در روزهایی که استارتاپ های حوزه سلامت با چالشی به نام رگولاتوری دست و پنجه نرم می کنند، صندوق پژوهش و فناوری پرشین راه حل هایی برای بسیاری از این نوع چالش ها ارائه می دهد، گفتگوی اکوموتیو با مدیرعامل این مجموعه را بخوانید:
لطفا خود را معرفی کنید:
بنده مریم قدیری مدیرعامل عضو هیئت مدیره شرکت صندوق پژوهش و فناوری پرشین هستم؛ در مقطع کارشناسی در رشته مهندسی شیمی گرایش صنایع غذایی، در مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی شیمی، گرایش مهندسی داروسازی و در مقطع دکترا در رشته مهندسی شیمی، گرایش بیوتکنولوژی تحصیل کردم. در مجموعه پرشین از سال ۹۰ فعالیت خود را در پست های مختلف آغاز کردم و در حال حاضر مدیرعامل این مجموعه هستم. پیش از این در صنعت داروسازی فعالیت داشتم.
مجموعه پرشین در راستای حل چه چالشی تاسیس شد؟
عمدتا هدف از تاسیس صندوق های پژوهش و فناوری ایجاد ارتباط بین صنعت و دانشگاه و کمک به مرتبط ساختن دانش با بازار بود تا منابع از طریق صندوق ها به حوزه فناوری تخصیص پیدا کند؛ از آنجایی که رویکرد اساتید در دانشگاه، پژوهشی است، مجموعه پرشین سعی کرده تا این پژوهش ها را به فناوری و در نهایت به محصول تبدیل کند.
شرکت صندوق پژوهش و فناوری پرشین چه فعالیت هایی انجام داده؟
عمده فعالیت هایی که بر اساس قانون برای صندوق پژوهش و فناوری متصور شده است، خدمات تجاری سازی است. خدمات تجاری سازی با توجه به زمینه های مختلف، تعبیرهای متفاوتی دارد. عمده صندوق هایی که در زیر مجموعه وزارت علوم تاسیس شده، درگیر مسائل مالی مانند تسهیلات، صدور ضمانت نامه و .. هستند؛ از آنجایی که عمده سهامداران مجموعه پرشین در حوزه سلامت بودند، بخش خصوصی شامل شرکت های داروسازی و بخش دولتی شامل وزارت بهداشت می شد لذا از ابتدا بر حوزه سلامت تاکید داشتیم. به همین دلیل ماموریتی که برای خود تعریف کردیم این بود که تمامی خدمات موجود در زنجیره تبدیل ایده به محصول را ارائه دهیم.
در ابتدا عمدتا خدمات عامریت مالی و منابعی که وزارت بهداشت برای توسعه فناوری به دانشگاه تخصیص می داد را عهده دار شدیم و با ۱۱ دانشگاه علوم پزشکی قرارداد آمریت بستیم و به ارزیابی پژوهش های آن ها پرداختیم و به مرحله قرارداد تجاری رساندیم؛ اما بعد از آن کم کم خدمات تخصصی خود را توسعه دادیم؛ این خدمات شامل طراحی اتاق های موردنیاز برای شرکت های دانش بنیان، ارزش گذاری دانش فنی و تامین تجهیزات شرکت های دانش بنیان و… بود چراکه در این راستا بسیاری از شرکت ها، دستگاهی را خریداری می کنند و تنها به دلیل عدم آشنایی با ادبیات ترخیص، ماه ها در گمرک می ماند ما برای حل این مشکل به ارائه شبکه مشاورانی پرداختیم تا زمان انجام پروژه ها کوتاه شود و همچنین ما تنها به پتانسیل کشور اکتفا نکردیم و با توجه به شناخت از توانمندی های اساتید و شرکت های دانش بنیان به رصد و سفارش فناوری خود پرداختیم.
در گذشته ما با شرکت های داروسازی جلسه هایی برگزار می کردیم تا آنها را به سمت استفاده از پتانسیل دانشگاه ها و فناوران بکشانیم این در حالی است که در حال حاضر، شرکت های داروسازی از ما درخواست می کنند تا مهندسی پرتفو آن را در دست بگیریم و به آنها محصول معرفی کنیم لذا پرشین در حال حاضر مهندسی پرتفو چندین شرکت داروسازی را در دست دارد، برای شرکت ها به رصد فناوری و تحلیل محصول و سبد فعلی می پردازد بنابراین پرشین رصد و سفارش فناوری و انتقال تکنولوژی به صنعت را انجام می دهد و در کنار این خدمات به ارائه انواع خدمات مالی می پردازد که این خدمات شامل پرداخت تسهیلات، سرمایه گذاری خطرپذیر و… است اما همانطور که عرض کردم در کنار آن ها خدمات تخصصی مانند مدیریت پروژه های صنعت داروسازی را نیز اجرا می کنیم.
چه تیم هایی تحت سرمایه گذاری خطرپذیر پرشین قرار می گیرند؟
ما غالبا بر روی “ایده” سرمایه گذاری نمی کنیم، مگر آنکه خودمان سفارش سازی کرده باشیم و یا ایده ای باشد که در آینده، ارزش گذاری بالایی ایجاد کند و اگر ریسک و ریواردی که ما متحمل می شویم دارای تناسب خوبی باشد، ایده را می پذیریم؛ اما به طور کل ما سرمایه گذاری خطرپذیر بر تیم هایی داریم که دارای محصول اولیه باشد و در حوزه بالینی، اثربخشی اولیه را اثبات کرده باشد و یا تیم هایی که تصمیم به دریافت مجوز دارند تا بالینی منسجم تری را به وزارت بهداشت ارائه دهد؛ رویکردمان نیز تنها بر دارو و تجهیزات پزشکی نیست بلکه در حوزه های صنایع غذایی، کشاورزی، دامپزشکی نیز سرمایه گذاری خطرپذیر انجام می دهیم؛ لذا لازم است که این طرح ها مستعد ایجاد ارزش های اقتصادی باشد.
کدام تیم اولین سرمایه گذاری خطرپذیر را دریافت کرد؟
اولین طرح، یک دارو گیاهی در حوزه درمان دیابت بود که R&D این طرح توسط مجموعه بالادستی خودمان ایجاد شده بود تا توسط این طرح، مجوزهای بالینی آن انجام شود؛ که پرشین با رقم خیلی پایین به این طرح ورود کرد و به نوعی تنها “عاملیت” بود؛ دومین طرح، “ایمپلنت های فک و صورت” منحصر به هر فرد بود که در حال حاضر مجوزهای خود را دریافت کرده. پروتزهای پنجه پا طرح دیگری بود که بسیار موفقیت آمیز هم بود. تولید ساب ژلاتین کپسول هایی به شکل مقاوم اسید طرح دیگری بود که دانش این طرح تنها در دست ۲ شرکت در دنیا بود که ما این طرح را مشترکا با تیمی انجام دادیم و از دل آن تا به امروز، ۵ محصول مجوز دریافت کرده است. طرح های دیگری نیز وجود دارند که هرچند که درصد پیشرفت خوبی دارند اما هنوز به موفقیت نرسیدند.
از آنجایی که اغلب کسب و کارها در حوزه سلامت، چالش خود را در زمینه “قانون گذاری” می دانند، شما چه راه حلی برای این مسئله دارید؟
تیم هایی که در حوزه دارو و تجهیزات پزشکی فعالیت دارند زمانی گجتی را طراحی می کنند و تجهیزی را بومی سازی می کنند با فرایند رگولاتوری آن آشنا نیستند و در زمان گرفتن مجوز، با مشکلات فراوانی مواجه می شوند؛ لذا چه بهتر است که تیم ها از ابتدا، با رگولاتوری آشنایی داشته باشند و زیرساخت های رگولاتوری را از ابتدا مدنظر قرار دهند. یکی از راه حل هایی که ما برای کمک به تیم ها ارائه می دهیم این است که به تیم هایی که گجتی را طراحی کرده اند، تیمی بالینی به عنوان مصرف کننده محصول ارائه می دهیم تا هم از بازار بازخورد بگیرد و هم تیمی را وارد فضا می کند که به محصولات خارجی اعتقاد دارد و در نهایت به آنها پیشنهاد می کنیم تا حق امتیازی نیز برای دوستانی که مطالعات بالینی آنها را انجام می دهند، در نظر بگیرند زیرا با این کار هم بازخورد می گیرند و هم در قشر تخصصی، یک فرهنگسازی ایجاد می شود و هم اینکه آن تیم بالینی نسبت به محصول، ارق پیدا می کنند چراکه در آن محصول سهم دارند. ارزیابی رگولاتوری و ابتدایی را ما غالبا برای تیم ها انجام می دهیم و منتورهای متخصص در حوزه های دارو تجهیزات پزشکی ارائه می دهیم تا ریسک ها تا حدی کم تر شود و یا حتی تحت مدیریت قرار گرفته شوند. در این راستا در بحث های EPC ما از مشاورهایی استفاده می کنیم که خودشان قبلا در سازمان غذا و دارو بودند و خود در این حوزه خبره هستند. رگولاتوری به خصوص در حوزه سلامت بسیار مهم است چراکه اگر تاییدیه رگولاتوری را نداشته باشید، نمی توانید به بازار ورود کنید لذا نمی توان از آن چشم پوشی کرد.
پرشین با چه چالش هایی مواجه بود؟
سرمایه ابتدایی ما ۶۰۰ میلیون بیشتر نبود؛ از طرفی زمانی که بحث صندوق می شود انتظار می رود که خود از لحاظ مالی مشکلی نداشته باشد چراکه فاندی است که خود برای تامین مالی اقدام می کند. در کشور ما تعداد صندوق ها زیاد است اما در عین حال صندوق های قوی نیستند. از نظر من ایجاد چنین صندوق هایی به کشور کمک کننده نخواهد بود و بهتر است که صندوق ها به جای تعداد بالا، بزرگ تر و قوی تر شوند و همچنین شعباتی را در شهرستان ها ایجاد کنند. زمانی که صندوقی وجود نداشت ما در ده استان به ارائه خدمات می پرداختیم و مشکلی هم پیش نمی آید؛ اما متاسفانه صندوق های کوچک، مانع انجام کارهای بزرگ می شود؛ صندوق پرشین تا به حال بالای ۱۰ میلیارد قراردادی نبسته است و به دلیل این ضعف ها، قدرت مانور کم تر و به تبع آن ریسک پذیری پایینی داریم؛ ما این مقدار سرمایه را نیز طی ۱۰ سال فعالیت کسب کردیم و اخیرا مصوب کردیم تا این سرمایه را با سختی فراوان به ۲۵ میلیارد تومان افزایش دهیم لذا یکی از مشکلات ما مسائل مالی است. یکی دیگر از مشکلات، موازی کاری هایی است که در کشور اتفاق می افتد؛ از نظر من اگر مجموعه ای به ایجاد صندوقی می پردازد باید جلوی موازی کاری ها در مجموعه های دیگر را بگیرد و تمام کارهای مربوط به حوزه فناوری تنها در آن مجموعه متمرکز شود.
احسان شهیدی فر، معاون مالی و اداری و قراردادی صندوق در ادامه صحبت های دکتر غدیری گفت: مجوز این صندوق پژوهش و فناوری از جانب دولت صادر می شود و حتی بخشی از سهام صندوق های پژوهش فناوری غیردولتی، متعلق به دولت است. در قانون نیز راهکار تخصیص بودجه از طریق دولت مشخص شده؛ به این معنی که وزارت بهداشت، منابعی را چه بلاعوض و چه به صورت سرمایه گذاری و یا عاملیت، به صندوق ارائه دهد اما هنوز قانون شفافی برای این موضوع وجود ندارد و اگر وزارتخانه به ما بابت افزایش سرمایه در صندوق ها پولی بدهد، مجبور است این پول را از کانال دانشگاه ها تزریق کند و مستقیما نمی تواند به صندوق ها عرضه کند؛ همانطور هم که می دانید دانشگاه ها مشکلات مالی زیادی دارند و زمان زیادی می برد تا آن پول به صندوق بازگردد و غالبا نیز بودجه های بخش فناوری در دانشگاه سربه نیست می شوند و صرف هزینه های جاری دانشگاه می شود لذا به نظرم دولت باید یک راهکار در راستای ارائه بودجه به صندوق به طور مستقیم ایجاد کند و دانشگاه هم با معرفی طرح بتواند از آن بودجه هزینه کند.
دلیل تمایل افراد به سمت کارآفرینی چیست؟
دانشگاه های نسل اول آموزش محور بودند؛ دانشجوها صرفا به دانشگاه می رفتند تا بعد از آن در جایی تدریس کنند؛ دانشگاه های نسل دوم، دانشگاه های پژوهش محور شدند و افراد برای ارائه کارهای پژوهش تربیت می شدند. دانشگاه های نسل سوم، فناوری محور هستند چراکه به این نتیجه رسیدند که کشور وابستگی زیادی به واردات پیدا کرده. یکی از راه های نجات کشور در این حوزه این بود که هسته های فناوری را رشد دهیم و بتوانیم نیازهای کشور به پول نفت را به فناوری های غیرنقتی سوق دهیم و به تولید و خودکفایی برسیم. در همین راستا فرهنگ آموزشی به سمت تربیت افراد کارآفرین میل پیدا کرد تا افراد به پرورش ایده های خود بپردازند. از طرفی سیستم های دولتی و دانشگاهی اشباع شده اند، بنابراین دانشجوها برای ساختن آینده خود باید کسب و کاری راه اندازی کنند و پس از فارغ التحصیلی، به سمت اکوسیستم کارآفرینی میل پیدا می کنند؛ البته این اتفاق چند سالی است که در تمام دنیا رخ داده است و ایران معمولا چند سالی از اتفاقات دنیا عقب تر است.
احسان شهیدی فر در ادامه افزود: یکی از مواردی که در زمینه تجاری سازی فناوری در داخل کشور مانع و چالش است، مباحث رگولاتوری است. کسب و کارهای حوزه سلامت و غیرسلامت نیاز به دریافت مجوزهای متعددی دارند و یک فناور گاهی یک دیتا را چندین بار در مراکز مختلف اظهار می کند؛ لذا با پیشروی دولت به سمت دولت الکترونیک و حذف امضاهای طلایی بسیار کمک کننده خواهد بود تا فناور و سرمایه گذار تنها، دغدغه کاری داشته باشند؛ چراکه در حال حاضر بخشی از انرژی فناور و تیم و سرمایه گذار صرف این می شود که مجوزها را دریافت کنند و از نظر من برای حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی به حل این مسائل کمک می کند وگرنه تا زمانی که فناور دغدغه مجوز داشته باشد نمی تواند خود را به لبه فناوری دنیا برساند و به مرحله صادرات برسد.
از نظر شما مهم ترین دلیل شکست استارتاپ های این حوزه چیست؟
برای پاسخ به این سوال، آن را باید از ابعاد مختلف بررسی کرد و سعی شود تا برای هر خلایی، راه حلی پیدا کرد. در ابتدا تیم ها نباید به ظاهر قشنگ یک طرح نگاه کنند بلکه مباحث دیگر مانند اقتصاد و بازار محصول را رصد کنند، رقبای آن را بررسی کنند، جامعه تخصصی آن را زیرنظر بگیرند؛ اینکه تاکید به جامعه تخصصی دارم به این دلیل است که به عنوان مثال در حوزه سلامت، قبل از ارتباط با مشتری، با پزشکان متخصص مواجه خواهند شد؛ به دلیل رویکرد و مقاومتی که در جامعه متخصصین قلبی وجود دارد احتمال می دهم که استنت قلبی هنوز در کشور ما شکل نخواهد گرفت و به دلایل مختلف اجازه نمی دهند که این تکنولوژی در کشور رشد کند. از طرف دیگر مساله “تیم” مطرح است، تمام افراد یک تیم باید دغدغه مند باشند و صرفا با راه اندازی یک ایده، دچار خودبزرگ بینی نشوند؛ هرچند یک تیم به حمایت ارگان ها و عدم سنگ اندازی آنان نیاز دارد اما این را بپذیریم که یک سیستم سنتی در حال تبدیل به سیستمی دیگر می شود و این مساله یک شبه این اتفاق نمی افتد. یک استارتاپ مانند یک شرکت بلوغ یافته باید در بازار رقابت کند و از همان ابتدا قوانین دست و پاگیر مالیاتی، بیمه و مباحث رگولاتوری را در نظر بگیرد. تمام افراد تیم “ایده” را مانند بچه خود ببیند و همه برای رشد آن تلاش کنند. برخی از تیم ها زمانی که به جایی می رسند، این تفکر را دارند که همه باید بله قربان گو آنها باشند اما متاسفانه با این رویکرد کسب و کاری موفق نخواهد شد؛ یک تیم برای رسیدن به موفقیت باید از ابتدا، بدترین شرایط را برای خود متصور شود و خود را برای آن آماده کنند و خیلی تصور ایده آلی از مسیر پیش روی خود نداشته باشند.
احسان شهیدی فر در تکمیل این صحبت ها افزود: یکی از بزرگ ترین عوامل عدم موفقیت یک استارتاپ، نبود یک تیم منسجم و نبود ارتباطات قوی بین آنها برای مدیریت چالش ها است و یکی از مسائلی که به شدت بر روی عملکرد تیم تاثیر می گذارد نداشتن علم کسب و کار است؛ اکثر تیم ها تنها در حوزه فناوری قوی هستند و این به تنهایی کافی نیست؛ همانطور که اگر یک دانشمند، مولکولی را در آزمایشگاه توسعه دهد اساسا با قانون تجارت، شرکت داری و مفاهیم تجارت و چالش های این حوزه آشنایی ندارد و به دلیل این عدم آشنایی زود خسته و دلسرد می شود. راه حلی که برای این مسئله می توان در نظر گرفت، این است که تیم سازی باید در حوزه های مختلف صورت بگیرد به عنوان مثال بخشی از آن در حوزه فناوری و توسعه تکنولوژی و بخشی دیگر در حوزه شرکت داری تا بخش قانون و علم تجارت آن را پیگیری کنند؛ در حال حاضر در آنالیز ارزش گذاری یک شرکت، درصدی را بابت فناوری و دانش فنی آن درنظر می گیریم و مسئله ای که بیش از دانش فنی اهمیت دارد، “علم شرکت داری” و “راه اندازی کسب و کار” است چرا که در صورت نبود این دو بخش، حتی هایتک ترین فناوری ها با شکست مواجه می شوند زیرا نه دانش فروش دارند و نه دانش شرکت داری لذا در این زمینه می توان IQ را مرتبط باحوزه فنی در نظر گرفت و EQ را مرتبط با ارتباطات و علم تجارت.
برای آینده حوزه سلامت چه چشم اندازی متصورید؟
آینده این حوزه را خوب می بینم؛ هرچند تحریم ها منجر به عدم دسترسی ما به داروها و تجهیزات پزشکی شد اما همین تحریم منجر به خودکفایی و تولید داخلی نیز شد. ما هم اکنون در حال گذار از فرهنگ غریبه پسند هستیم تا در نهایت به تولید داخلی برسیم لذا شاید تحریم از این جهت منجر به رشد کشور می شود؛ به خصوص در حوزه سلامت، کشور ما در این سال های سخت به تکنولوژی هایی دست پیدا کرد (مانند گاما اسکن ها و شتابدهنده های حوزه سرطان که در اصفهان شکل گرفت) که شاید دانش آن تنها در اختیار یکی دو کشور بود؛ در کنار این تغییر فرهنگ، دولت نیز باید حمایت های لازم را به کار بگیرد و جامعه تخصصی را در شکل گیری فناوری ها درگیر کند به همین دلایل حس خوبی نسبت به آینده جامعه سلامت دارم اما به شرطی که فرهنگ قدیم را دوباره احیا نکنیم بنابراین اصلا بعید نیست که تکنولوژی های به روز دنیا را در آینده بومی سازی کنیم. هرچند این را نیز باید در نظر بگیریم که رسیدن به آن تکنولوژی بسیار سخت است و مسیری دشوار در انتظار شرکت ها خواهد بود اما با توجه به فرهنگ آموزشی جدید و حرکت کشور به سمت خودکفایی و حمایت از اکوسیستم فناوری، کاملا خوشبینم و در بلند مدت شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود.
احسان شهیدی فر اضافه کرد: حوزه سلامت به کالاهای اساسی مرتبط می شود؛ برای پیمودن مسیری که دنیا در حال پیشروی است، نیاز به وجود سطح بالاتری از رفاه است که این مسائل ارتباط مستقیم به نرخ رشد اقتصادی کشور دارد و به نظر می رسد که ما از دوران سخت فشار اقتصادی گذر کردیم و در حال نزدیک شدن به رشد اقتصادی و افزایش رفاه عمومی نزدیک می شویم و همین منجربه شکل گیری سرمایه گذاری های بهتر و بیشتر در حوزه سلامت می شود و در نتیجه تکنولوژی های روز دنیا، در کشور مطرح شود. دورنمای سرمایه گذاری در این حوزه را مثبت است.
و اما صحبت پایانی این بحث:
برای ورود به حوزه کسب وکار نیاز است تا افراد با دید جامع و کمی محافظه کارانه و در عین حال جسور ورود کنند؛ سعی کنند تا تیم و شبکه سازی را به نحو احسن انجام دهند و ارتباطات خود را گسترش دهند؛ از دادن فرصت و ایجاد همکاری به جوامع دیگر مانند جوامع متخصصین دریغ نکنند؛ چرا که ما فناوران زیادی داریم که تمام بخش های کار را خود انجام می دهند و از واگذاری سهم به مجموعه ای دیگر و ایجاد همکاری ابا می کنند؛ از نظر من اتفاقا باید همکاری های خود را گسترش دهند و حتی اگر نیاز است سهم کوچکی را نیز در این راستا مجبور شود، واگذار کنند تا موفقیت خود را تا حد زیادی ارتقا دهند.