مایکروسافت که خود از پیشگامان توسعه فناوری است، از اولین شرکتهایی بوده است که با درک ظرفیت استارتاپ ها برای کمک به منافع مادی و استراتژیک شرکتش، برنامه کاملی برای سرمایه گذاری بر روی استارتاپ ها توسعه داده است. با توجه به نابسامانیهایی نظیر بحران دات کام و بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ فعالیتهای مایکروسافت هم با شدت و ضعف مواجه بوده اما دید بلند مدیران این شرکت سبب شده است که هیچ وقت این اقدامات را متوقف نکنند.
در میان سرمایه گذاریهای ساختارمند مایکروسافت ، مواردی خارج از چارچوب هم به چشم میخورد. تصمیم این شرکت در سال ۲۰۰۷ برای سرمایه گذاری بر روی فیسبوک یکی از این موارد است. این تصمیم مایکروسافت در شرایطی گرفته شده بود که پیشتر و در سال ۲۰۰۶ شرکتهای گوگل و یاهو برای سرمایه گذاری بر روی فیسبوک اقدام کرده بودهاند ولی به دلیل عدم توافق با مارک زاکربرگ در این امر ناکام مانده بودند.
در حالی که تحلیل همگان بر اشتباه بودن این سرمایه گذاری تاکید داشت، مایکروسافت با سرمایه گذاری روی فیسبوک همه را شگفت زده کرد. این شرکت با پرداخت تنها ۲۴۰ میلیون دلار توانست ۱.۶% از سهام فیسبوک را در اختیار بگیرد. ارزش آن روزهای فیسبوک ۱۵ میلیارد دلار بود و افزایش آن به رقمی بالای ۵۰۰ میلیارد دلار سود کلانی را نصیب مایکروسافت کرده است.
سرمایه گذاری ساختارمند شرکتهای بزرگ را معمولا با عنوان Corporate Venturing میشناسند. چنانکه گفتیم مایکروسافت از دیرباز در این حوزه فعال بوده است و روز به روز ساختارهایش را گسترش داده است. سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی تحولات گستردهای را پشت سر گذاشته است.
برآیند این تحولات گسترش آن در میان شرکتهای بزرگ تکنولوژی در دومین دههی هزارهی سوم بوده است. این گسترش که ورود رقبای متعدد را به بازار مایکروسافت به همراه داشت، سبب شد که در ابتدای سال ۲۰۱۶، مایکروسافت تصمیم به تقویت بازوی سرمایهگذاریاش بگیرد و مجموعهی مایکروسافت ونچرز را بنیانگذاری کند.
برای مدیریت این مجموعه که امروزه با عنوان M12 شناخته میشود، مایکروسافت به سراغ نگرج کاشیاپ رفت، مدیری که پیشتر توانمندیهای خود را در Qualcomm Ventures به اثبات رسانده بود. مایکروسافت برای تکمیل تیمش، علاوه بر کاشیاپ، افراد متخصصی را گرد آورده است که بسیاری از آنها پیشتر در بازوی سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی اینتل (Intel Capital) یا شرکتهای سرمایه گذاری خطرپذیر فعال بودهاند.
حضور افرادی که سابقهی حضور در شرکتهای سرمایه گذاری خطرپذیر را دارند سبب شده است که ارزشگذاری استارتاپ ها در مایکروسافت، درست مانند یک سرمایه گذاری خطرپذیر و فارغ از مزایای استراتژیک همکاری با مایکروسافت انجام شود.
در اولین سال حضور کاشیاپ بیش از ۱۸ سرمایه گذاری از سوی مایکروسافت اتفاق افتاد. مروری بر لیست این سرمایه گذاریها نشان میدهد که مایکروسافت بیشتر از این که به دنبال انتفاع مالی مستقیم باشد، در پی این است که از این طریق اهرمهایی استراتژیک را برای تاثیرگذاری بر بازار و روند تکنولوژی در دست بگیرد. در واقع کاشیاپ به عنوان مدیر مجموعهی M12 به این موضوع اعتقاد دارد که کسب درآمدی مناسب است که بتواند اهداف استراتژیک را نیز محقق کند.
استارتاپ هایی که در زمینهی ارائه خدمات B2B فعالیت میکنند در اولویت سرمایه گذاری مایکروسافت هستند، مانند شرکتهایی که ساختارهای ابری ایجاد میکنند یا به طور کلی آنهایی که کسب و کارشان بر مبنای SaaS است. اما چرا مایکروسافت چنین رویکردی به سرمایه گذاری دارد؟ پاسخ این سوال ساده است. در واقع نزدیکی و مشابهت حوزه فعالیت این استارتاپ ها سبب شده است که مایکروسافت دست بازتری برای ارائهی حمایتهای مالی و فنی داشته باشد و بتواند علاوه بر پول، تجربیاتش را هم به عنوان یک آورده در این سرمایه گذاریها دخیل کند.
نزدیکی و مشابهت حوزه فعالیت این استارتاپ ها سبب شده است که مایکروسافت دست بازتری برای ارائهی حمایتهای مالی و فنی داشته باشد.
بازوی سرمایهگذاری مایکروسافت عملکردی کاملا هماهنگ با اهداف استراتژیک این شرکت دارد و در تصمیمگیریهایش آنها را لحاظ میکند. برای مثال، چنانکه پیشتر هم اشارهای داشتیم، تصمیم مایکروسافت برای سرمایه گذاری بر روی استارتاپ های حوزه فناوری اطلاعات بیشتر از این که با هدف دستیابی به حداکثر منافع مالی اتفاق افتاده باشد، با توجه به اهداف استراتژیک شرکت گرفته شده است. این رویکرد به مایکروسافت کمک میکند که با دستیابی به برتری استراتژیک در کوتاه مدت، زمینهی انتفاع مالی در بلند مدت را هم فراهم کند.
استارتاپ هایی که با مایکروسافت وارد تعامل میشوند میتوانند در کنار جذب سرمایه از سه سرویس اساسی آن بهرهمند شوند:
- ادغام فنی با یکی از محصولات شرکت مایکروسافت مانند Azure یا Office 365
- کمک برای ورود به بازار با استفاده از تیم فروش بزرگ و قوی شرکت مایکروسافت
- خدمات پروموشنال و تبلیغاتی مانند ارائه نمونه کارهای استارتاپ در کنفرانس بین المللی مایکروسافت
نکته جالب توجه در مدل سرمایه گذاری مایکروسافت، عدم اعمال محدودیت بودجه است. در واقع مایکروسافت هیچ حداقل یا حداکثری برای سرمایه گذاریهای سالانهاش در نظر نگرفته است و هر سال بنا بر هدفگذاریها و فرصتهایی که وجود دارد این تخصیص سرمایه صورت میگیرد. این ویژگی سبب شده است که مایکروسافت نسبت به رقبایش و صندوق های سرمایه گذاری خطر پذیر انطاف بیشتری داشته باشد.
به این معنا که در مواجه با هر استارتاپ یک روند خاص را در پیش بگیرد و متناسب با ویژگیهای آن استارتاپ مقدار سهام مدنظر یا میزان سرمایه گذاریاش را مشخص کند. این انعطافپذیری به M12 کمک کرد تا در نخستین سال فعالیتش ۱۸ قرارداد با استارتاپ ها منعقد کند. این در حالی است که حتی برترین سرمایه گذاران خطرپذیر هم تعداد سرمایه گذاریهای کمتری دارند.
انعطافپذیری مایکروسافت در سرمایه گذاری را میتوان در گذشته و در یکی از دیوانهوارترین سرمایهگذاریهای تاریخ که توسط مایکروسافت انجام شد، جستجو کرد. سال ۱۹۹۷ بود که پس از نزدیک شدن اپل به ورشکستگی و بازگشت استیو جابز به جایگاه مدیریت آن، جابز به سراغ بیل گیتس می رود و او را متقاعد میکند که ۱۵۰ میلیون دلار در اپل سرمایه گذاری نماید. عمل حمایتی مایکروسافت باعث شد تا اپل از مرز ورشکستگی فرار کند و چند سال بعد تبدیل به با ارزش ترین برند جهان شود و به عنوان یکی از بزرگترین رقبای مایکروسافت، ادامهی حیات دهد.
چند سال پیش زمانی که بالمر، مدیرعامل وقت مایکروسافت در یک برنامهی تلویزیونی حاضر شده بود، سرمایه گذاری در اپل را عجیبترین تصمیم مایکروسافت در تاریخ این کمپانی بزرگ دانست. شاید نتوان دلیل واقعی این سرمایه گذاری را مشخص کرد اما حدس و گمانهای بسیاری در این باره وجود دارد. یکی از تحلیلهایی که در این باره ارائه میشود، تمایل مایکروسافت به حضور اپل در بازار به عنوان رقیبی است که با ارائهی فناورهای جدید، نه تنها بازار مایکروسافت را محدود نمیکند بلکه آن را بسط میدهد چنانکه بسیاری از خدمات مایکروسافت بر بستر محصولاتی ارائه میشود که توسط اپل تولید و به بازار عرضه میشود.
مایکروسافت به سرمایه گذاری بلندمدت اعتقاد دارد. در واقع از دید کاشیاپ اینکه عدهای از سرمایهگذاران انتظار دارند که استارتاپ ها با رشد بسیار سریع منافع مالی کلانی را برای ایشان رقم بزنند، به استارتاپ ها ضربه میزد. بنابر نظر کاشیاپ مایکروسافت تلاش میکند بر روی اهداف بلند مدت متمرکز شود و به شرکت های تحت حمایت خود اجازه میدهد با گذر زمان رشد کرده تا سوددهی مورد نظر اتفاق بیافتد.
مایکروسافت به سرمایه گذاری بلندمدت اعتقاد دارد. در واقع از دید کاشیاپ اینکه عدهای از سرمایهگذاران انتظار دارند که استارتاپ ها با رشد بسیار سریع منافع مالی کلانی را برای ایشان رقم بزنند، به استارتاپ ها ضربه میزد.
یکی از رفتارهای جالب مایکروسافت که کم کم به دیگر سرمایه گذاران نیز منتقل شده است، سرمایه گذاری مشترک بر روی استارتاپ ها است. طبق بررسیهای انجام شده، مایکروسافت اغلب از تصمیم سرمایهگذارهای خطرپذیری مانند Bessemer و Data Collective برای سرمایه گذاری روی استارتاپ ها پیروی میکند و در سوی دیگر نیز بعد از اینکه مایکروسافت تصمیم به سرمایه گذاری روی استارتاپی میگیرد سرمایه گذاران خطرپذیر و سرمایه گذاران خطرپذیر شرکتی مانند Trinity ventures، Intel Capital و Accel از تصمیم مایکروسافت پیروی میکنند.
این موضوع نشان میدهد که شرکتهای بزرگ علاوه بر اینکه به شناخت یکدیگر از فضای کسب و کار و استارتاپ ها اعتماد میکنند، موفقیت را در همکاری هر چه بیشتر با یکدیگر میبینند و میدانند اگر به جای رقابت در حوزهی سرمایه گذاری با یکدیگر همکاری داشته باشند، در ازای تقسیم منافع حاصل از سرمایهگذاریهای موفق میتوانند ریسک سرمایه گذاری خود را کاهش دهند.