در فضای استارتاپی عادت بر این است که از موفقیتها بگوییم تا امیدمان به آینده را زنده نگهداریم اما اشتباه بزرگی است که شکست گذشتگان را به فراموشی بسپاریم و از تجارب گذشتگان بهرهمند نشویم. برای این منظور تیم اکوموتیو اقدام به جمعآوری تجربیات مجموعهای از استارتاپهای ناموفق کرده است تا شاید مرور سرگذشت ناکام ایشان زمینهای باشد برای موفقیت استارتاپهای نوپای جامعه استارتاپی ایران. این مجموعه به مرور و در قالب بخش داستان شکست منتشر و در اختیار مخاطبین قرار خواهد گرفت. بیستمین قسمت از این مجموعه که به داستان شکست استارتاپ Lilliputian Systems میپردازد را با هم مرور میکنیم.
وقتی لیلیپوتین در سال ۲۰۰۱ کار خود را شروع کرد، یک ایدهی محکم و مشخص داشت: او میخواست دستگاه شارژر جیبی و سبکی برای ابزارهای موبایل بسازد که آنها را از طریق درگاه یواسبی شارژ کند. با معرفی آیفون و دیگر گوشیهای هوشمند و دستگاههای کوچکی که برق مصرف میکردند، این محصول بسیار متقاعدکننده به نظر میرسید. در نتیجه سرمایهگذارانی مثل Kleiner Perkins Caufield & Byers، سرمایهگذاری اینتل و سرمایهگذاری راکپورت مجاب به سرمایهگذاری شدند.
شرکتهای زیادی برای تولید سلولهای سوختی مینیاتوری تلاش کردند، اما لیلیپوتین از فناوری کاملاً متفاوتی استفاده میکرد که در آزمایشگاههای امآیتی شکل گرفته بود؛ یعنی سیستمهای میکرو الکترومکانیکی که به خاطر بهرهگیری از تجهیزات تولید تراشه، شیوهای مناسب برای تولید محسوب میشد. وسیلهی نهایی چیزی بود که میتوانست بوتان، یا مایعی سبکتر را در دمای بالا، در گجتی به کوچکی یک کف دست، به جریان الکتریکی تبدیل کند. سؤال این بود که بوتان به نسبت باتریهای معمولی، چقدر انرژی را در خود ذخیره میکند؟ هر محفظهی آن با اندازهای مساوی با طول یک گوشی هوشمند اما باریکتر، میتوانست به مدت دو هفته شارژ گوشی را تأمین کند. این فناوری، برای شارژ کردن لپتاپ در پروازهای طولانی میانقارهای نیز، یک موهبت محسوب میشد.
لیلیپوتین سال ۲۰۱۳ محصول خود را در نمایشگاه الکترونیک معرفی و شروع به گرفتن سفارشات کرد. همچنین قراردادی برای توزیع محصولاتش با Brookstone بست. از سوی دیگر، برای تولید قرصهای سیلیکونی خود در کارخانهی مجهز تراشهسازی اینتل در هادسون ماساچوست، برنامهریزی نمود.
اما لیلیپوتین هرگز محصول خود را تحویل نداد. چرا که بهای ۱۰۰ دلاری شارژرهای آن در سال ۲۰۱۰، در سال ۲۰۱۳ به قیمت ۳۰۰ دلار افزایش یافت. کن لازاروس هم که ۱۰ سال مدیرعاملی شرکت را برعهده داشت، با کنارهگیری از سمتش، سرپرستی استارتاپ محلی دیگری را برعهده گرفت. سهیل خان که می ۲۰۱۴ جایگزین او شد، اعلام کرد که لیلیپوتین فناوری و مالکیت معنوی خود را واگذار نموده و در حال حاضر، به آرامی به فعالیت خود ادامه میدهد. وی افزود: «بیشتر دارایی شرکت، به مالک بزرگی سپرده شده که بتواند به سرمایهگذاری و تولید ادامه دهد.»
در توضیح علت شکست لیلیپوتین، سهیل خان اعتقاد داشت که این شرکت، در واقع چند استارتاپ در یک استارتاپ بود، چرا که برای تولید باتری مدّنظر خود به فناوریهایی نیاز داشت که در بازار وجود نداشت و شرکت ناچار به تولید آنها از صفر تا صد بود. همین مشکلات زمان تولید محصول نهایی را افزایش میداد.
ماجرای شکست لیلیپوتین مؤید این واقعیت است که علیرغم حرکت کندتر فناوری در حوزهی انرژی نسبت به اطلاعات، اما باز هم تغییرات سریعی اتفاق میافتد. در ۱۳ سالی که لیلیپوتین روی محصول خود کار میکرد، صنعت باتری یونلیتیومی پیشرفت چشمگیری داشت. این مسئله، فروش محصول آنها را حتی با وجود وعدهی عملکرد بهتر، دشوارتر ساخت. از طرفی وقتی سامسونگ شروع به نصب برجهای شارژ رایگان در فرودگاهها کرد، کل فلسفهی وجودی آن از بین رفت. چرا باید محفظهای گرانقیمت از مایعی قابل اشتعال را با خود هر جا برد وقتی که میتوان درعوض فقط باتری را به پریز زد؟