بدون شک درک مشکلی که قرار است برای مشتری حل کنید، بزرگترین چالشی است که در آغاز یک استارتاپ با آن روبهرو خواهید شد. مشتریان باید چیزی را که میفروشید بخواهند و محصول شما باید مشکلی واقعی را حل کند. اما اطمینان از همخوانی محصولتان با نیازهای بازار، تنها بخشی از شروع یک کسب و کار موفق است. جزء کلیدی دیگر، دریافتن این موضوع است که قرار است چطور پول دربیاورید. این همان جایی است که مدل کسب و کار یا بیزینس مدل شما وارد بازی میشود.
مدل کسب و کار چیست؟
ماهیت مدل کسب و کار شما، توصیف نحوهی پول درآوردن در کارتان است. تبیین اینکه چطور ارزشی را با قیمتی مناسب به مشتریان خود ارائه میدهید. به گفتهی خوان ماگرتا استفاده از واژهی مدل کسب و کار (بیزینس مدل) با ظهور رایانهی شخصی و صفحات وب، رواج یافته است.
این ابزارها به کارآفرینان اجازه میدهند راههای مختلف سازماندهی هزینهها و مجاری درآمد خود را تجربه کنند، بیازمایند، و البته مدلسازی کنند. صفحات وب امکان ایجاد تغییرات فرضی سریع در مدل کسب و کار را برای کارآفرینان فراهم نموده و اجازه میدهند نحوهی اثرگذاری این تغییر بر بیزینس مدل خود در حال و آینده را فوراً ببینند.
مدلهای کسب و کار در سادهترین اشکال خود در سه بخش جای میگیرند:
- هر آنچه برای ساختن چیزی لازم است : طراحی، مواد خام، تولید، نیروی کار و غیره.
- هر آنچه برای فروختن چیزی لازم است : بازاریابی، توزیع، خدمترسانی، و پردازش فروش.
- مشتری چگونه و برای چه چیزی پرداخت میکند : قیمتگذاری راهبرد، مدلهای پرداخت، زمانبندی پرداخت و غیره.
همانطور که میبینید، مدل کسب و کار بررسی سادهی هزینهها و مخارج شما و مقدار پولی است که میتوانید برای محصول یا خدمات خود مطالبه کنید. یک مدل کسب و کار موفق فقط باید از مشتریان پولی بیشتر از هزینههای تولید محصول خود را بگیرد. مدلهای کسب و کار جدید میتوانند یکی از سه جزء مذکور را اصلاح کرده و بهبود ببخشند. شاید بتوانید هزینههای طراحی و تولید را پایین بیاورید، یا شیوههای مؤثرتری برای بازاریابی و فروش پیدا کنید یا حتی شاید راه جدیدی برای پرداخت مشتریان کشف کنید.
اما به یاد داشته باشید که مجبور نیستید یک مدل کسب و کار تازه پیدا کنید تا راهبرد مؤثری داشته باشید. مثلاً، درعوض، میتوانید بیزینس مدل موجود را به کار گرفته و آن را به مشتریان متفاوتی ارائه دهید. مثلاً، رستورانها اکثراً طبق یک مدل کسب و کار استاندارد عمل میکنند اما تمرکز راهبرد خود را با هدفگیری انواع متفاوتی از مشتریان تغییر میدهند.
چگونه یک نقشه راه بر اساس بوم مدل کسب و کار بسازیم؟
آیا میتوانید تمام بلوکهای ساختمانی را که برای توسعه، مدیریت، نگهداری، بازاریابی و فروش یک محصول نیاز دارید، بر روی یک ورق کاغذ فهرست کنید؟ با استفاده از بوم مدل کسب و کار، این کار امکانپذیر است! استفاده از رویکرد بوم مدل کسب و کار راهی عالی برای وادار کردن خود به تمرکز بر مهمترین عناصر استراتژیک محصولتان است. همانطور که از نام آن پیداست، اجزای کلیدی در این ابزار، ترسیم اجزای سازنده و اساسی یک کسب و کار است.
انواع مختلف مدل های کسب و کار
همان طور که گفتیم برای شروع یک کسب و کار، مجبور نیستید بیزینس مدل کاملاً تازهای ابداع کنید. درواقع، اکثر قریب به اتفاق کسب و کار ها از مدلهای موجود استفاده کرده و آنها را به منظور یافتن مزیت رقابتی اصلاح مینمایند. در اینجا فهرستی از انواع مدلهای کسب و کار آورده شده که میتوانید برای شروع کار مورد استفاده قرار دهید:
مدل کسب و کار تبلیغاتی مدتهاست که وجود داشته و با گذر کردن دنیا از نسخه های چاپی (مثل چاپ تمپلات) به آنلاین، پیچیدهتر شده است. اصول این مدل حول تولید محتوایی میچرخد که مردم به خواندن یا تماشا کردنش تمایل داشته باشند و بعد تبلیغات شما برای خوانندگان یا بازدیدکنندگانتان نمایش داده شود.
در بیزینس مدل تبلیغاتی، باید دو گروه از مشتریان را راضی کنید: بازدیدکنندگان، و سفارش دهندگان تبلیغات. شاید خوانندگانتان به شما پول بدهند یا ندهند، اما سفارشدهندگان قطعاً میدهند.
مدل کسب و کار تبلیغاتی گاهی با مدل منبع یابی جمعی ترکیب میشود که در آن محتوای خود را به جای اینکه در ازای پرداخت پول، از تولیدکنندگان محتوا بگیرید، به رایگان از کاربران میگیرید.
مثالها: CBS, The New York Times, YouTube
مدل کسب و کار وابسته یا Affiliate شبیه مدل تبلیغاتی است اما تفاوتهای خاصی دارد. مدل وابسته که اغلب در فضای اینترنت مشاهده میشود، بهجای تبلیغات بصری که بهراحتی قابل شناسایی است، از لینکهای جایگرفته در محتوا استفاده میکند.
مثلاً، اگر یک وبسایت مرور کتاب داشته باشید، میتوانید در مرورهای خود لینکهایی به آمازون بگنجانید که به کاربران اجازه میدهد کتابی که معرفی میکنید را خریداری نمایند. آمازون هم به شما در ازای هر مشتری که برایش بیاورید، کمیسیون اندکی پرداخت میکند.
مثالها: TheWireCutter، TopTenReviews
مدل کسب و کار واسطه گری یا Brokerage ، خریداران را به فروشندگان وصل میکند. آنها در ازای هر معامله، از خریدار یا فروشنده یا هر دو دستمزدی دریافت میکنند، یکی از رایجترین کسب و کار های واسطه گری، بنگاه معاملات ملکی است، اما بسیاری از انواع دیگر واسطه گری مثل واسطههای حمل و نقل و واسطههایی وجود دارد که به شرکتهای ساختمانی کمک میکنند.
مثالها: ReMax، RoadRunner Transportation Systems
برخی کسب و کار ها، محصولات یا خدمات موجود را برداشته و یک عنصر سفارشی به معامله اضافه میکنند که هر فروشی را برای مشتری فرضی منحصربهفرد میکند.
مثلاً، به آژانسهای مسافرتی سفارشی فکر کنید که سفرها و رویدادهای مشتریان ثروتمند خود را رزرو میکنند. میتوانید سفارشیسازی را در مقیاس بزرگ و محصولاتی مثل کتانیهای سفارشی نایک هم پیدا کنید.
مثالها: NIKE ، Journy
اگر بتوانید افراد زیادی را گرد هم آورید تا برای سایت شما محتوا تولید کنند، آنوقت منبع یابی جمعی یا Crowdsourcung کردهاید. مدلهای منبع یابی جمعی کسب و کار، اغلب برای درآمدزایی با مدلهای تبلیغاتی جفت میشوند، اما بسیاری از مدلهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً، شرکت Threadless به طراحان اجازه میدهد تا طرحهای تیشرت خود را ثبت کنند و درصدی از فروش را به آنها میدهد.
شرکتهایی که برای حل مشکلات دشوار تلاش میکنند، اغلب مشکلاتشان را آزادانه منتشر میکنند تا هرکس که خواست تلاش کرده و آنها را حل کند. راهکارهای موفق جایزه گرفته و شرکت میتواند کسب و کار خود را به این شکل گسترش دهد. کلید کسب و کار منبع یابی جمعی موفق این است که درعین کمک به شما برای ایجاد کسب و کار باثبات، باید جایزههای مناسبی برای تحریک جمعیت نیز تدارک ببینید.
مثالها: Threadless, YouTube, P&G Connect and Develop, Cuusoo
اگر میخواهید چیزی ساخته و در بازار بفروشید، معمولاً برای رساندن محصول خود از کارخانه به قفسهی فروشگاه، از مجموعه واسطههایی استفاده میکنید.
واسطهزدایی یا Disintermediation وقتی رخ میدهد که شما هر کسی را از زنجیرهی تامین کالا حذف کرده و جنس خود را مستقیماً به مصرفکننده میفروشید، کاری که اجازه میدهد قیمت را برای مشتریان خود پایینتر آورده و در عین حال ارتباط مستقیمی با آنها داشته باشید.
مثالها: Casper، Dell
با مدل کسب و کار تقسیم بندی یا Fractionalization میتوانید بهجای فروش کل یک محصول، فقط بخشی از آن را بفروشید.
یکی از بهترین مثالها برای این مدل، تقسیم زمانی است، یعنی عدهای از افراد فقط صاحب بخشی از زمان تعطیلات از یک خانه هستند و میتوانند هر سال به مدت چند هفتهی مشخص از آن استفاده کنند.
مثالها: Disney Vacation Club, NetJets
فرنچایز کردن در صنعت رستورانداری رایج است، اما میتوان آن را در انواع صنایع خدماترسانی نیز پیدا کرد، برای مثال از کسب و کارهای نظافتی گرفته تا آژانسهای کارگزینی.
در مدل کسب و کار فرانشیز Franchise ، دستورالعمل شروع و راه اندازی کسب و کار موفق را به شخص دیگری میفروشید. اغلب، دسترسی به نام تجاری و خدمات حمایتی را هم میفروشید. درواقع، شما در حال فروختن مدل کسب و کار موفقی هستید که خودتان ایجاد نمودهاید.
مثالها: Ace Hardware, McDonald’s, Allstate
با مدل کسب و کار فریمیوم یا Freemium، بخشی از محصول یا سرویس خود را به رایگان در اختیار مشتری گذاشته و برای امکانات یا خدمات پیشرفتهتر پول میگیرید.
فریمیوم مثل نسخهی آزمایشی رایگان نیست که در آن مشتریان فقط برای دورهی زمانی محدودی به یک محصول یا سرویس دسترسی دارند. بلکه، مدلهای فریمیوم اجازهی استفادهی نامحدود از ویژگیهای اساسی بهصورت رایگان را داده و فقط از مشتریانی پول میگیرند که میخواهند به عملکردهای پیشرفتهتری دسترسی داشته باشند.
مثالها: MailChimp، Evernote، LinkedIn
شاید لیزینگ (Leasing) شبیه تقسیمبندی به نظر برسد، اما در واقع آنها بسیار متفاوتند. در تقسیمبندی، دسترسی دائمی به بخشی از چیزی را میفروشید. اما لیزینگ، مثل اجاره کردن است. در پایان قرارداد لیزینگ، مشتری باید محصولی را که از شما اجاره کرده برگرداند.
لیزینگ معمولاً برای محصولات گرانقیمت به کار میرود که مشتری احتمالاً از عهدهی خرید کامل آن برنمیآید اما درعوض میتواند برای مدتی محصول را اجاره کند.
مثالها: Cars، DirectCapital
در مدل کسب و کار دسترسی اندک یا Low-touch ، شرکتها با ارائهی خدمات کمتر قیمتهای خود را پایین میآورند. برخی از بهترین مثالهای این نوع از مدل کسب و کار، خطوط هوایی ارزانقیمت و فروشندگان مبلمان مثل IKEA هستند. در هر دوی این موارد، مدل کسب و کار دسترسی اندک به این معناست که مشتریان باید یا خدمات اضافه را خریداری کنند یا خودشان برخی کارها را برای پایین آوردن قیمت محصول انجام دهند.
مثالها: IKEA، Ryan Air
مدل کسب و کار بازار فروش کالا یا Marketplace به فروشندگان اجازه میدهد، اقلام فروشی را فهرست کرده و ابزارهای راحتی برای ارتباط با فروشندگان داشته باشند.
این مدل کسب و کار میتواند از منابع مختلف درآمدزایی کند، ازجمله گرفتن حقالزحمهای از فروشنده یا خریدار بابت معاملهی موفق، خدمات اضافه برای کمک به تبلیغ محصولات فروشنده، و تضمین آرامش ذهنی فروشندگان. مدل کسب و کار بازار فروش کالا هم برای محصولات و هم برای خدمات مورد استفاده قرار میگیرد.
مثالها: eBay، Airbnb
در مدل Pay-as-you-go به جای خرید مقدار مشخصی از چیزی مثل برق یا دقایق تلفن همراه، مشتریان بابت صورتحساب پایان دوره پول میدهند. مدل پرداخت به اندازه مصرف رایجترین مدل در خدمات خانگی است، اما برای چیزهایی مثل جوهر چاپگر هم استفاده شده است.
مثالها: Water companies, HP Instant Ink
مدل کسب و کار تیغ ریشتراش از روی محصولی نامگذاری شده که درواقع این مدل را ابداع کرده است: یک محصول بادوام را زیر قیمت بفروشید تا حجم فروش جزء یکبار مصرف آن محصول با حاشیهی سود بالا را افزایش دهید.
به همین خاطر است که شرکتهای تولیدکنندهی تیغ ریشتراشی عملاً از خیر دستهی تیغ میگذرند، با این فرض که شما به خریدن حجم زیادی از تیغ در درازمدت ادامه خواهید داد. هدف این مدل، گره زدن یک مشتری با یک سیستم است، با این اطمینان که خریدهای دیگر بسیاری در آینده وجود خواهد داشت.
مثالها: Gillette, Inkjet printers, Xbox, Amazon’s Kindle
با برعکس کردن مدل تیغ ریشتراش، میتوانید محصولی با حاشیهی سود بالا ارائه داده و فروش محصول جانبی کمسود را بالا ببرید.
شبیه مدل تیغ ریشتراش، مشتریان اغلب پیوستن به اکوسیستم یک محصول را انتخاب میکنند. اما، برخلاف مدل مذکور، خرید اولیه فروش بزرگ محسوب شده و در آن هنگام شرکت بیشترین پول را درمیآورد. لوازم جانبی فقط وجود دارند تا مشتریان به استفاده از محصول گرانقیمت اولیه ادامه دهند.
مثالها: Apple’s iPod & iTunes, and now MacBooks & Pages, Numbers, and Keynote
مدل کسب و کار مزایده معکوس Reverse auction ، مزایده را سروته میکند و فروشندگان قیمتهای پایینترشان را به خریداران ارائه میکنند. بعد خریداران میتوانند پایینترین قیمت پیشنهادی را انتخاب کنند.
اجرای مزایدهی معکوس را میتوان وقتی دید که پیمانکاران، انجام یک پروژهی ساختمانی را به مزایده میگذارند. هر زمانی که برای رهن کردن یا دیگر انواع وام اقدام میکنید هم شاهد مزایدهی معکوس هستید.
مثالها: Priceline ، LendingTree
مدلهای کسب و کار ثبت نامی یا Subscription هر روز رایجتر میشوند. در این مدل، مصرفکنندگان هزینهای بابت ثبت نام پرداخت میکنند تا به یک سرویس دسترسی داشته باشند.
هرچند اشتراک مجله و روزنامه مدتهاست که وجود دارد، اما این مدل درحالحاضر برای نرمافزارها و خدمات برخط بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و حتی سر و کلهاش در صنایع خدماتی هم پیدا شده است.
مثالها: Netflix، Salesforce، Comcast
چرا به بوم مدل کسب و کار نیاز دارید؟
بوم مدل کسب و کار یک نمای کلی از مدل کسب و کار ارائه میدهد و در مقایسه با طرح کسب و کار سنتی فاقد جزئیات غیر ضروری است. ماهیت بصری بوم مدل کسب و کار، ارجاع و درک آن را برای هر کسی آسانتر میکند. علاوه بر این ویرایش این بوم، آسانتر است و میتوان آن را به راحتی با کارمندان و سهامداران به اشتراک گذاشت.
نکته مثبت دیگر در خصوص آن، این است که میتواند توسط شرکتهای بزرگ و همچنین استارت آپهایی با تعداد کمی کارمند استفاده شود و به افراد نشان دهد که جنبههای مختلف کسب و کار چگونه با یکدیگر مرتبط هستند.
بوم مدل کسب و کار چیست؟
بوم مدل کسب و کار خلاصهای یک صفحهای از جزئیات استراتژیک سطح بالایی که برای موفقیت یک کسب و کار (یا محصول) در بازار لازم است را، توصیف میکند. دستههای موجود در یک بوم کسب و کار را میتوان سفارشی کرد اما معمولا شامل موارد زیر است:
- ارزش پیشنهادی محصول
- بخشهای مشتری ( محصول برای چه کسانی است)
- فعالیتهای کلیدی (مراحلی که تیم باید انجام دهد تا موفق شود)
- منابع کلیدی (تیم به چه پرسنل، ابزار و بودجهای دسترسی خواهد داشت)
- کانالها (سازمان چگونه محصول را بازاریابی کرده و به فروش میرساند)
- روابط با مشتری (نحوه پشتیبانی و همکاری تیم با پایگاه مشتری خود)
- شرکای کلیدی (طرز قرار گرفتن اشخاص ثالث در طرح)
- ساختار هزینه (هزینه ساخت محصول و همچنین نحوه فروش و پشتیبانی از آن)
- جریانهای درآمد (محصول چگونه درآمد کسب میکند)
اگر در مورد موارد ذکر شده فکر کنید، متوجه خواهید شد که آنها مجموعه نسبتا جامعی از عناصر سازنده هستند که باید قبل از شروع توسعه محصول خود در مورد آنها فکر کنید.
به زبان ساده، شما میتوانید بوم مدل کسب و کار را به عنوان یک بیانیه ماموریت برای نقشه راه محصول خود در نظر بگیرید و به عنوان یک مرجع مفید به آن مراجعه کرده تا مطمئن شوید که نقشه راه شما همیشه همه عناصر استراتژیک مورد نیاز برای موفقیت محصول را منعکس میکند.
انتخاب بهترین بیزینس مدل
به خاطر داشته باشید که انتخاب مدل کسب و کار مناسب برای استارتاپ شما یک فرآیند است. راههای زیادی برای راهاندازی کسب و کارتان وجود دارد و شما باید قبل از تصمیمگیری نهایی همه گزینههای موجود را به دقت بسنجید.
برای موفقیت و سودآوری، بسیار مهم است که تحقیق کنید و مطمئن شوید مدلی که انتخاب میکنید با ایده و بازار هدف شما سازگار است.
قبل از اینکه بتوانید ایده خود را به یک تجارت تمام عیار تبدیل کنید، چندین سوال وجود دارد که باید از خود بپرسید. پاسخها به شما جهتگیری بهتری داده و کمک میکنند رویکرد درست را تعیین کنید. در اینجا جنبههای مهمی وجود دارد که باید هنگام تصمیمگیری در نظر بگیرید:
بازار هدف
شما قبل از حرکت بیشتر، ابتدا باید آزمایش کنید که آیا ایده شما واقعاً قابل اجرا است یا خیر. در بازار هدف خود تحقیق کنید تا دامنهای از مشتریان احتمالی خود را به دست آورید و مطمئن شوید که نیازی وجود دارد که محصول یا خدمت شما بتواند آن را برآورده کند. اگر افراد بسیار کمی به آنچه شما ارائه میدهید علاقهمند هستند، یا مردم آنچه را که ارائه میدهید نمیخواهند، بهتر است تجدید نظر کنید.
رقابت
هنگام ورود به یک بازار خاص، بسیار مهم است که بدانید با چه کسی باید روبرو شوید. بررسی کنید تا ببینید چند نفر در حال حاضر کاری را که میخواهید انجام دهید انجام میدهند و چقدر موفق هستند.
سپس به این فکر کنید که چه کاری را میتوانید بهتر انجام دهید؟ چگونه میتوانید ارزش بیشتری اضافه کنید؟ چه چیزی کسب و کار شما را متمایز میکند؟ کمی رقابت داشتن در واقع چیز خوبی است. این ثابت می کند که ایده شما شایستگی دارد و در واقع تقاضا برای نوع محصولی که قصد ایجاد آن را دارید وجود دارد. با این حال، بهتر است از بازارهای بیش از حد اشباع دوری کنید، زیرا مبارزه برای هر مشتری میتواند بسیار دشوار و پرهزینه باشد.
مشتریان بالقوه
به این فکر کنید که دقیقاً میخواهید به چه کسی خدمت کنید. علایق، مشکلات عمده و اهداف مادامالعمر آنها چیست؟ هنگامی که تصویر واضحتری از مشتریان بالقوه خود داشته باشید، تشخیص اینکه چگونه میتوانید به بازار هدف خود نزدیک شوید، بسیار سادهتر خواهد بود.
جریان های درآمد
ایده بزرگی که باعث شد در وهله اول تصمیم به راهاندازی کسب و کار بگیرید، منبع اصلی درآمد شما خواهد بود. با این حال، باید در نظر بگیرید که چه امکانات دیگری برای اضافه کردن جریانهای درآمدی متعدد وجود دارد.
به عنوان مثال، میتوانید محصولات دیگری را که میتوانید به عنوان فروشهای بالا و متقابل عرضه کنید، اضافه کنید. یا شاید بتوانید محصولات وابسته را به پیشنهادات خود اضافه کنید و از طریق کمیسیون درآمد اضافی ایجاد کنید. فقط بر فروش یک محصول یا خدمات تمرکز نکنید. تمام گزینههای مختلف را کاوش کنید و سعی کنید از چندین جریان پول به دست آورید.
این مقاله به هیچ وجه فهرست کامل و جامعی از همهی مدلهای کسب و کار موجود نیست اما امیدواریم باعث شود شما درمورد ساختار کسب و کار خود کمی بیشتر فکر کنید.
نکته کلیدی که باید به خاطر داشته باشید این است که در شروع کارتان نیازی نیست مدل تازهای ابداع کنید. استفاده از مدلهای موجود میتوانند شما را به موفقیت برسانند چرا که ثمربخشی این مدلها اثبات شده است. از طرفی میتوانید در همان مدل موجود دست به ابداع بزنید تا کسب و کار خود را ارتقا دهید.
یک مدل کسب و کار جدید میتواند بسیار پردرآمد باشد اما درعین حال خطر بالاتری نیز دارد چرا که شما نمیدانید که آیا مشتریان این مدل را خواهند پذیرفت یا خیر. در پایان اگر قصد راه اندازی استارت آپ دارید ولی نمیدانید از کجا شروع کنید به شما توصیه میکنم سلسله مقالات ما در این زمینه را از لینک مراحل راه اندازی استارتاپ دنبال کنید.
چرا داشتن مدل کسبوکار مهم است؟
داشتن مدل کسبوکار به شرکتها کمک میکند تا به طور صحیح از منابع خود استفاده کنند و جریانهای مالی خود را بهینه کنند. همچنین، این مدل میتواند برای جذب سرمایه، مذاکره با سرمایهگذاران و تایید رویکردهای تجاری و موفقیت شرکت مفید باشد.
چگونه یک مدل کسبوکار طراحی کنیم؟
طراحی بیزینس مدل، نیازمند آن است که ابتدا به اهداف و استراتژیهای کسبوکار خود آگاه باشید و با توجه به آنها، به شناسایی نیازها و مشکلات بپردازید. سپس نیاز است تا وضعیت مالی شرکت را بررسی کرده و سعی در بهینهسازی آن داشته باشید. در نهایت نیز باید شیوه کار کسبوکار را شرح داده و چگونگی به دست آوردن درآمد و سود را بیان کنید.
آیا مدل کسبوکار همان طرح کسبوکار است؟
خیر. مدل کسبوکار برای توصیف چگونگی کسب درآمد استفاده میشود در حالی که طرح کسبوکار به شما کمک میکند تا برای رسیدن به این هدف یک برنامه دقیق داشته باشید.
چه زمانی باید مدل کسبوکار را تغییر دهیم؟
یکی از نکات کلیدی در مدیریت مدل کسبوکار این است که نیاز به بهبود مستمر دارد و همواره در معرض تغییر است. زیرا عملکرد مناسب مدل به میزان برآورده کردن خواستههای مشتریان بستگی دارد و این نیازها همواره در حال تغییر هستند.
با تشکر از مطلب خوب و کاملتون
موفق و پیروز باشید
از مطلب خوبتون سپاسگزارم
با سلام و احترام
یک سئوال خیلی ذهن من رو درگیر خودش کرده
کسی مثل من که مدیریت بازرگانی نخونده، مدیریت مالی و مدیریت صنعتی و مهندسی صنایع و قس علیهذا
چه جوری میتونه خودش یک مدل کسب و کار رو ترسیم کنه؟
لطفاً من رو راهنمایی کنید
داشتن مدرک آکادمیک شرط لازم برای راه اندازی نیستند. سایت هایی هستند کمث متمم که درس ها رو در اختیارتون قرار میدن و مکتب خونه هم میتونه کمک کنه که از کلاس درس اساتید مدیریت و سایر رشته ها استفاده کنید
سلام. با خواندن کتابهای متعدد در زمینه مدل کسب و کار از نویسنده آنها آقای استروالدر و نگاه کردن به ویدئوهای ایشان در یوتیوب.
وقت خوش….. سایت خوبی دارید.
عالی بود