اقتصاد دانش بنیان را با تعاریف مختلفی میتوان تبیین کرد اما به طور کلی به شیوهای از تولید که برای ایجاد ارزش افزوده از دانش استفاده شده و سرمایههای به کار گرفته شده در صنایع با محوریت دانش بوده را اقتصاد دانش بنیان گویند. در این نوع اقتصاد، کلید اصلی رشد اقتصادی، دانش است.
برای شناخت بهتر مزایا و تفاوتهای اقتصاد دانش بنیان با دیگر گونههای اقتصاد، میتوان از محور و زیرساخت تولید در آنها استفاده کرد. به عنوان مثال زمانیکه بخواهیم سه گونه مختلف اقتصاد دانش بنیان، صنعتی و کشاورزی را مورد بررسی قرار دهیم، محور و زیرساخت تولید در اقتصاد دانش بنیان بر پایه دانش، فناوری، مهارت و یادگیری میباشد؛ درحالیکه در اقتصاد صنعتی مواد اولیه خام و انرژی شامل برق، نیروی انسانی، گاز و …، و در اقتصاد کشاورزی زمینهای زراعی، شرایط آب و هوایی و …. جزو زیرساخت و محورهای تولید به شمار میآیند که در مقایسه با اقتصاد دانش بنیان ارزش افزوده بسیار کمتری ایجاد میکنند.
فعالان کمیته اقتصادی مجمع همکاری اقتصادی آسیا ـ اقیانوس آرام برای تعریف اقتصاد دانش بنیان به این نکته بسنده کردهاند که تولید، توزیع و کاربرد دانش عامل و محرک اصلی رشد اقتصادی و تولید ثروت و اشتغال در همه صنایع باشد.
به زبان ساده آن دسته از صنایعی که سرمایهگذاریهای کلانی در زمینه نوآوری و اختراعات نوین دارند را صنایع دانش بنیان نامند. علارغم باور عموم، در اقتصاد دانش بنیان تنها از فناوریهای مدرن و سطح بالا استفاده نمیشود و با در نظر گرفتن نیازهای صنعت و کسب و کار مورد نظر، از دانش در جهت نیل به اهداف استفاده میکنند.
به طور خلاصه میتوان گفت اقتصاد دانش بنیان با استفاده مؤثرتر و کاربرد دانش در جهت گسترش ظرفیتها و بهبود سطح بهرهبرداری از منابع در راستای افزایش تولید ملی، میتواند به معنای واقعی نمایان کننده شعار حمایت از کالای ایرانی باشد.
موسسات و شرکتهای دانشبنیان، تعاونیها یا موسسات غیردولتی هستند که ماده اولیه آنها برای توسعه اقتصاد و افزایش ثروت، دانش میباشد و برای رسیدن به اهداف علمی و اقتصادی شامل اختراعات و نوآوری و نتیجتا تجاریسازی نتایج پژوهشها و توسعه شامل طراحی و تولید در زمینه فناوریهای نوین و با ارزش افزوده بالا تشکیل میشوند.
با توجه به این تعاریف سرمایههای اقتصادی موجود در کشور تنها محدود به منابع زیرزمینی مانند نفت، گاز و … نیست بلکه دانش و نیروی انسانی سرمایه اصلی به حساب میآیند. کشور ما با دارا بودن جمعیت جوان و مستعد، سرمایه اولیه کارا و مفید برای رونق این اقتصاد را در اختیار دارد.
اقتصاد دانش بنیان چیست
- اقتصادی که در آن دانش سرمایه کلیدی است.
- اقتصاد دانش محور یک نظام اقتصادی است که برای فرآیند تولید (سرمایه انسانی) بر مهارتهای فکری سطح بالایی تکیه دارد.
- این عبارت برای توصیف اقتصادهایی استفاده میشود که در آن اطلاعات و دانش قدرت کمکی بیشتری به رفاه اقتصادی کشورها نسبت به جوامع صنعتی دارند.
- شکلی از اقتصاد مدرن که به یک تحول ساختاری خاص اشاره دارد که در آن ایجاد سریع دانش جدید و بهبود دسترسی به پایگاههای دانش مختلف به طور فزایندهای منبع اصلی برای کارایی، تازگی و رقابت بیشتر است.
- اقتصادی که مستقیماً مبتنی بر تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات است.
- اقتصادی که سهم قابل توجهی از محصول خود را از طریق دانش و نوآوری تولید میکند.
- اقتصادی که به شدت به ورودی دانش بستگی دارد. در این اقتصاد، دانش با فرآیندهای سیستمی که به طور فزایندهای پیچیده میشوند، ایجاد میشود.
- در اقتصاد دانش محور، رشد و توسعه اقتصادی یک کشور به کیفیت، کمیت و دسترسی به اطلاعات و دانش بستگی دارد نه به منابع فیزیکی یا طبیعی.
- اصطلاحی است که برای توصیف به هم پیوستگی اقتصادهای ملی استفاده میشود.
- اقتصاد با مکانیسمهایی که منجر به استفاده از دانش برای بهبود رقابتپذیری بنگاهها میشود نیز ممکن است اقتصاد دانش محور در نظر گرفته شود، یعنی اقتصادی که در آن دانش (هزینهها و شکل آن) نسبت به هزینهها و حجم داراییهای ثابت، تعیین کنندهتر از میزان و سطح رشد است.
- عبارتی ابداع شده برای توصیف روند وابستگی بیشتر اقتصادهای پیشرفته به دانش، اطلاعات و سطوح مهارت بالا و نیاز روزافزون به دسترسی آماده به همه اینها توسط بخشهای تجاری و عمومی.
- اقتصادی که مشخصه آن شناخت دانش به عنوان منبع رقابت است. اهمیت روزافزون علم، تحقیق، فناوری و نوآوری در خلق دانش و استفاده از رایانه و اینترنت برای تولید، اشتراکگذاری و به کارگیری دانش.
منظور از اقتصاد دانش بنیان چیست
دسترسی رو به رشد به فناوریهای دیجیتال میتواند اقتصادهای در حال توسعه را به طور اساسی متحول کند. حرکت از عصرشکارچی به عصر کشاورزی و طلوع انقلاب صنعتی در ۱۲۰۰۰ سال بعد نشاندهنده گذارهای اساسی در تاریخ، سبک زندگی و رفاه بشر است. اکنون در عصر دیجیتال، تمدن ما ممکن است در میان تحولی به همان اندازه بزرگ باشد؛عصر اقتصاد دانش.
در گذشته نیروی کار فراوان و بهرهبرداری از منابع طبیعی موتور محرکه رشد بود. اکنون شرکتها در جستجوی ثروت، دادهها را به جای طلا استخراج کرده و برنامههای موبایل را به جای سیب برداشت میکنند. به طور گسترده اعتقاد بر این است که اطلاعات منبع رفاه آینده خواهد بود.
اصطلاح «اقتصاد دانش محور» در دهه ۱۹۶۰ برای توصیف تغییر از اقتصادهای سنتی به اقتصادهایی که تولید و استفاده از دانش در آن اولویت دارد، ابداع شد. مؤسسات دانشگاهی و شرکتهای درگیر در تحقیق و توسعه، پایههای مهم چنین سیستمی هستند. همچنین کسانی که این دانش را به کار میگیرند مانند برنامهنویسانی که نرم افزارها و موتورهای جستجوی جدیدی را برای استفاده از دادهها توسعه میدهند و یا کارکنان بهداشتی که از دادهها برای بهبود درمانها استفاده میکنند، در این اقتصاد نقش کلیدی دارند.
هنگامی که دانش توسط این کارگزاران مرکزی جمعآوری شود، کارفرمایان و کارگران در زمینههای سنتیتر ممکن است شروع به استفاده از اطلاعات برای بهبود محیط کاری خود کنند، برای مثال کارایی زنجیره تامین یک شرکت کوچک یا برداشت محصولات در یک مزرعه.
زیربنای همه اینها فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) است. در دنیایی که دسترسی سریع به اطلاعات حیاتی است، در دسترس بودن اینترنت قوانینی دارد. دولتهایی که به دنبال سوق دادن کشور خود به سمت اقتصاد دانش بنیان هستند، توسعه فناوری را در مرکز استراتژیهای خود قرار میدهند. در واقعیت، مسیر اقتصاد دانش محور اغلب گریزان باقی میماند. هنوز هیچ تعریف توافقی از چیستی اقتصاد دانش محور وجود ندارد. در واقع، میتوان استدلال کرد که چنین سیستمی واقعاً به معنای معناداری وجود ندارد. گذشته از این، فرهنگهای بشری همیشه برای بقا و بهبود زندگی خود بر دانش تکیه کردهاند.
بر اساس گزارش بانک جهانی، الزامات دستیابی به اقتصاد دانش بنیان با چهار رکن تعریف میشوند. این موارد عبارتند از:
- ساختارهای نهادی به عنوان مشوقهایی را برای کارآفرینی و استفاده از دانش
- در دسترس بودن نیروی کار ماهر و سیستمهای آموزشی خوب
- زیرساختها و دسترسی ICT
- چشمانداز نوآوری پر جنب و جوش که شامل دانشگاه، بخش خصوصی و جامعه مدنی میشود
بر اساس این معیارها، همه کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) به سمت تبدیل شدن به اقتصادهای دانشی حرکت میکنند اما آفریقا عقب مانده است. در شاخص اقتصاد دانش بانک جهانی، امتیاز این قاره تنها یک سوم آمریکای شمالی و نیمی از شرق آسیا و اقیانوسیه است.
تاریخچه اقتصاد دانش بنیان
بسیاری از اندیشمندان زمزمههای به وجود آمدن اقتصاد دانش بنیان را در قرن هجدهم میدانند، جایکه آدم اسمیت به عنوان پدر علم اقتصاد خلق و استفاده از دانش را دلیلی برای افزایش اقتصاد بیان کرد. در آن زمان اقتصاد دانش بنیان در حال تلاش برای جوانه زدن بود. اما ظهور اقتصاد دانش بنیان را میتوان دهه ۱۹۸۰ دانست، زمانیکه این ترس بر جامعه حکم فرما شد که نکند این اقتصاد با دارا بودن رشد کم، هزینههای بالا و درآمدهای پایین نتواند به جامعه خدمت کند.
علیرغم این ناآگاهیهای موجود در جامعه، مایک مندل اقتصاددان برجسته، در سال ۱۹۹۶ این اقتصاد نوین را اقتصادی دانش محور و با رشد بالا و توروم بسیار پایین معرفی نمود. نخستین بار استفاده از واژه اقتصاد دانشبنیان در سال ۱۹۹۶ توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) پیشنهاد و بکارگیری شد و در آن نقش دانش در اقتصاد بسیار با اهمیت در نظر گرفته شد.
ویژگی ها و مولفه های اقتصاد دانش بنیان
به طور کلی ویژگهایی که میتوان برای اقتصاد دانش بنیان عنوان کرد شامل موارد زیر است:
۱- منعطف بودن محل و مکان فعالیت: با ظهور بازارها و سازمانهای مجازی، محل فعالیت اهمیت چندانی نداشته و آنچه مهم است سرعت عمل و دسترسی به تمام نقاط جهان میباشد.
۲- تبدیل دانش به کالا و فروش: در جهان امروز برای خرید و فروش دانش بازارهای مجازی وجود دارد که صاحبان دانش به شکل شبه انحصاری دانش خود را برای فروش و مبادله در معرض دید خریدار قرار میدهند.
۳- اقتصادی بدون وزن (Weightless economy): در جهانی که نمادهای اقتصادهای فیزیکی، کارخانههای سیمان، شیر، خودرو سازی و… دفاتر مستقر در برجهاست، نمادهای اقتصاد دانش بنیان عموما شامل ایده، دانش و فکر میباشد و ارزش در این اقتصاد معمولا غیر قابل لمس و به صورت فکر است.
۴- تعیین قیمت: دانش موجود در محصولات و خدماتی که از لحاظ محتوای دانشی غنی ترند، تعیینکننده قیمت محصولات مشابهی است که دارای دانش کمتری هستند.
۵- وابستگی ارزش محصولات و خدمات به شرایط افراد: یک دانش یا فکر خاص، در شرایط مختلف (زمان، مکان) و برای افراد مختلف دارای ارزش و اهمیت متفاوتی خواهد بود.
۶- دارای ارزش دائمی بودن: پایداری اقتصاد دانش بنیان به مجموعهای از نظامها و فرآیندهای دانشی جامعه وابسته بوده درحالیکه دانش انفرادی موجود در مغز افراد به راحتی قابل زوال و از بین رفتن است.
۷- اقتصاد فراوانی منابع: اطلاعات و دانش به عنوان پایه و اساس اقتصاد دانش بنیان، برخلاف سایر منابع که هنگام استفاده مستهلک میشوند، به موازات افزایش مصرف، رشد خواهند کرد و میتوانند همیشه مورد مصرف قرار گیرند.
۸- بازار سنجی و یافتن بهترین مسیر: به جاهایی که تقاضا برای دانش و اطلاعات بالاتر و موانع کمتری در مقابل آن باشد، نفوذ کرده و تاثیر میگذارد.
الزامات اقتصاد دانش بنیان
بدون شک برای تحقق و موفقیت اقتصاد دانش بنیان در ایران برنامهریزی دقیق و اصولی و سیاستگذاریهای مناسب مورد نیاز است. بر کسی پوشیده نیست که اقتصاد دانش بنیان بدون در نظر گرفتن الزامات آن قابل تحقق نخواهد بود. برای به وجود آمدن و شکلگیری ساختار اقتصاد دانش بنیان و حرکت در مسیر اصلی، ملزوماتی نیز وجود دارد.
از مهمترین آنها میتوان به نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده، وجود مشوقها، در نظر گرفتن بودجههای مورد نیاز و فراهم سازی زیرساخت های ارتباطی اشاره کرد تا با حرکت در مسیرهای تعیینشده، بتوان دانش را تبدیل به ثروت کرد، آن را گسترش داد و با توجه به تحولات جدید و ناگهانی، واکنش مناسبی نشان داد.
عموما اقتصاد دانش بنیان برای بوجود آوردن بازارهای معاملاتی به سرمایه گذاریهای بلند مدت در آموزش، استفاده از ظرفیتهای نوآوری، بهبود زیرساختهای اطلاعاتی و محیطی اقتصادی نیاز دارد. بانک جهانی این عوامل را به عنوان پایههای اقتصاد دانش بنیان معرفی میکند:
- ایجاد و به کارگیری ایدههای نو
- محیط مناسب و رقابتی برای فعالیت اقتصادی
- جهت گیری متعادل بین المللی
- سرمایه گذاری در طرحها و شرکتهای دانش بنیان
- آموزش و یادگیری
- وجود زیرساختهای ارتباطی
قوانین حمایتی در راستای اقتصاد دانش بنیان
همواره دولتها میبایست برای شکوفایی اقتصاد دانش بنیان، حمایتهای ویژهای انجام دهند. برخی از حمایتهای دولت از شرکتهای دانش بنیان در ایران:
- در مناقصات قراردادهای پژوهشی، فناوری و تجاریسازی و عرضه کالاهای دانش بنیان ساخت داخل دستگاههای اجرایی، شرکتها و مؤسسات دانش بنیان داری اولویت هستند.
- میزان مبلغ سپرده در مناقصات دولتی برای شرکتهای دانش بنیان در زمینه ارایه و فروش محصولات و خدمات خود، مشمول تخفیف پنجاه درصدی شرکت در مناقصه میگردد.
- معافیتهای مالیاتی، عوارض حقوقی گمرکی، سود بازرگانی و صادراتی به مدت ۱۵ سال.
- پارکهای علم و فناوری، مراکز رشد، مناطق ویژه علم و فناوری و مناطق ویژه اقتصادی موظفند همکاری لازم نسبت به اولویتدهی در استقرار شرکتها و مؤسسات دانش بنیان را داشته باشند.
- اعطاء تسهیلات با کارمزد پایین یا بدون کارمزد به صورت بلندمدت.
- دبیرخانه شورا موظف است ظرف مدت حداکثر یک ماه نسبت به رسیدگی به اعتراضات واصل شده از شرکتهای دانش بنیان نسبت به عملکرد دستگاههای مجری قانون اقدام نماید.
- و …..
سیاستهایی که در بالا به آنها اشاره شد به نظر میرسد به خودی خود مشکلی ندارند و در راستای کمک به فعالیتهای دانش بنیان تدوین و اجرایی میشوند. کارایی هر سیاستی که اتخاذ میشود با توجه به اهداف از پیش تعیین شده آن، ارزیابی میشود. در حال حاضر هدف از این سیاستها شکلگیری اقتصاد دانش بنیان است. سیاستهای که در بالا معرفی شدند، شاید بتوانند در انجام فعالیتهای دانش بنیان مفید باشند اما نخواهند توانست اقتصاد دانش بنیان را به تنهایی محقق سازند.
ناآگاهی و سطحینگری در ابعاد مختلف این نظام حیات جمعی و نادیده گرفتن نقش چهارچوب نهادی در راستای تحقق اقتصاد دانش بنیان از جمله دلایل این امر میباشند. به نظر میرسد در شرایط کنونی، سیاستها بر مبنای کمک به فعالیت شرکتهای دانشبنیان، اتخاذ میشوند. درحالیکه این شیوه تصمیمگیری تنها موجب اتلاف منابع و توزیع رانت میشود و در نهایت این رانتها به جای تحقق اقتصاد دانش بنیان، به سمت فعالیتهای نامولد و دلالی جهتدهی میشوند.
بنابراین تاکید بر اولویت اصلاحات نهادی در اقتصاد ایران و تغییر جهت ساختار انگیزشی از فعالیتهای رانتی، نامولد و مبتنی بر فساد به سمت فعالیتهای مولد و دانش بنیان است. عدم رعایت این تقدم روش شناختی و نادیده گرفتن موانعی که در سطح نظام حاکم بر اقتصاد ایران وجود دارد، منجر میشود که سیاستهای جزئینگر نیز با شکست روبه رو شوند.
تاثیرات اقتصاد دانش بنیان بر سایر حوزه ها
امروزه دولتها با توجه به این که در اقتصاد دانش بنیان بهرهوری و بازده تولید بسیار بالا میباشد سعی دارند با استفاده از این اقتصاد در سایر حوزهها نیز تحولات چشمگیری ایجاد کنند. هر یک از رکنهای اقتصاد دانش بنیان موجب بهبود کارایی عوامل تولید، افزایش بهرهوری و افزایش تولیدات داخلی میشوند و پیامد گسترش دانش در اقتصاد، موجب تغییرات شگرف در فناوری و بهبود بهرهوری موجب کاهش قیمتها، افزایش درآمدها و درنتیجه کاهش تورم میشود.
با توجه به اینکه در ایران نیز همیشه با دو معضل مهم یعنی تورم مزمن و بهرهوری پایین مواجه هستیم، دولت مردان میتوانند با حمایت بیشتر و تسهیل شرایط، از این اقتصاد در راستای بهبود شرایط کشور استفاده کنند.