هنگامی که فیسبوک اعلام کرد Giphy را با قیمت ۴۰۰ میلیون دلار خریداری کرده است، دلایل واضحی برای آن ارائه نشد. گیفی تنها بستری مناسبی برای درآمدزایی از طریق تبلیغات را ایجاد کرده است و محصول تحولآفرینی در حوزه تبلیغات نیست. مارک زاکربرگ معمولا درک درستی از آینده کسبوکارها دارد اما باید دید که آیا فیسبوک میتواند گیفی را به یک غول حوزه تبلیغات تبدیل کند یا خیر. با وجود تردیدهایی که در خصوص گیفی وجود دارد، خرید آن به سبب بینشی که نسبت به عملکرد کاربران پلتفرمهای مختلف ایجاد میکند، برای فیسبوک ارزشمند خواهند بود.
گیفی یک پایگاه داده بزرگ قابل جستجو از تصاویر گیف ایجاد کرده است که امکان استفاده از آن در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها با استفاده از API وجود دارد. این کسبوکار که از سال ۲۰۱۳ شروع به کار کرده است، اکنون ماهانه ۶۵ میلیون کاربر فعال دارد. گیفی در حالی توسط فیسبوک خریداری شد که اخیراً روشهایی مانند اسپانسرشدن گیفها و نمایش تبلیغات حین نمایش گیفها را برای درآمدزایی در پیش گرفته است. با این حال گیف چیز جدیدی نیست و سند محکمی هم وجود ندارد که برندهای بزرگ بخواهند برای اثرگذاری بر مصرفکنندهها از این جنس محتوا استفاده کنند.
مایکل آسترفسکی، پروفسور اقتصاد در مدرسه کسبوکار استنفورد، معتقد است به خاطر همین شرایط است که گیفی نیاز دارد از نبوغ فیسبوک و اینستاگرام استفاده کند تا گیفها به عنوان یک محصول تبلیغاتی شناخته شوند. او میگوید:” اگر گیفی یک کسبوکار موفق در حوزه تبلیغات بود، رقم خرید آن یک صفر بیشتر میداشت.”آسترفسکی معتقد است که موفقیت گیفی نیازمند افراد بسیار هوشمندی است که فیسبوک میتواند آنها را به کار بگیرد تا گیفی را به یک بستر تبلیغات ارزشمند تبدیل کنند. از سوی دیگر فیسبوک این ظرفیت را دارد که توانمندیهای گیفی را به میلیاردها کاربر خود عرضه کند اما اینکه این کاربران چه واکنشی به گیفی داشته باشند، یک سوال دیگر است.
در حال حاضر فیسبوک میخواهد به گیفی اجازه بدهد که به عنوان یک کسبوکار مستقل به فعالیتش ادامه بدهد. گمانههایی مبنی بر تعطیل شدن API گیفی مطرح شده است که در این صورت کاربران پلتفرمهای رقیب فیسبوک مانند توئیتر دیگر امکان دسترسی آسان به محتوای گیفی را نخواهند داشت البته این کار بسیار دور از ذهن است.
آسترفسکی اینطور برداشت میکند که مهمترین چیزی که فیسبوک حاضر شده است در خرید گیفی برای آن هزینه کند، داده است. در حال حاضر ۵۰ درصد ترافیک گیفی مربوط به فیسبوک و پلتفرمهای تحت تملک آن است. اما اکنون فیسبوک میتواند بداند که کاربران دیگر پلتفرمها نظیر اسنپچت، تلگرام و تیکتاک چه محتوایی از پایگاه دادهی گیفی را به اشتراک میگذارند.
آسترفسکی باور ندارد که آمارهای کنونی گیفی بینش بیشتری نسبت به آنچه فیسبوک در خصوص هدف تبیغات در اختیار دارد، به ارمغان بیاورد. با این حال میتواند از طریق مشاهدهی گیفهایی که به اشتراکگذاشته میشود نسبت به موضوع داغ و ترندها کسب اگاهی کند. همین ادراک از طریق مشاهدهی گیفهایی که کاربران با ابزارهای گیفی میسازند هم قابل استخراج است.
این ادراک نشان میدهد که مردم در آن پلتفرمها چه فعالیتی دارند و فیسبوک هم نسبت به این فعالیتها آگاهی خواهد داشت. فیسبوک میتواند بینشهای به دست آمده را برای تولید محتوا یا توسعهی محصولات خودش به کار بگیرد.
دادههای گیفی همچنین میتواند رشد مخاطبان یک سرویس یا اپلیکیشن جدید را نمایان کند. اگر یک اپلیکیشن شروع به درخواستهای متعدد از API گیفی کند، این علامتی برای رشد سریع آن کسبوکار خواهد بود و هر چیزی که در بستر اینترنت جلب توجه کند، چیزی است که فیسبوک میخواهد در مورد آن بیشتر بداند.
آسترفسکی میگوید که در شرایط فعلی ممکن است پلتفرمهای بزرگ مانند توئیتر و اسلک، از یک ارائه کنندهی گیف دیگر استفاده کنند. اما این تغییر کار آسانی نیست چرا که کاربران به شیوهی کارکردن با گیفی عادت کردهاند.
فیسبوک تا کنون علاقه شدیدی به مانیتور کردن رفتارهای کاربران در مصرف محتوا، حتی خارج از پلتفرمهای خودش، نشان داده است. اکنون این شرکت میتواند سیگنالهای زیادی از شیوهی استفاده کاربران از گیف دریافت کند و برای نوعی از محتوا که اطلاعات زیادی درباره خلاقیت، شوخ طبعی و شخصیت کاربران ارائه میکند، همین به تنهایی ارزش یک خرید ۴۰۰ میلیون دلاری را دارد.