هفته گذشته اولین رویداد فصلی سکوی پرتاب طرح ۱۰۰ استارتاپ انجام شد و تیم های برگزیده برای سرمایه گذاری معرفی شدند. یکی از استارتاپ های دانش بنیانی که توجه بسیاری از داوران را هم به خود جلب کرده بود، استارت آپ “فن آسا” بود. این تیم که در حال حاضر در شهر مشهد مستقر است در حال مذاکرات نهایی خود با طرح ۱۰۰ استارتاپ است تا فرآیند سرمایه گذاری این طرح به نتیجه برسد. برای آشنایی بیشتر با “سیده فاطمه حسینی” بنیانگذار و مدیرعامل این استارتاپ هم صحبت شدیم. در ادامه با ما همراه باشید:
خودتان را معرفی بفرمایید و از تجربیاتی که قبل از شروع این کار داشته اید برای ما بفرمایید.
من سیده فاطمه حسینی هستم، متولد ۷۳، دانشجوی دکترای الکترونیک دانشگاه فردوسی. قبل از شروع فن آسا، اواخر دوران دبیرستانم، چند سالی عضو فنی یک تیم در زمینه برنامه نویسی و الکترونیک بودم و بعد از آن هم در دانشگاه به همراه تعدادی از دوستان و یکی از اساتیدمان یک شرکت دانش بنیان را در مرکز رشد دانشگاه راه اندازی کردیم که محصولاتی صنعتی را برای کارخانه جات تولید میکردیم. شرکت به دوران رشد خود رسیده بود که این زمان با شروع فن آسا هم زمان شد و من از آن شرکت خارج شدم و تمام تمرکزم را روی فن آسا گذاشتم.
چطور به ایده کسب و کارتان رسیدید؟ راجع به روند شکل گیری تیم نیز توضیح دهید.
پدر و مادر من پزشک هستند و من از زمان بچگی با محیط بیمارستان و بیماران آن زیاد در ارتباط بودم و همیشه مسائلشان برای من دغدغه بود و دوست داشتم که بتوانم به کمک علمی به جز پزشکی (مهندسی) به زندگی این افراد کمک کنم و میتوان گفت بسیاری از فعالیتهای من در زمینه مهندسی پزشکی در این راستا بود. سرانجام برای موضوع پایان نامه کارشناسی ارشد، من و دوستم خانم صنوبری که از ابتدای کارشناسی با هم بودیم، تصمیم گرفتیم موضوعی را انتخاب کنیم که علاوه بر جنبه تحقیقاتی به یک محصول کاربردی هم تبدیل شود. از این رو در حیطه علاقه مندیمان که مبحث نوروساینس (علوم اعصاب) بود از اساتیدی کمک گرفتیم که دغدغه ما را درک می کردند.
دکتر لطفی از استاد گروه برق دانشگاه ما بودند که نزدیک به ۱۵ سال است که در زمینه کارآفرینی فعال هستند و چندین شرکت کوچک و بزرگ تاسیس کرده اند و شرکت های ایشان به جاهای خیلی خوبی در ایران و هلند رسیده اند. به همین دلیل از ایشان و دکتر کبروی که از اساتید مهندسی پزشکی هستند، برای موضوع پایان نامه مشورت گرفتیم. این چهار نفر هسته اولیه تیم بودند و تمرکز کار را در زمینه بیماریهای مغز و اعصاب قرار دادیم. یکی از مشکلات این بیماران، اختلالات حرکتی است که باعث میشود این بیماران در زندگی روزمره شان به مشکلات زیادی برخورد کنند. اما بیماریها به صورتی نیستند که آنها را از زندگی عادی جدا کند و نیاز به بستری دائم داشته باشند ولی متاسفانه آنها با این بیماری زمان زیادی را سپری میکنند و محدودیت ها و مشکلاتی دارند. برای همین ما تمرکزمان را روی این دسته از بیماران قرار دادیم و موارد مختلف را بررسی کردیم و با پزشکان مختلفی صحبت کردیم.
یکی از این پزشکان دکتر شعیبی بودند که نورولوژیست هستند و فلوشیپ پارکینسون از دانشگاه UCLA آمریکا دارند. پس از جمع بندی نظرات پزشکان و بیماران، به این نتیجه رسیدیم که یک سری از تبعات این بیماری ها وجود دارد که علم پزشکی نمیتواند برای آنها کاری انجام دهد و در عین حال بهبود زیادی هم در علائم آنها ظاهر نمیشود. یکی از آنها، لرزش دست یا Tremor است که در بیماران پارکینسون رخ میدهد و باعث میشود خیلی از کارهای روزمره شان، مثلا غذا خوردن، را نتوانند انجام دهند. نکته بد این که در حال حاضر هیچ درمان کاملی برای آن وجود ندارد و صرفاً داروها میتوانند روند بیماری را کند کنند. همچنین علائمی مانند لرزش دست از آن دسته علائمی است که خیلی نسبت به درمان مقاوم هستند. برای حل این معضل چندین ایده داشتیم و پس از بررسیهای فراوان به چند ایده خاص رسیدیم. برخی از این راه حل ها نوآورانه بود و حتی نمونه خارجی هم برای آن وجود نداشت ولی برخی دیگر مشابه آنها طراحی و تولید شده بود. ما تصمیم به تولید یکی از آنها گرفتیم که نمونه آن قبلاً تولید شده بود و به نظر میرسید مشکلات کمتری برای ورود به تولید آن داریم. این محصول “قاشق یار” نام دارد.
قاشق یار به افرادی که دچار لرزش دست هستند کمک میکند تا بدون نگرانی از ریختن غذا و بصورت مستقل غذا میل نمایند. خیلی از این افراد به خاطر مشکل لرزش دست شان از میل نمودن غذا همراه با جمع صرف نظر میکنند اما با این محصول میتوانند از بودن کنار دیگران لذت ببرند که این موضوع خیلی به زندگی و روابط اجتماعی آنها کمک میکند. قاشق یار لرزش ها را خنثی میکند و اجازه نمیدهد غذا از قاشق بریزد.
بعد از استارت این هسته اصلی، شروع به طراحی و ساخت یک MVP اولیه کردیم. پس از ساخت موفق آن نمونه، شروع به جذب تخصصهای دیگر در تیم خود کردیم. هم تیمی هایی در زمینه مهندسی پزشکی، مهندسی مکانیک، طراحی و مارکتینگ. در این اواخر هم دوستانی را برای بخش فروش اضافه کردیم. در عین حال علاوه بر دکتر لطفی در بخش کسب و کار و دکتر کبروی در بخش فنی مشاور ما بودند، از دکتر شعیبی هم به عنوان مشاور بخش پزشکی، بهره بردیم.
چقدر طول کشید تا به نسخه اولیه محصول برسید؟
ما ابتدا شروع به تحقیقات مربوطه کردیم و در قالب دو پایان نامه کارشناسی ارشد تکنولوژیهای تولید این محصول بررسی شد و تقریبا یک سال طول کشید تا تکنولوژیهای تولید محصول را به دست آوردیم و با یک نمونه اولیه متوجه عملیاتی بودن طرح شدیم. تقریبا پس از دوسال که از شروع کار گذشت، ما یک MVP آماده داشتیم که البته ابعاد خیلی بزرگی داشت و حتی اوایل با سیم به کامپیوتر وصل میشد و پردازش ها در کامپیوتر انجام میشد. پس از آن روند بهبود دادن محصول و جمع کردن این قطعات رشد سریع تری گرفت و حدوداً دو ماه پس از نمونه اولیه، ما یک محصول پرتابل داشتیم که آماده تست افراد بود. پس از تست ها، مدام محصول را با توجه به بازخوردها بهبود دادیم و نزدیک به ۱۰ ورژن مختلف از محصول را تولید کردیم. پس از آن به یک محصول نهایی رسیدیم که در حال عرضه آن هستیم. از این محصول تاکنون نزدیک به ۲۰ نمونه تولید کرده ایم.
درمورد فرآیند شتابدهی و جذب سرمایه خود برای ما بفرمایید.
در ابتدای امر ما در دانشگاه مستقر بودیم. ابتدا با هزینه شخصی خودمان و با همراهی دانشگاه کار را جلو بردیم تا به یک MVP اولیه رسیدیم. پس از ساخت آن نیاز به تزریق سرمایه کوچکی داشتیم تا بتوانیم به کمک آن محصول را بهبود دهیم. برای این منظور با سازمانهای مختلف صحبت کردیم تا نهایتاً با شتابدهنده تریگ آپ به نتیجه رسیدیم و وارد دوره شتابدهی آن شدیم و با استفاده از سرمایه ای که تزریق شد، کار را جلو بردیم. پس از رسیدن به محصولی که قابل عرضه به مشتریان بود به سراغ کرادفاندینگ رفتیم. در این مرحله نیز با نیک استارتر همکاری داشتیم. با کرادفاندینگ ما محصولمان را پیش فروش کردیم و این پیش خرید برای ما هم تست بازار به حساب میآمد و هم نقدینگی لازم برای تولید محصولات را به دست آوردیم. در نیک استارتر ما جذب موفقی داشتیم و توانستیم ۱۰۹ درصد از تارگتی که قرار داده بودیم را محقق کنیم و ۲۶ محصول را پیش فروش کردیم. در آبان ماه نصف آن سفارشات را تحویل داده ایم و در حال تکمیل بقیه محصولات هستیم و به دنبال جذب سرمایه راند بعدی مان هستیم تا بتوانیم محصول را به طور انبوه تولید کنیم و در بازار عرضه کنیم.
در طرح ۱۰۰ استارتاپ موفق شدید داوران را متقاعد به سرمایه گذاری کنید، ادامه این راه را چگونه می بینید؟
۱۰۰ استارتاپ طرح جالبی است که به تازگی راه افتاده است و مدلش نسبت به سرمایه گذاری های دیگر متفاوت است و از برخی لحاظ به نظر می رسد که بتواند تعدادی از مشکلات و چالش های سرمایه گذاری را مرتفع کند که انشالله هم اینطور باشد. در این رویداد داوران متفاوتی حضور داشتند و نظرات و بازخوردهای جالبی به ما دادند که برای ما مفید بود. خوش بختانه از طرح ما خیلی استقبال شد و در نهایت قرار بر این شد که ۱۰۰ استارتاپ با هم سرمایه گذاری دو شریک دیگر روی ما سرمایه گذاری کنند. علت این امر آن بود که مبلغ مورد نیاز ما برای سرمایه گذاری بالاتر از حد تامین طرح بود. البته هنوز این موضوع نهایی نشده است و در حال مذاکره هستیم.
مدل سرمایه گذاری ۱۰۰ استارتاپ با ما مدل RBF هست که بسیار جالب است و من مشاهده نکردم که وی سی های دیگر از این مدل استفاده کنند. این مدل برای برخی از استارتاپ ها، مخصوصا استارتاپ های سخت افزاری میتواند جالب باشد چرا که مدلهای معمول موجود برای کسب و کارهای نرم افزاری طراحی شده اند و بعضی اوقات این مدل ها برای کسب و کارهای سخت افزاری ایجاد مشکل میکند. مورد دیگر روند زمانی جذب سرمایه است که یکی از مشکلاتی است که اکثر وی سی ها دارند و از زمانی که پروسه جذب شروع میشود تا زمان تصمیم گیری های نهایی و تزریق سرمایه پروسه زمان بری است که حالت معمول آن بین ۳ تا ۶ ماه است این زمان برای استارتاپ های سخت افزاری که نقدینگی برای آن مهم است خیلی تاثیر گذار است. وقتی شما استارتاپ نرم افزاری دارید، هزینه عمده شما هزینههای جاری است که باید جوابگو باشید ولی در استارتاپ های سخت افزاری شما دائما باید برای تولید، نقدینگی داشته باشید و امکان توقف پروسه وجود ندارد و این طولانی بودن روند جذب میتواند خیلی به کسب و کار ضربه وارد کند. اگر شما برای جذب سرمایه دیر اقدام کنید باعث میشود نقدینگی نداشته باشید و حتی شکست بخورید و اگر زود شروع به جذب سرمایه کنید باعث میشود با توجه به نحوه ارزش گذاری معمولی، ارزش گذاری خیلی پایینی بگیرید که در هر حالت به ضرر شما است. این یکی از مسائلی است که سعی شده در طرح ۱۰۰ استارتاپ حل شود که برای من این موضوع خیلی جذاب بود و در این طرح روند جذب سرمایه و تزریق پول خیلی سریع رخ میدهد و تا اینجا هم واقعا کارهایشان خیلی سریع بوده است.
مورد دیگر که البته باید با ۱۰۰ استارتاپ کار کنیم تا بتوانیم در مورد آن اظهار نظر کنیم، بحث مشارکت چندین وی سی و شرکت بزرگ است که باعث میشود نتورک همه این شرکت ها برای استارتاپ های جذب شده مفید باشد. شبکه یکی از مهم ترین امکاناتی است که یک وی سی میتواند برای استارتاپ مهیا کند و تا اینجا هم نتورک تریگ آپ برای ما خیلی کمک کننده بوده و امیدوارم بتوانیم از قابلیت طرح ۱۰۰ استارتاپ به طور مضاعف استفاده کنیم.
برخی از استارتاپ ها شرایط و قوانین سرمایه گذاری ۱۰۰ استارتاپ را خیلی سخت میبینند، نظر شما چیست؟
به نظرم برخی از شرایطی که در بحث سرمایه گذاری وجود دارد خیلی کار را پیچیده میکند و این برای برخی از استارتاپ ها خیلی منطقی به نظر نمیرسد به عبارتی می توان گفت خیلی از وی سی ها و انجل ها سعی میکنند که تا حد ممکن ریسک کارشان را کمتر کنند و بر خلاف اسم شان ریسک پذیر نیستند. هرچند که باید از آن طرف هم به موضوع نگاه کرد و حتی گاهی اوقات به آن ها حق داد چرا که شرایط اقتصادی کشورمان بسیار ریسکی است و این مساله شاید سبب شود امکان ریسک پذیری آنها کم شود. نکته دیگر پیشینه اقتصادی کشور ما در این زمینه است و فرهنگ این مدل سرمایه گذاری در کشور ما خیلی قدمت زیادی ندارد ولی در کل به نظرم این موضوع دوطرفه است.
چطور وارد بازار شدید؟ چه روش های بازاریابی را مد نظر قرار دارید؟
اولین گام ما برای ورود به بازار پیش فروش کردن محصول مان بود. بعد از آن از طریق کانال های مختلفی که شناسایی کردهایم در حال بازاریابی هستیم. و در حال حاضر دیجیتال مارکتینگ و فروش حضوری را در برنامه داریم. البته در حال حاضر و چون ظرفیت تولید ما کم است و توان تولید انبوه را نداریم، مجبور به محدود کردن بازاریابی خود هستیم تا زمانی که ظرفیت تولید خود را افزایش دهیم و پس از آن بتوانیم در آن بخش با قدرت به فعالیت بپردازیم.
آیا در بازار رقیب دارید؟ مزیت رقابتی شما نسبت به رقیبانتان چیست؟
این محصول در حال حاضر در ایران مشابه ندارد ولی در دنیا یک استارتاپ چند سال پیش این محصول را تولید کرد و بعد از دو سال گوگل آن استارتاپ را خرید و در حال حاضر با نام قاشق گوگل معرفی میشود. همچنین یک مدل دیگر نیز توسط شرکت ژینو در چین تولید میشود و همین دو نمونه در دنیا وجود دارد. محصول آمریکایی فقط در آمریکا فروش دارد و در ایران فعلاً وارد نشده است ولی محصول چینی در کشورهای دیگر به فروش میرسد. در حال حاضر محصول ما در ورژن اولیه خودش قرار دارد و مشابه مدلهای خارجی است ولی برنامه داریم که به مرور و با توجه به فیدبک ها در ورژنهای بعدی تغییراتی را اعمال کنیم. هدف گذاری کرده ایم که کیفیت محصول مان را در درجه اول افزایش دهیم و سپس به دنبال اضافه کردن ویژگیهایی هستیم که به محصول مان اضافه کنیم که هیچ کدام از این دو نمونه خارجی این ویژگیها را ندارد. طراحی یکی از این ویژگی ها انجام شده است، یکی دیگر، قدم های آخرش است و یک ویژگی دیگر در مرحله طراحی است. البته بحث قیمت هم مطرح است. در ایران محصول ما تقریباً قیمتی نصف تا یک سوم قیمت محصول خارجی را دارد. قیمت محصول خارجی پارسال حدوداً ۴.۵ میلیون تومان بود که قیمت نهایی فروش ما ۱.۷ میلیون تومان است. هدف ما تولید محصول در ایران است ولی هدف اصلی ما فروش محصولات مان در خارج از کشور است که در برنامه نه چندان بلند مدت امیدواریم به آن برسیم. در حال حاضر صحبتهایی با طرفهای خارجی داشتیم و در مرحله ارسال محصول برای تست هستیم.
نمونهای از چالشهایی که در توسعه کسب و کارتان با آنها روبهرو شدهاید و نحوه مدیریت آن را برای ما شرح دهید.
یکی از مشکلاتی که در حال حاضر با آن درگیر هستیم، تولید انبوه است. ما برای تولید نمونه های اولیه از موادی استفاده کردهایم که در تیراژ بالا قابل استفاده نیستند. یا کارایی ندارند یا نمی توان فرآیند را با آنها سیستماتیک کرد. ما در بحث تولید بسیار چالش داریم. من در یک هفته یادداشت کردم که ۴۲ چالش فقط در بحث تولید داشتیم که تقریبا ۹۰ درصدشان تا به امروز حل شده است. معمولا چالش ها جذاب کننده کار هستند و هر چالش یک صورت مسئله جدید است.
یکی دیگر از چالشهای ما قطعات و تکنولوژیهایی هستند که در ایران خیلی به آنها دسترسی نداریم که اکثر این موارد را سعی میکنیم با روشهای جدید حل کنیم. خیلی از این چالش ها برای ما آموزنده هستند و ما از آنها استقبال میکنیم ولی یک سری از این چالش ها وجود دارند که فقط انرژی را میسوزانند و بازگشتی برای ما ندارند که این مساله معمولاً به ساختارها مربوط میشوند. مثلا در بحث مسائل شرکتی، ما چالش در زمینه باز کردن پرونده مالیاتی داشتیم. شرایط استارتاپی با شرایطی که برای یک شرکت تعریف شده بود نمیخواند، مثلاً از ما مدرکی میخواستند که نداشتیم ولی مدرکی داشتیم که دقیقاً همان معنی را می داد اما چون عیناً در قانون تعریف نشده بود خیلی اذیت شدیم تا آن را معادل سازی کنیم و نزدیک به ۴ ماه به اداره مالیات رفت و آمد داشتیم و این مساله فقط انرژی ما را گرفت. البته جدیداً قانونی به نام “نوآفرین” تعریف کردند که برخی از این موارد در آن دیده شده بود و استارتاپ ها را به رسمیت می شناخت و سعی کرده بودند یک سری از این چالش ها را در قالب آن طرح حل کنند. امیدوارم در ادامه این طرح بتواند برخی از این مشکلات را حل کند.
یک سری از چالش ها هم مربوط به تیم هست که فکر میکنم خطرناک ترین نوع آن ها است ولی خدا را شکر ما باتوجه به هسته اولیه، از این چالش ها کمتر داریم. همیشه ما در تیم مان راجع به همه مسائل حرف میزنیم و مشکلات فردی و بین فردی تیم را سعی میکنیم حتما با گفت و گو حل کنیم و قانونی داریم که هیچ کس حق ندارد چیزی را در دلش نگه دارد و باید حتما مطرح کند. باتوجه به این که ما در ابتدا برای ورود افراد به تیم خیلی دقت می کنیم تا هم سویی فکری داشته باشیم، باعث شده این چالش ها با گفتوگو حل شود.
آیا در شرایطی قرار گرفتید که به فکر جمع کردن کسب و کارتان بیوفتید؟
مقطعی این مسئله برای همه رخ میدهد ولی اگر آدم چرایی کارش را بداند باعث میشود هیچ وقت به طور کامل ناامید نشود و دست از کار نکشد. کتاب “با چرا آغاز کنیم” یکی از کتابهای فوق العادهای است که باید خواند و به نظرم دانستن “چرایی” در زندگی و کسب و کار خیلی مهم است. اگر ما فقط یک کسب و کار را شروع کرده باشیم و آن “چرای عمیق” انجام آن کار را ندانیم و چرایی اصلی همه هم بنیان گذاران باهم یکسان نباشد، این احتمال وجود دارد که در مقاطعی که کار خیلی سخت می شود، ناامید شویم و کم بیاوریم. اما اگر آن چرایی را بدانیم و به خاطر آن تلاش کنیم، هر وقت که آدم به مشکل برمیخورد و احساس میکند که به بن بست نزدیک شده است، آن هدف باعث انگیزه برای شخص میشود تا یک مسیر جدید پیدا کند که به آن نقطه ای که مد نظرش است برسد و این باعث میشود که مدام تغییر مسیر بدهد ولی در نهایت همه این اهداف در راستای همان هدف مشخصی که دارد باشد. من نیز خیلی از اوقات به خاطر فشار کار خسته میشوم. مدت زمان کاری من خیلی زیاد است. تقریباً هر روز از ۷ صبح تا ۱۰ شب مشغول کار هستم، در کنارش دانشجو هستم و برخی از اوقات به مسائل شخصی و سایر ابعاد زندگی ام کم میرسم، در این شرایط برخی اوقات آدم به این فکر میافتد که: “بیخیال من میتوانم خیلی راحت تر زندگی کنم… ولی وقتی به آن چرایی فکر میکنی، باعث میشود دوباره انرژی بگیری و بتوانی از این موارد گذر کنی.”
گاهی اوقات افرادی هم به شما میگویند که نمیشود! به عنوان مثال پارسال با صاحب صنعتی در بخش تولید جلسه ای برای مشورت گرفتن داشتیم، قطعاتمان را نشان دادیم و گفتیم: “در حال حاضر ۷۰ درصد از قطعات را نمیتوانیم با کیفیتی که مدنظرمان است تولید کنیم” و راهنمایی از ایشان خواستیم. این فرد با سابقه خیلی صریح گفت که با توجه به شرایط و امکانات موجود، امکان ندارد! علی الخصوص که ما به صورت استارتاپی میخواستیم شروع کنیم و امکان سرمایه گذاری برای تولید انبوه را نداشتیم. این مسائل هیچ گاه باعث نشد که ما تلاش نکنیم و با نوآوری، تلاش و استفاده از تجربه دیگران، در حال حاضر تقریباً ۹۰ درصد آن موارد حل شده و توانستیم موانع تولید آنها را حل کنیم.
چه زمینه هایی مدنظرتان هست که در آینده به آن ورود کنید؟
هر زمینه ای که بتواند آسایش بیشتری برای بیماران به ارمغان بیاورد! در حال حاضر در حال کار بر روی دو تکنولوزی هستیم که نمونه مشابه تولید شده در دنیا ندارند و تمرکز ما روی بیماریهای مغز و اعضاب و اختلالات حرکتی است و قصد ورود به محصولات و خدماتی را داریم که به بهتر زندگی کردن این افراد کمک کنیم. شعار شرکت ما هم “باهم برای آسایش بیشتر” است.
زمینه مهندسی پزشکی و علی الخصوص توانبخشی را برای ورود استارتاپ ها و دانش بنیان ها چطور ارزیابی میکنید؟
این حوزه یکی از حوزههای جذابی است که در دنیا در حال رشد است و بسیار جای کار دارد و یکی از نکات مهم این حوزه آن است که کشور ما در این حوزه جایگاه خیلی خوبی در سطح جهانی دارد. در برخی از حوزههای تکنولوژی برخی از کشورها خیلی پیشرفته هستند و رسیدن به آنها سخت است. برخی از حوزههای تکنولوژی هم نیاز به زیرساخت فراوان دارند که در کشور ما خیلی فراهم نیست. اما این حوزه یکی از زمینه هایی است که به راحتی میتوانیم در آن رشد کنیم و خیلی هم رشد کردهایم و اینطور نیست که ما خیلی از دنیا عقب باشیم و میتوانیم در برخی از حوزهها کارهای هم طراز که نه، حتی بهتر از دیگران انجام دهیم. البته چالشهایی برای تولید مطرح است ولی به آسانی میتوان به این حوزه ورود کرد و پیشتاز شد.
اگر دوباره قرار بود مسیر رشد را برای رسیدن به این جایگاه طی کنید، چه کارهایی را انجام نمیدادید و چه کارهایی را زودتر انجام میدادید؟
کاری که زودتر انجام میدادیم، زودتر بازخورد گرفتن از مشتریان مان بود. چون شناخت خیلی زیادی وجود نداشت، بازخورد گرفتن ما به تعویق افتاد، اگر دوباره برمیگشتم، انرژی بیشتری روی تولید محصول اولیه میگذاشتیم تا زودتر از مشتریان بازخورد بگیریم. چرا که اگر طراحی محصول را بدون بازخورد پیش ببرید، بعد از گرفتن بازخوردها نیاز به تغییر دارید و بعضاً تلاشهای چند ماهه تان را باید کنار گذاشته و به عقب بازگردید.
چه انتظاری از نهادهای دولتی دارید؟
هیچ!
توصیه شما به استارتاپ هایی که اول راه شما هستند، چیست؟
توجه به هدفی که دارند. این هدف همان ستاره قطبی است که کمک میکند از مسیرمان منحرف نشویم. یک نکته هم در رابطه با استارتاپ های سخت افزاری و محصول محور این که اگر میخواهند رشد کنند، نگاه به صادرات و کلاً نگاه جهانی داشته باشند. این امر یک ضرورت برای این مدل استارتاپ ها است و باید از همان ابتدا این افق بزرگ را داشته باشند ولی با گام های کوچک پیش بروند.
سخن آخر؟
حرف آخر این که به نظرم جا برای کارهای نو، به قول آقای پیتر تیل،کارهای zero to one در مباحث مختلف بسیار زیاد است و بسیار میتوان در این مسیر رشد کرد؛ فقط نیاز به باور داشتن خودمان داریم. باید باور داشته باشیم که میتوانیم خیلی کارهای بزرگ در کشور خودمان انجام دهیم که در دنیا پیشتاز باشد و برای این کار فقط به باور و تلاش نیاز داریم و اینکه همواره یادمان باشد که خدا همیشه همراه ما و در کنار ماست.