با شروع جام جهانی فوتبال، میلیونها نفر در سرتاسر جهان به تبوتاب فوتبال دچار میشوند و به تماشای این بازیها مینشینند و تیمها و بازیکنان مورد علاقهی خود را دنبال میکنند. این رویداد ، بزرگترین صحنهی ورزشی و سرگرمی کرهی زمین است که شور و هیجان را در سراسر جهان به راه میاندازد و در عین حال برای آنهایی که به سمت اهداف کارآفرینی دورخیز کردهاند، الهامبخش خواهد بود. در ادامه درسهای مهم کارآفرینی را که میتوان از این رویداد بزرگ فوتبالی گرفت را با هم بررسی میکنیم. با ما همراه باشید.
غولکشی واقعیت دارد
تاریخ جام جهانی، درخشش خود را از داستانهایی تأثیرگذار میگیرد، داستان تیمهایی کوچک که تیمهای بزرگ را میبلعند. برای مثال آمریکا در سال ۱۹۵۰ انگلستان را میبرد، کرهی شمالی در ۱۹۶۶ بر ایتالیا پیروز میشود، ۱۹۹۰ کامرون مقابل آرژانتین پیروز میشود و اخیراً در سال ۲۰۱۴، کاستاریکا با شکست ایتالیا و انگلیس به صدر گروه خود میرسد. این نمونهها نشان میدهد گاهی تیمهایی که به صورت گمنام کار خود را آغاز میکنند، خطرناکترین رقبا هستند. همین واقعیت در مورد شرکتهایی صدق میکند که وارد عرصههای کاری تحت سیطرهی شرکتهای بزرگ میشوند. درحالی که شرکتهای بزرگ سرگرم جنگیدن برای پیروزی هستند، سرعت مطلق و رویکردهای نامتعارف شرکتهای تازهوارد و چابک میتواند آنها را کاملاً خلع سلاح کند.
کلهگندهها اغلب توجه خود را از تازهواردان دریغ میکنند؛ چرا که بیش از حد مشغول رقبای اصلیشان هستند. وقتی تازهواردها در جدول امتیازات بالا میروند، آنها تازه درمییابند که کس دیگری همهی امتیازات را به جیب زده است.
همکاری کامل
جام جهانی ۱۹۷۴ با طرح ایدهای جدید نزد افکار عمومی با نام فوتبال کامل آغاز شد. در این مدل، فورواردها دفاع میکردند و دفاعها حمله. از بسیاری جهات، تجلی این اصطلاح، حضور بازیکنانی در زمین بود که رویکرد و قابلیتهای دیگر پستهایی که در آنها تخصص نداشتند را هم به دوش میکشیدند. این رویکرد به چند بازی نفسگیر انجامید. به همین شکل، هر سازمانی که در آن هر بخش، نقطهنظرِ دیگر همتایانِ بالادستی و پاییندستی خود را به طور جدی در دستور کارش قرار میدهد، احتمال پیشرفت بیشتری خواهد داشت. با به اوج رسیدن این روند در کلّ بدنهی استارتاپ هایی که درک بسیار واضح و دقیقی از مطالبات مشتریانشان دارند، سبک عملیاتی آنها (مثل عملکرد تیمهای هلند و آلمان در جام جهانی) واقعاً ساده به چشم میآید؛ اما کمک فوقالعادهای به اعداد ترازنامهی آنها میکند.
شکست جزئی از موفقیت
جام جهانی مکزیک ۱۹۸۶ با دو لحظهی مارادونایی به یاد آورده میشود که هردو در یک بازی مقابل انگلستان رخ داد. اولین آنها وقتی بود که این آرژانتینی نابغه اما حیلهگر، از دستش برای به ثمر رساندن یک گل ناجوانمردانه استفاده کرد. سپس، چهار دقیقه بعد، شاید وقتی داشت در مورد میراثی که از خود به جا گذاشته فکر میکرد، یک گل انفرادی حیرتانگیز زد که تمام استعداد او را به بهترین شکل نشان میداد. جانمایهی این داستان، اصلاح سریع و فوری اشتباهات است. استارت آپ ها اغلب در شتابی دیوانهوار برای مطرح کردن نام خود در بازار سکندری میخورند، به خصوص وقتی که پای تجربهی مربوط به مشتری به میان میآید؛ اما جمع متفکر استارتاپ، به جای تماشای این افتوخیزها میبایست آنها را در قالب رویدادهایی بررسی کند که میتوانند به عنوان فرصتهای جبرانی استفاده شوند.
اما وقتی پای تجربهی یک شرکت به میان میآید، آیا شکست در یک محصول میتواند کلیدی برای ایجاد «یک لحظهی جادویی» باشد؟ ذکر این نکته ضروری است که درست مثل بازیکنان قهرمان، استارتاپ ها هم باید بدانند که شکست در کار اجتنابناپذیر است. همه چیز به این مربوط میشود که چطور یک نفر دوباره بلند میشود و حتی سریعتر از قبل به پیش میتازد.
افکار جوان ترس نمیشناسند
پله، بازیکن بیرقیب تیم ملی برزیل در فینال جام جهانی ۱۹۵۸ با به ثمر رساندن دو گل، آن هم وقتی که فقط ۱۷ سال داشت، درخشید. آخرین مسابقهی برگزار شده در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل هم شاهد لحظهی جادویی خاصی بود که با گل زدن ماریو گوتزهی ۲۰ ساله برای آلمان شکل گرفت. جام جهانی بار دیگر نشان داد که سن فقط یک عدد است. برندگان این مسابقه هرچقدر هم جوان باشند، باید آزاد و رها شوند. امروزه استارتاپ ها استعدادهای جوان زیادی را در کادر خود جای دادهاند. معمولاً این افراد «جوان و خستگیناپذیر» هستند. اگر فضای کشف قابلیتهایشان به آنها داده نشود، شرکت را ترک خواهند کرد. بنابراین گذاشتن افکار جوان در خط مقدم کارها فواید بسیاری دارد که کمترینشان این واقعیت است که هنگام رویارویی با چالشها، جوانان ترسی از در پیش گرفتن مسیری ندارند که پیش از این کمتر تجربه شده است.
اغلب وقتی تجربه به یک دیوار آجری برخورد میکند، این افکار جوان هستند که اوج گرفته و در را به روی دنیایی روشنتر باز میکنند.
مشارکت، حداقل حمایت
جام جهانی جشنی یک ماهه است که مردم این کرهی خاکی را به هم نزدیکتر میکند و برای یک بار هم که شده، برتری و کمال در آن به شکل جهانی جشن گرفته میشود. جالب است که حتی کشورهایی که در این مسابقات شرکت نمیکنند، کشورهای جانشینی را برای حمایت برمیگزینند. صدای هیاهو و فریادهای شادی با به ثمر رسیدن هر گل در سرتاسر اقیانوسها میپیچد. میدانیم فوتبال بازی کردن برای سلامتی هرکس مفید است؛ اما مهمتر و جالبتر از آن وقتی است که مردم با یک تجربهی به یاد ماندنی مشترک، هنگام تشویق تیمهای مورد علاقه خود تبدیل به یک تیم متحد میشوند.
در نتیجه، در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه، هرچند تمام توجهها به گلهایی که در زمین به ثمر میرسند معطوف میشود؛ اما با تأمل در نحوهی انتقال الهامی که از زمین فوتبال گرفته شده به رویدادهای یک استارتاپ، میتوان به اهداف سازمانی بسیار مهمی نیز دست یافت .
گزینههای بسیار اندکی وجود دارد که بتواند به این شکل فرهنگ جمعی یک شرکت را شکل دهد. بنابراین وقتی جامجهانی در جریان است، فوقالعاده خواهد بود که تیم استارتاپی خود را وادار کنیم بعضی حرکات را با هم و فقط با تکان دادن پایشان مانند بازی فوتبال، تکرار کنند. حتی اگر کاملاً ناهماهنگ باشند، با این کار قطعاً در بلند مدت به نکات ارزشمندی پی خواهیم برد.