مقالات کارآفرینی

اسلایسینگ پای (Slicing Pie) یا تقسیم سهام داینامیک چیست ؟

معرفی کتاب تقسیم کیک از زبان موسس اسنپ فود

مرا بیشتر با عنوان مؤسس زودفود (اسنپ فود فعلی) می‌شناسند. بیش از یک دهه از عمرم را در فضای استارتاپی ایران گذرانده و تجربه کسب کرده‌ام. این کتاب مرا به یاد یکی از کلیدی‌ترین تجارب اجرایی‌ام در حوزه کسب و کار می‌اندازد. دقیقاً به همین دلیل است که به آن پرداخته‌ام تا چراغ راه افرادی باشد که می‌خواهند قدم در راه استارتاپ و کسب و کار بگذارند. این کتاب، نسخه راهنما، جدیدتر و کاربردی‌تر کتاب Slicing Pie  (تقسیم کیک) است که چند سال پس از آن، منتشر و بخش‌های جدیدی هم به آن اضافه شده است. به گواه خوانندگان، که نظریات آنها در سایت آمازون آمده، این کتاب، نسبت به کتاب قبلی مایک مویر کاربردی‌تر و قابل فهم‌تر است. بنابراین من و همکارانم تصمیم گرفتیم این کتاب را برای شما ترجمه کنیم و بخش‌هایی کاربردی، متناسب با شرایط و قوانین ایران شامل قراردادهای حقوقی جذب سرمایه و تقسیم سهام، به انتهای کتاب اضافه نماییم، تا بتوانید از آنها بهره بگیرید.

نحوه انتخاب شریک، آن‌قدر مهم است که کارگاه‌های مستقل بسیاری برای آن برگزار کرده‌ام. یادتان باشد انتخاب شریک، دست‌کمی از انتخاب همسر و ازدواج ندارد و شرکایتان، نه تنها باید مکمل شما باشند، بلکه در اخلاق حرفه ای، فرهنگ کاری، دورنما، ارزش ها و اندازه تفکر نیز، مشابه شما باشند.

تقسیم سهام، به ظاهر ساده‌ترین، ولی در عمل یکی از پیچیده‌ترین کارهایی است که شما مجبورید درباره آن تصمیم‌گیری کنید. فارغ از این که ما با چه افرادی شراکت می کنیم و آنها چقدر قابل اعتماد‌ و متعهد هستند، ممکن است در طول زمان، شرایط، محدودیت‌ها، امکانات و توانایی‌های شرکا تغییر کند؛ از این‌رو تقسیم سهامی که با فرضیات پیشین صورت گرفته است (تقسیم سهام استاتیک)، دیگر نمی‌تواند توافقی عادلانه و راضی‌کننده باشد. در این کتاب، تقسیم سهام به یک پای سیب (کیک) تشبیه شده است که هر شخص، سهم خودش را از آن مطالبه می‌کند. آنچه اغلب ما تا به امروز انجام ‌داده‌ایم، تقسیم سهام استاتیک (ثابت و سنتی) بوده است، که در یک زمان مشخص و با فرضیات، آمار، اعداد، ارقام و توافقات آن لحظه منعقد شده و پیش‌بینی و راهکاری برای زمانی که این معیارها و عوامل تغییر می‌کنند، لحاظ نشده است. ما عمدتاً به دلیل کم تجربگی یا مشغله و فشار زیادی که در شروع یک استارتاپ با آن مواجه هستیم، به نتایج تغییر شرایط نمی‌اندیشیم.

زمان راه اندازی زودفود، ۲۳ سال بیشتر نداشتم؛ تازه از انگلستان فارغ التحصیل شده بودم و تمام پس‌اندازم، در یک میلیون تومان پول موجود در حساب کوتاه‌مدت بانک پاسارگاد خلاصه می‌شد. آن روز برای آن‌که بتوانم کارم را با این پول کم شروع کنم؛ حقوق پرسنل را بپردازم و زودفود را شکل دهم، پرداخت خرد خرد سهام به جای حقوق، تنها راه حلی بود که به ذهنم رسید. تمام آن یک میلیون و پنجاه هزار تومان آورده‌ی من، در حساب شرکت، به عنوان ۳۵ درصد از سرمایه ثبتی شرکت بود که طبق قانون می‌بایست به حساب رسمی واریز شود. (آن زمان پایه حقوق وزارت کار، ۲۷۵،۰۰۰ تومان بود). با این روش توانستم عده‌ای را که قبلا برای کسب درآمد دور هم جمع کرده بوده، متقاعد کنم تا در شرکت کار کنند و به مرور سهام بگیرند، ولی درمورد برخی دیگر مجبور به پرداخت حقوق شدم. پدرم بعنوان رئیس هیأت مدیره و عمویم بعنوان نایب رئیس هیأت مدیره، هر دو با سوابق مدیریتی درخشان، این مدیر عامل جوان و عضو هیأت مدیره را همراهی می‌کردند؛ کسی که می‌خواست اولین کسب و کار رسمی خود را در سال ۱۳۸۸، مصمم و قاطع آغاز نماید.

وقتی آورده‌ی شرکا از یک جنس نباشد، وزن دهی، محاسبه درصد سهم هر فرد و تقسیم سهام، بسیار چالش برانگیز خواهد بود!

سوال مهم: برای محاسبه درصد سهم هر فرد، چگونه باید آورده‌های نقدی و غیر نقدی و متفاوت را وزن دهی و سهام را تقسیم کرد؟

من در زمان و چگونگی پاسخ به این سوال، دچار اشتباهاتی شدم. بعد از خواندن این کتاب می‌توانید به این سؤال و سؤالات مشابه پاسخ دهید و شیوه ای عادلانه را برای تقسیم سهام بر اساس جنس آورده‌ی هر فرد و میزان ریسکی که متحمل می‌شود، به کار ببندید.

زودفود، امروز در سراسر ایران، با نام اسنپ فود شناخته شده است و اغلب مردم حداقل یک‌بار آن را تجربه کرده اند. ممکن است افراد زیادی که امروز در اسنپ فود کار می کنند، داستان شکل‌گیری زودفود را نشنیده باشند و ندانند چگونه این استارتاپ کوچک، از اتاق ۱۲ متری پشت بام منزل، با اندک پولی آغاز به کار کرد و تا مبدل شدن به یک کسب و کار سودآور ملی، اوج گرفت. چند سال طول کشید تا دو طرح کسب و کار یکی به فارسی و دیگری به انگلیسی نوشتم و پس از ۱۲۱ مذاکره داخلی و خارجی توانستم توجه سرمایه گذار خارجی را برای سرمایه گذاری در زودفود جلب نمایم؛ تک تک آن مذاکرات حضوری و آنلاین برایم کلاس درس بود.

چند میلیون استفاده کننده از خدمات، یک میلیون نصب فعال اپلیکیشن سفارش غذا در پلتفورم‌های مختلف، بیش از ۱۰ هزار رستوران، صدها میلیارد فروش آنلاین غذا، ایجاد اشتغال بطور مستقیم و غیر‌مستقیم، ایجاد انگیزه برای شکل‌گیری کسب و کارهای اینترنتی مشابه در همین حوزه، کاهش نیاز به کاغذ جهت تبلیغات تراکتی با ایجاد بازار آنلاین تبلیغات و فروش غذا، همکاری با برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد و بسیاری دستاوردهای دیگر محصول فعالیت زودفود (اسنپ فود فعلی) است.

اگرچه در حین شکل‌گیری کسب و کارها، مؤسسان آنها تحت فشار زیاد به دنبال چاره‌جویی برای حل مسائل پیش رویشان می‌باشند، اما خیلی اوقات راه حل‎های سریع، بهترین راه حل‌ها نیستند؛ شاید بتوانند به طور موقت مشکل را حل کنند، اما در آینده، مسایل بزرگ‌تری را پیش روی ما قرار خواهند داد. به اعتقاد من، اگر می‌خواهیم مؤسس توانمندی باشیم، لازم است یاد بگیریم چطور بین تأمل و عمل، تعادل برقرار کنیم. همانقدر که تأمل زیاد، می‌تواند ناشی از کمال‌گرایی منفی و ترس از شکست باشد و فرصت‌ها را بسوزاند؛ تعجیل بیش از حد هم می تواند ناشی از ناپختگی و ترس از دست دادن فرصت‌ها باشد، که باز هم درنهایت ممکن است شانس ما را برای ساختن یک کسب و کار ماندگار بر باد دهد.

در کسب و کارهای کوچک و استارتاپ‌ها، به وفور شاهد بوده‌ام که عدم رسیدگی به مسایل کوچک اولیه، موجب بحران‌های بسیار بزرگ و لاینحل در آینده شده است؛ یکی از مهم‌ترین این مسایل، سهم افراد بابت مشارکت‌شان در ساختن یک استارتاپ است که همان ابتدای کار، باید راجع به آن صحبت و نتیجه‌گیری شود.

این کتاب تقسیم عادلانه سهام را به استارتاپ‌هایی که به‌صورت بوت استرپ (شروع با سرمایه خیلی کم) یا BLS) Bootstrapped Lean Startup) در حال شکل‌گیری هستند، در یک چهار‌چوب اصولی آموزش می دهد. برای این که مطالب این کتاب از لحاظ اجرایی و حقوقی بتواند کارایی لازم را داشته باشد، چند قرارداد حقوقی مهم، در انتهای کتاب آورده شده و وکلای آشنا به این متدولوژی نیز، در سایت رسمی اسلایسینگ پای ایران به نشانی www.slicingpie.ir معرفی شده‌اند.

در این مدل، کسی که بیشترین ریسک را انجام داده و توانایی راهبری تیم را هم دارد، بعنوان رهبر تیم استارتاپی انتخاب شده و بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها را عهده‌دار خواهد بود. رهبر یک تیم استارتاپی بیش از هر فرد دیگری باید پیشتاز در تغییرات، عملگرا، دانا، قابل اعتماد و خوش‌بین به آینده باشد و از انجام هیچ کاری، چه در سطح مدیرعامل، و چه در پایین‌ترین سطح استارتاپ، دریغ نکند. در نهایت پس از آن که استارتاپ، دوران گذار خود را طی کرد و ثبات لازم را به دست آورد، لازم است شرکت ثبت شود و به مرور، افراد در تخصص‌های خودشان کارآمدتر شوند و از انجام کارهای موازی، به انجام کارهای تخصصی سوق یابند. (مثل تغییر زمین بازی فوتبال از گل کوچک روی آسفالت خیابان به سالنی یا چمن)

در کسب و کار دو نگاه مکمل وجود دارد، یکی از آنها MBV یا نگاه مبتنی بر بازار، و دیگری RBV یا نگاه مبتنی بر منابع است. اولی، نگاه برون سازمانی و دومی، نگاه درون سازمانی دارد. برای شروع هر استارتاپ و کسب و کار، یکی از مهم‌ترین مواردی که باید لحاظ شود، منابع ارزشمند ما برای شروع است؛ منابعی چون تخصص، تجربه، زمان، پول، ارتباطات، مجوز فعالیت، فضای کار و غیره. بر اساس همین منابع و آورده‌هاست که مایک مویر تقسیم سهام داینامیک را پی‌ریزی کرده و چهارچوبی برای تقسیم عادلانه‌ی سهم ارائه داده است. پس از خواندن این کتاب، برای موفقیت در استراتژی کسب و کار و همینطور توفیق در حوزه بازاریابی و فروش، نیاز دارید راجع به دو رویکرد بالا بیشتر بدانید.

هر کتابی را که می‌خوانیم، با نویسنده آن کتاب زندگی می‌کنیم. گویی به اندازه عمر همه نویسنده‌ها، زندگی را تجربه کرده‌ایم. این کتاب را بخوانید و یک کسب و کار بزرگ، راه‌اندازی کنید؛ اخبار موفقیت خود را برایم ارسال کنید و مرا از لذت سهمی که در موفقیت شما داشته ‌ام، بهره‌مند سازید. همه ما آفریده شده‌ایم تا خودمان باشیم؛ کارآفرین، کارفرما، کارمند یا فریلنسر فرقی نمی‌کند، مهم این است که چیز با ارزشی بسازیم و خلق کنیم.

به این مطلب چه امتیازی می دهید ؟
[Total: ۸ Average: ۳.۹]
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *