اکوسیستممصاحبه های سرمایه گذاری خطرپذیر

آگاهی و شناخت، رمز موفقیت تعامل استارتاپ ها با شرکت ها

دخالت بی‌جا و رفتار غیرحرفه ای شرکت ها مانع شکل گیری همکاری های سازنده

با توجه به اهدافی که در ویژه نامه سرمایه گذاری خطرپذیر ترسیم کرده بودیم به دنبال بررسی میزان آمادگی اکوسیستم استارتاپی و شرکت ها برای ایجاد موج سرمایه‌ گذاری خطرپذیر شرکتی بودیم. برای این امر تصمیم گرفتیم سراغ افرادی برویم که شناخت مناسبی از وضعیت اکوسیستم دارند و خوشبختانه توانستیم با ناصر غانم زاده ارتباط بگیریم. او نیاز به معرفی ندارد. غانم زاده تجربه های فراوانی در همراهی با اعضای مختلف اکوسیستم استارتاپی کسب کرده است و خودش نیز همواره دانش و تجربیاتش را با دیگران به اشتراک گذاشته است چنانکه مصاحبه با اکوموتیو را هم با آغوش باز پذیرا شد. در ادامه با این مصاحبه همراه باشید.

با توجه به تجربیاتی که در اکوسیستم استارتاپی داشته‌اید، وضعیت آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اکوسیستم استارتاپی بنا به دلایلی در حالت خوف و رجا به سر می‌برد؛ یکی از دلایل این است که اکوسیستم استارتاپی ایران یک زیر اکوسیستم از اقتصاد کشور است و چون وضعیت اقتصادی کشور خوب نیست بر اکوسیستم استارتاپی هم تاثیر گذاشته است. وضعیت اقتصادی کشور به شکلی است که پول‌هایی که قرار بود وارد حوزه سرمایه گذاری شوند، وارد حوزه‌ی مسکن، طلا و دلار شدند و بخشی از سرمایه ها نیز از کشور خارج شد. از سوی دیگر، فرصت جذب پول‌هایی که امکان ورود آن‌ها از خارج به کشور وجود داشته، به دلیل تحریم و وضعیت اقتصادی داخل از بین رفته است. رفتار محتاطانه‌ی سرمایه گذاران نیز اینگونه پیش رفته است که با توجه به محدود بودن سرمایه، بیشترشان به سرمایه گذاری‌های جدید ورود نمی‌کنند و سعی می‌کنند سرمایه گذاری‌های قبلی خود را به نتیجه برسانند. همه‌ی این موارد دست به دست هم داده‌اند تا میزان و تعداد سرمایه گذاری کم شود. البته سرمایه گذاری هم‌چنان صورت می‌گیرد؛ اما اگر با همان سرعت رشد اکوسیستم که در سال ۹۵ راه را پیمودیم، پیش می‌رفتیم، در حال حاضر میزان تعدادی و حجمی سرمایه گذاری حداقل ۴ تا ۵ برابر بیش‌تر بود.

ترکیب سرمایه گذارها نسبت به سال‌های گذشته چه تغییری داشته است؟ چه تغییری در تعداد VC، CVC و انجل داشتیم؟

من عدد و رقمی در این زمینه ندارم؛ ولی می‌توان گفت تغییر چندانی رخ نداده و فقط متاسفانه تعداد همه‌ی آن‌ها به طور تقریبی کم‌تر شده است. انتظار بر بالا رفتن آمار و ارقام بوده که متاسفانه عکس آن اتفاق افتاده است.

آیا افزایش آگاهی نسبت به اکوسیستم استارتاپی، افزایش تمایل به سرمایه گذاری را به دنبال داشته است؟

من اینطور فکر نمی‌کنم و متاسفانه بخش زیادی از پیش‌بینی‌هایم در ۳، ۴ سال اخیر که اکثرا جنبه‌ی منفی داشتند، محقق شده است. به عنوان مثال فرمت صندوق‌های بورسی یک فرمت غیراستاندارد بود و ساختار آن اصلا برای سرمایه گذاری جسورانه‌ی ایران مناسب نبود و من نتیجه‌ی خوبی برای آن‌ها پیش‌بینی نمی‌کردم. نهایتا هم، به جز یکی دو مورد، بیشترشان موفق نبوده‌اند و مشکل آن هم افراد نیستند بلکه بنا به دلایلی مانند: کند بودن فرآیند بورسی شدن، درست رفتار نکردن متولی صندوق‌ها، سخت بودن دریافت پول از مردم، بالا بودن تعداد GP ها و … این ساختار برای سرمایه گذاری جسورانه مناسب نبوده است.

در وضعیت موجود، ورود شرکت‌ها به امر سرمایه گذاری مستلزم چه شرایطی است؟

تحت شرایطی مانند داشتن دانش نحوه‌ی کارکرد استارتاپ ها و سرمایه گذاری جسورانه، اتفاق مثبتی را رقم می‌زنند چون ورود با فرضیات نادرست، سرخوردگی به همراه می‌آورد.

سرمایه گذاری و هم‌چنین تشکیل استارتاپ نیاز به دانش دارد که متاسفانه اکثرا حاضر نیستند هزینه‌‌ی زمانی و پولی تجربه‌آموزی را بپردازند و در این حوزه کتاب نمی‌خوانند، دوره نمی‌روند و با مفاهیم پایه آشنا نیستند و در نتیجه از زمان بستن قرارداد تا تعامل با استارتاپ ها دچار اشتباه می‌شوند.

دخالت بی‌جا و رفتار غیرحرفه ای شرکت ها مانع شکل گیری همکاری های سازنده

چه راهکاری برای حل این مشکل وجود دارد؟

بخشی از آن دانشی است که با خواندن کتاب به دست می‌آید، بخشی از آن با گذراندن دوره‌های با کیفیت و درجه یک در سطح جهانی، بخشی دیگر کسب تجربه از افراد داخل کشور و در نهایت کسب تجربه به شکل فردی است. از طرفی هم دولت می‌تواند برای حل این مسئله- دوره‌های آموزشی سطح بالا و کنفرانس‌های با کیفیت- کمک کند؛ اما کنفرانس‌هایی که تاکنون برگزار شده کیفیت پایینی داشته‌اند و نیاز داریم افرادی که در شرکت‌های سرمایه گذاری جسورانه‌ی پیشرو جهان حضور دارند و خودشان هم نقش‌های اصلی را بر عهده دارند به این کنفرانس‌ها دعوت شوند و دانش آن‌ها به اکوسیستم ایران منتقل شود.

چگونه می‌توان از تجربیات داخلی برای بهبود وضع موجود استفاده کرد؟

به نظر من VC ها باید تعامل بیش‌تری با استارتاپ ها و سرمایه گذارهایی که تعداد سرمایه گذاری‌های زیادی داشته اند، داشته باشند و آن‌ها را بیش‌تر بشناسند؛ همچنین فکر می‌کنم که انجمن VC در حوزه‌ی آموزش و انتقال دانش باید فعال‌تر باشد.

برای CVC ها چه شرایطی را متصور هستید؟ آن‌ها چه چالشی پیش رو دارند؟

VC ها معمولا از یک طرف با استارتاپ ها و از طرف دیگر با منبع پول در ارتباط هستند که معمولا LP ها نقش این منبع را ایفا می‌کنند. در CVC یا VC Corporate ها این شرایط متفاوت است و تامین از سوی شرکت مادر CVC انجام می‌شود. در CVC ها فرض را بر این می‌گذاریم که مشکل تصمیم‌گیری از شرکت مادر نیست و قدرت استقلال دارند (زیرا اغلب به این شکل نیست)؛ با این فرض بزرگ‌ترین چالش، شناخت خوب از اکوسیستم استارتاپی است.

این شناخت چه مواردی را شامل می‌شود؟

شناخت از میزان سهام خواستن، نحوه‌ی دخالت در استارتاپ ها (که بعضا علاقه به دخالت زیاد نشان می‌دهند)، نوع قرارداد و این‌که بدانند احتمال شکست، بالا است و پورتفولیوسازی در درجه‌ی اول اهمیت دارد. استارتاپ ها هم از طرف دیگر باید بدانند چه تفکری بر شرکت سرمایه گذار حاکم است و هدف واقعی‌اش از این کار چیست.

چه حوزه‌هایی ظرفیت مناسبی برای ورود CVC ها دارند؟

شرکت‌ها معمولا وارد حوزه‌های فعالیت مرتبط به خودشان می‌شوند چرا که نسبت به آن شناخت مناسبی دارند. اخیرا شرکت‌ها به حوزه‌هایی مانند IOT، هوش مصنوعی، آموزش، سلامت، فین تک، بلاک چین و … که هم در کشور ما و هم در جهان ترند هستند، وارد می‌شوند؛ که البته در کشور ما با تاخیر به بحث‌های روز دنیا پرداخته می‌شود.

چقدر پذیرش از سمت استارتاپ ها برای تعامل با شرکت‌ها به عنوان سرمایه گذار وجود دارد؟

بعضی از شرکت‌ها با دخالت بی‌جا و رفتار غیرحرفه‌ای منجر به شکست استارتاپ ها شده‌اند و لذا دید مناسبی نسبت به این موضوع شکل نگرفته است. به طور کلی به استارتاپ ها پیشنهاد تعامل با شرکت‌ها برای جذب سرمایه را نمی‌دهم، مگر اینکه آن شرکت چندین تجربه موفق در پرونده‌ی کاری خود داشته باشد؛ چون تجربه‌های اول اغلب نتیجه‌ی خوبی ندارند.

دانلود PDF مقاله

به این مطلب چه امتیازی می دهید ؟
[Total: ۰ Average: ۰]
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *