از ثبت سه پتنت در زمینه داروهای بیوتک گرفته تا توسعه دانش فنی دوازده دارو و واکسن، تالیف، ترجمه و گردآوری بیست و هفت جلد کتاب و البته، ریاست پارک فناوری سلامت و مراکز رشد زیست فناوری انستیتو پاستور ایران و… رزومه او سرشار از سوابق علمی-فناورانه و اجرایی درخشانی است که باعث شده نام این شهروند مسئول و آینده نگر در سالیان اخیر، بیش از پیش بر سر زبان ها بیفتد؛ با دکتر هومن کاغذیان به گفت و گو نشستیم تا از شتابدهنده واکسن و داروهای بیوتکنولوژی “فن یاخته” و همینطور مسیر چالش برانگیز اما ارزشمند توسعه زیست فناوری بیشتر بدانیم.
لطفا در ابتدا اجازه دهید که با خودتان بیشتر آشنا شویم.
بنابر مثل “مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید”؛ عصاره CV هر فرد باید در قالب حل مشکلات جامعه مبتنی بر ابزارهایhigh tech و mid tech در اکوسیستم نوآوری و کارآفرینی باشد نه آنکه خود از فعالیت هایی که انجام داده، صرفا سخن بگوید؛ ولی از باب امتثال امر شما عرض میکنم که در سال ۹۸ شتابدهنده “فن یاخته”را راه اندازی کردیم و تنها دغدغه ی ما این است که ارزش آفرینی کنیم که یک بعد این ارزش آفرینی، ارزآوری، جلوگیری از خروج ارز (مخصوصا در مواردی که آن فناوری مونوپولی است و به واسطه تحریم و یاshortage آن محصول، نه تنها در دنیا کم است؛ بلکه واردات آن به کشور سخت است) و به عبارتی، حل مسائل استراتژیک کشور است.
چه شد که وارد حوزه بیوتکنولوژی شدید؟
رشته کارشناسی من- علوم آزمایشگاهی- پایه بسیاری از فعالیت های بیوتکنولوژی است و از دوران دبیرستان نیز بنده به کارهای آزمایشگاهی علاقه داشتم. بیوتکنولوژی، عرصه ای مهیج از کاربرد علوم زیستی در اغلب صنایع و فناوری ها است؛ علمی چند نظمی است که کار تیمی را هم در عرصه تحقیق و هم در عرصه تولیدی داشته و دانش آموختگان رشته های مختلف فنی – مهندسی و علوم زیستی و پزشکی و دامپزشکی و دارویی و کشاورزی در کنار هم به تلاش فناورانه مشغول اند.
آیا فضای آزمایشگاه و بیوتک آنطور که پیش بینی می کردید، بود؟
اجازه بدهید با ذکر یک مقدمه، سوال شما را پاسخ دهم.
جهان بینی هر انسانی نسبت به مسائل، متفاوت است. در برخی فرهنگ ها خیلی به موضوع شانس اشاره می شود، در صورتی که به عنوان مثال در پاسخ به پرسش”آیا شانس وجود دارد؟”، به شما می گویم که شانس چیزی نیست جز ماحصل ۳ مولفه در کنار هم: اول آمادگی فرد و فرصت جو بودن اوست؛ دوم نگرش فرد است؛ سوم اقدامات در راستای هدفش است؛ زمانی که این ۳ مولفه کنارهم قرار بگیرد، فرصت برای فرد، قابل رویت شده و شانس هویدا می شود..
هدف همه افراد نیز از رفتن به دانشگاه، این است که کاری متناسب با آن پیدا کنند که بخشی از هدف کار کردن، مرتبط به مسائل اقتصادی است و بخشی دیگر مرتبط به وجهه اجتماعی و موثر بودن فرد؛ لذا اهداف اجتماعی و اقتصادی “شاغل بودن” در هر فرد متفاوت است.
در رشته علوم آزمایشگاهی نیز در زمان گذشته، ابتدا باید دوره کاردانی را گذرانده و پس از آن به طور مستقیم به مقطع دکتری حرفه ای می رفتیم؛ اما درست در سالی که ما به این حوزه ورود کردیم یعنی در سال ۷۳، مقاطع آن به کارشناسی، کارشناسی ارشد و phd تفکیک شد و کنکور دکتری حرفه ای برداشته شد؛ لذا عده ای به سمت داروسازی، دامپزشکی و … رفتند چراکه این رشته ها مستقیما دکتری حرفه ای بودند و از طریق آن سریعا به پروانه مطب یا داروخانه می رسیدند اما بنده به دلیل علاقه، در همین رشته ماندم اما بعد از گذراندن مقطع کارشناسی، کار در آزمایشگاه تشخیص طبی را علی رغم علاقه به جهت رسیدن به حضور در عرصه های تحقیق و تولیدی رها کردم؛ هرچند طرح نیروی انسانی خود را نیز در یکی از محروم ترین مناطق کشور گذراندم ولی حس کردم که در این زمینه افراد متخصص زیادی هستند و تصمیم گرفتم که به زمینه های کاربردی و تولیدی در حیطه رشته خودم ورود کنم.
در آن زمان استاد راهنمای بنده جناب استاد دکتر وارسته (که به حق نام با مسمایی دارند)، شرکتی تولیدی را راه اندازی کرده بودند و ایشان پروژه ای تحت عنوان “آمپول روگام” داشتند که بنده نیز از طریق آشنایی با این طرح وارد فضای تولیدی شدم.
از طرفی نیز زمانی که بنده فارغ التحصیل شدم، از سمت پروژه بیوتکنولوژی کوبا فراخوانی منتشر شد و بنده نیز جذب فراخوان شدم؛ لذا میتوان تمام این تلاشها را در راستای تحقق ۳ رکن و در یک کلمه “شانس” در مفهوم توضیحی بالا، بگوییم که اتفاق افتادند.
بسیاری از افراد این حوزه، پس از ورود به صنعت از ادامه تحصیل صرف نظر می کنند؛ چه موضوعی شما را به ادامه تحصیل تا مقطع دکترا واداشت؟
در کشور ما واقعیت ها و الزاماتی وجود دارد؛ به عنوان مثال اگر شما بالاترین مدرک را اخذ نکنید، مسیر توسعه فردی محدودتر و میزان اطمینان جامعه علمی به شما کمتر است؛ البته این موضوع در خیلی از کشورها نیز وجود دارد. تصمیم ادامه تحصیل بنده نیز متاثر از این واقعیت گرفته شد.
چه شد که “فن یاخته“ شکل گرفت؟
بعد از اخذ درجه دکتری تخصصی و هیئت علمی شدن، درگیر مسئولیت های اجرایی مرتبط با رشته و مهارتم شدم؛ ریاست دو مرکز رشد تهران و مجتمع تولیدی کرج، ریاست پارک فناوری سلامت، ریاست مجتمع تولیدی تحقیقاتی، عضویت در شوراهای مختلف در ستاد توسعه زیست فناوری نیز در حیطه این مسئولیت ها قرار گرفت.
از سال ۱۳۹۲ به بعد، فرآیند دانش بنیانی شدن، در کشور جدی شد اما پس از مدتی، تنها چند شرکت به طور جدی باقی ماندند چراکه شرکت ها بدهی بالا آوردند و در دره مرگ افتادند. طبق آسیب شناسی هایی که بنده داشتم، به این نتیجه رسیدم که بسیاری از شرکت ها، اعتبار وام ها و تسهیلات را گرفته و آن ها را صرف زیرساخت و مواد و تجهیزات می کنند و از آن جایی که چک و سفته و ضمانتنامه می دهند، به دنبال آن بدهکار می شوند؛ لذا نیاز است که این پروسه تعدیل و به اصطلاح بیوشیمیایی، بافری شود.
به این صورت که بهتر است برای تجهیزات و زیرساخت، هزینه زیادی نکنند و پس از دریافت مشاوره، با اعداد و رقم های کوچکی کار را آغاز کنند که اگر با شکست نیز مواجه شدند، بدهی های زیادی بالا نیاورند و یا افراد بلدِ راه(منتورها)، از شکست بیشتر جلوگیری کنند و همچنین فناور نیز از کار زده نشود.
بنابراین ما این ریسک را تقبل کردیم، معاونت علمی ریاست جمهوری و ستاد زیست فناوری کمک کردند و این مسیر تعدیل شده شکل گرفت.
آیا اخذ مدرک حوزه مدیریت برای راه اندازی یک شتابدهنده زیستی الزامی است؟
بنده خیلی با مقطع ارشد رشته مدیریت کسب و کار موافق نیستم و پیشنهادم بیشتر به سمت گذراندن دوره ها، کلاس های آنلاین و حضوری، مطالعه کتاب ها در سیلابس های مجزای آن است زیرا تجربه ثابت کرده است که به محض اینکه که ما وارد فضای اخذ مدرک می شویم، اهدافمان به نمره گرفتن و پاس کردن واحد تنزل می یابد و فراموش می کنیم که برای ارتقای بینش، وارد این مسیر شده بودیم.
اما دانستن و گذراندن دروس حقوق فناوری، می تواند کمک زیادی به طی کردن این مسیر کند چراکه اگر شما حقوقدان باشید، اطلاعات اقتصادی را نیز در استقرار یک شتابدهنده کسب می کنید. حقوق، دانش بسیار ضروری در این مسیر است؛ حتی خودم، کتاب های زیادی در حوزه حقوق مطالعه کردم و با یکی از دوستان نیز در زمینه حقوق کتابی برای شرکت های دانش بنیان تنظیم کردیم که تا ماه آینده چاپ می شود؛ درمجموع اگر شما اطلاعات حقوقی تان را بالا ببرید، در حوزه بیوتک تاثیرگذاری قبل توجهی خواهید داشت.
شتابدهی در علوم زیستی را چطور تعریف می کنید؟
درواقع بنده سعی می کنم که سوالات را با ایجاد سوالاتی دیگر پاسخ دهم؛ چراکه ما جواب قاطعی برای یک سوال نداریم و باید سوالات را با جوابی پاسخ دهیم که خود، منشا سوالات کامل تر دیگر بشود؛ به عنوان مثال اگر از متدولوژی خودمان بخواهم بگویم، ما از آینده سخن نمی گوییم، بلکه از گذشته می گوییم تا نیازسنجی کنیم؛ مثلا در برخورد با جامعه منتورینگ، از مشکلات، اهداف، سبک و محدودیت های آنان می پرسیم.
در این راستا کتابی وجود دارد تحت عنوان “همه دروغ می گویند” که یک کتاب مدیریتی است و پیشنهاد می کنم که دوستان آن را مطالعه کنند چراکه غالبا افراد تمایل به بزرگنمایی حوزه های فعالیت خود را دارند و سوال کردن از افراد ذینفع، به پاسخی درست منجر نمی شود.
همچنین توصیه میکنم که مخاطبان در زمینه شتابدهی، کتاب هایی مانند “اثر مرکب” دارن هاردی را بخوانند؛ این کتاب معتقد است که پیوستگی و ثبات در طی زمان، به موفقیت های عظیم منجر می شود؛ در کنار آن، پیشنهاد میکنم که کتاب “شتابدهی” را هم مطالعه کنند که درواقع روشهایی برای آیندهنگاری است و کتابی که حتما به دید آن نیاز دارند، کتاب “دید اقتصادی” است که به زبان بسیار ساده توضیح میدهد که اقتصاد چیست.
ما در فن یاخته، اولین سندی که با شرکتها و هسته های فناور امضا می کنیم، “سند حفظ محرمانگی” است که از ایده ایشان صیانت می کند.
ما باید به صورت پایدار ارزش آفرینی کنیم، فرصت طلب باشیم و دغدغه افزایش مقیاس را در افراد ایجاد کنیم تا ورود به بازار انجام گیرد. همینطور ما درنظر داریم که فاز اولیهای که حالت بیعملی و کندی که انگار هیچ اتفاقی رخ نمیدهد(lag phase) را کوتاه کنیم که با آموزش و یا قرار گرفتن در ذیل منتور است.
آیا شتابدهی در علوم زیستی با سایر حوزهها متفاوت است؟
در علومزیستی رسیدن به نتیجه، زمانبر بوده و به طور مشخص کاملا وابسته به دستگاه است. شتاب دهنده هایی که عمدتا در ITو ICT شکل گرفتند، دو یا سه ماهه محصول را وارد بازار میکردند اما شتابدهنده در حوزهی بیوتکنولوژی یا زیست فناوری در کل دنیا، ده مورد هم نمیشود چون مفهوم آن به مفهوم مراکز رشد بسیار نزدیک است.
همینطور محصولات مرتبط به زیست فناوری، به زیرساختی برای ورود به بازار نیازمندند و به هر میزان هم که سرعت فعالیت شان بالا باشد، نمیتوانند در کمتر از یکسال یک محصول را وارد بازار کنند؛ بنابراین مقداری متفاوت است.
به نظر شما، آیا فرهنگ استارتاپی در علوم زیستی در ایران وجود دارد؟
خیر، نداریم ولی داریم تلاش می کنیم که داشته باشیم. کتابی به نام “نوآفرینی” وجود دارد که براساس آن، شما باید پیگیری و مداومت داشته باشید واتو کشیده زندگی افراد موفق را نخوانید. برای مثال در این کتاب به این مورد اشاره شده است که بیل گیتس دانشگاه هاروارد را رها کرد، اما ما توجه نداریم که این فرد، چه مدت زمان تلاش کرده است تا بتواند به طور همزمان دانشگاه و کار خود را داشته باشد اما نتوانست و فقط سریع میگوییم که دانشگاه را رها کرد.
کتاب “نوآفرینی” میگوید که اینطور نیست؛ باید همه چیز را با هم دیده و به صورت دفعی قضاوت نکنیم و پلهای پشت سر نباید به سرعت خراب شوند.
بنابراین میخواهم بگویم که فرهنگ استارتاپی در ایران وجود ندارد، اما ما باید دست به دست هم دهیم و آن را ایجاد کنیم وگرنه جامعه، جامعهی کوتاه مدتی است و فرهنگ دلالی و واردات به شدت جدی است ولی باید از این پنجرهی فرصتهایی که به وجود میآید و واردات کاهش مییابد، استفاده کنیم یا از طریق نیش مارکتها، بازارهای کوچکی که در گوشهای هستند که بزرگان به سمت آنها نمیروند، کار خود را پیش ببریم.
راهکار پیشنهادی شما چیست؟
بهEQ بالا نیاز دارد. اگر افراد هفتهای بیشتر از یک روز افسرده هستند، اصلا وارد کارآفرینی نشوند! باید با روحیه و جدیت، کار را پی گیری کرده و چالشها را یکی یکی حل کنند، چون با زحمت، علم و دانش را کسب کرده و حدود یک سوم عمر خود را برای تحصیل صرف کرده است و نباید رها کند؛ نابرده رنج، گنج میسر نمیشود.
از معیارهای فنیاخته برای پذیرش یک کسبوکار برایمان بفرمایید.
یک آموزش های اقتصادی است چون افراد باهوش هستند، میتوانند مباحث علوم انسانی را بسیار سریع و خودآموز مطالعه کرده و نهایتا هم کارگاه هایی عملیاتی شرکت کنند. بنابراین نگارش PFS، FS و BP(index اقتصادی) که اصطلاحا به آن روش اقتصاد مهندسی میگویند را باید یاد بگیرند که با یکسری کتاب، جزوه، آموزش، کنار منتور قرار گرفتن و در جلسات برخی از آنها شرکت کردن، می توانیم دانش و دید اقتصادی آنها را افزایش دهیم.
معیار خاصی هم درنظر نگرفتهایم؛ همین انگیزه، تلاش و گام گذاشتن در این مسیر، خود گویای این است که فرد میخواهد این کار را انجام دهد. ما چندان اهمیت نمی دهیم که طرح پیشنهادی ویFeasible هست یا خیر، بلکه حتی ممکن است چنین بگوییم که این طرحی را که شما ارائه کردهاید را رها کرده و مورد دیگری را جایگزین کنید. اگر هم که طرح خوبی هم باشد که حتما همان طرح حمایت میشود.
پس چنین نیست که ما تاکید کنیم که ایدهی شما حتما خوب باشد و اگر نبود، همکاری میسر نیست! توجه داریم که ما افراد باانگیزه بی شمار نداریم که به آسانی هم آن ها را از دست دهیم.
تا به امروز، چندین استارتاپ جذب کردهاید و زمینهی فعالیتی آنهاچیست؟
حدود ۱۵ استارتاپ و اسپین آف مشغول کار هستند که فعالیت بیشتر آنها در زمینه واکسن و داروهای بیوتک بوده است. داروهای نوترکیب بر پایهی باکتری، مخمر و سلولهای جانوری، واکسنهای ویروسی، سلول های بنیادی و سنتز پپتید هم از سایر فعالیت های ما بوده است.
اخیرا هم یک شتابدهنده به نام “دیاکو پارسا” از ما اسپینآف شد که در حوزهی تشخیصی و ساخت کیت است و به زودی افتتاح خواهد شد.
تیم ها چه مدت زمانی میتوانند در شتابدهنده شما مستقر بمانند؟
محدودیت چندانی وجود ندارد. مدلی که ما پیشبینی کردهایم این است که این گروهها بعد از مدتی که به صورت شبکه ای کنار هم قرار می گیرند، درعین رقابتی که دارند، بسیار به یکدیگر کمک میکنند. به نظر من دیگر مراکز رشد خاصیت خود را از دست داده و شتابدهندهها، جای آن را میگیرند که مفهوم تکامل یافتهتری است.
همچنین توصیه میکنم که کتاب بسیار خوب “شبکهسازی” هم در این زمینه مطالعه شود.
فنیاخته خروجی هم داشته است؟
بله، ۹ فرآورده که در سال گذشته رونمایی شد، سه مورد آن به صنعت فروخته شده است و در حال تحویل هستند که یا رده سلولی بوده و یا ماده دارویی بوده است چون حرکتهای نویی هستند و شتابدهندهی ما هم شتابدهندهای است که صنعت پشت آن نیست و میخواهد با صنعت ارتباط ایجاد نماید.
برخی شتابدهنده ها عملا R&D شرکتها هستند که در قالب شتاب دهنده، کار خود را انجام میدهند اما مدل ما متفاوت است بنابراین زمان و انرژی بسیار زیادی را صرف اتصال شرکتهایمان به جریان صنعت میکنیم.
اصلیترین خروجی هم همین واکسن اسوید۱۹ ماست که قرارداد آن با شرکت دارویی اسوه با قدمت قریب به ۵۰ سال، منعقد شد و فکر میکنم تا پایان امسال هم اولین واکسن بعد از طی مراحل سه گانه، به سبد واکسیناسیون کووید اضافه شود.
یعنی آزمایشات بالینی در این مدت زمان محدود، به نتیجه می رسد؟
این واکسن در مرحله اخذ کداخلاق برای ورود به مطالعات فاز یک انسانی است ودر حال حاضر روشهایی وجود دارد که ما پیشنهاد دادیم تا برای شرایط اورژانسی، بتوانیم این را مدیریت کنیم.
آیا برای پساشتابدهی برنامه ای تدوین کرده اید؟
ما پساشتابدهی را هم تضمین میکنیم. به هر حال باید به داخل ماجرا برویم؛ حتی در بسیاری از جلسات اولیه، خود من میروم، سپر ضربات می شویم تا آن بدنهی فنآور، خیلی تحت فشار قرار نگیرد که ممکن است در اوایل کار، آنها را دلسرد کند ولی از این مرحله که گذشت، خودشان کار را پیش میبرند و هدف ما این است که کار آن ها را به بازار برسانیم.
منتورشیپ فن یاخته چگونه انجام می پذیرد؟
منتورشیپ به این صورت است که فرد باتجربه ای در صنعت و دانشگاه، یک یا دو روز در هفته به صورت وبینار یا حضوری با تیم ها کار را هدایت میکنند.
زیرساخت ما آماده بوده و به صورت یکجا ریل گذاری شده است، که این موارد، خود یک شبکه خوبی را درست میکنند و عملا یک هاب بیوتک ساخته ایم که فناور در کنار سرمایه گذار در ذیل هدایتهای منتورمستقر در زیر ساخت به بازار برسند .
حتی ممکن است که یک منتور، پروژه ای تازه را ارائه دهد که همین، ارزش افزودهی ماست که محیطی ایجاد شده است که اینها کنار هم قرار بگیرند.
شتابدهنده فن یاخته با چه چالش هایی مواجه بوده است؟
ما دو نکته داریم: یکی اینکه باید حمایت بیشتری از استارتاپ ها کنیم؛ یعنی بدنهی حمایتگر اکوسیستم، صندوق شکوفایی و نوآوری، نباید بانکی فکر کنند و به اعتبار افراد، اعتماد کنند.
البته به تمام افراد از ابتدا مثلا یک میلیارد پول ندهند؛ بلکه۱۰۰ میلیون بدهند بعد سطح بندی انجام گیرد تا به جایی برسند که موارد موفق و باسابقه خوب بتوانند ۱۰۰ میلیارد هم دریافت کنند و این نکته مهم را بدانند که سادهترین کار در احداث فناوری هایتک، پول دادن است. سایر موارد هم به چالشهای فناوری بازمی گردد.
نکتهی بعدی هم رگولاتور است؛ رگولاتورهای ما چه در حوزهی دارو، کیت و موارد دیگر باید منطبق بر نیاز کشور، قانون گذاری کنند و قوانین سختگیرانهی بینالمللی یا WHO را معیار ما قرار ندهند و معادل سازی صورت گیرد. بسیاری از کشورهای مشابه با شرایط ما، به عنوان مثال کشور کوبا، قوانین را مخصوص کشورش طراحی کرده است و خود را در مخمصه قوانین سختگیرانه اقتصاد لیبرالی نینداختهاند!
شما از حمایتهای ستاد توسعه زیست فناوری هم برخوردار شده اید؟
بله، خود ما یک شرکت دانش بنیان داشتیم و تسهیلات گرفتیم ولی از استارتاپ هایی که در فن یاخته مستقر میشوند هم اگر اهلیت آنها ثابت شود، حمایت میکنند.
به نظر شما فعالیت این ستاد چطور بوده است؟
از سال ۹۲ به بعد، حرکت جدی ای در آن اتفاق افتاد؛ دایرهی آن انبساط پیدا کرده و کمکهای آن کشوری شد که به نظر من در این زمینه، فوقالعاده عمل کردند. کمکهای بسیاری کرده اند که فقط هم منحصر به حوزهی سلامت نبوده است و در حوزههای کشاورزی، دریا، زیست فناوری صنعتی، تغذیه و … هم بسیار جامع همیاری نمودند.
واقعا در این هشت سال یکی از درخشانترین کارهایی بوده است که میتوانسته صورت گیرد و به نظر من، کم کم بارقههای ثمردهی آن را هم میبینیم.
طراحی سایر واکسن های موردنیاز کشور هم در چه مرحله ای است؟
شرایط کار در واکسنهای ویروسی به این صورت است که همزمان نمیتوانیم دو ویروس را با هم کار کنیم ولی بذر اینها توسط یک شرکت استارتاپی تهیه شده و موجود است و حدود سه ماه طول میکشد که به آن سویه واکسینال برسیم.
یکی از استارتاپ های ما شرکت خدمات مطالعات کلینیکی است که شرایط مطالعات پیش بالینی بر روی انواع حیوانات آزمایشگاهی را مهیا کرده است که فکر میکنم تا ماه آینده افتتاح شود.
بنابراین تمام زنجیره در بخش خصوصی فراهم شده است و به نظر من،در عرض شش ماه میتوانند واکسنهای دیگر موردنیاز را هم آماده نمایند.
وضعیت شتاب دهنده های علوم زیستی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
تعداد شتابدهنده ها زیاد نیست. تاسیس شتاب دهنده اصطلاحا سهل و ممتنع است؛ یعنی هم سخت و هم بسیار آسان است. شما یک آزمایشگاهی را راه اندازی کرده و چندین دستگاه قرار دهید، یک شتابدهنده میشود، اگر مسیر و اجزای زنجیرهی ارزش شتابدهی از هدف تا بازار را هم فراهم کنید، نمونه دیگری است.
باید زمان بگذرد و ببینیم که چه اتفاقاتی رخ میدهد و در طی زمان، از این شتابدهندهها چند مورد صنعتی خارج شود چرا که حوزهی زیستی مقداری زمانبر است.
بالاخره باید این سن شتابدهندهها را هم درنظر گرفت، دوستان میگویند که چند سال است ولی ما میگوییم که واحد ما، سال نیست و بلکه به ماه است و فن یاخته ۲۶ ماهه است.
به نظر شما مفهوم شتابدهی در ایران، شکست نخورده است؟
به نظر من، اصلا اینطور نیست و اگر دوستان کتاب “دنیای علی بابا” را بخوانند، درمی یابند که شکست اصلا معنایی ندارد و باید به طور پیوسته به تلاش ادامه داد.
مزیت رقابتی شما چیست؟
یک موردی که وجود دارد این است که ما بسیار دوستانه با تیم ها وارد مذاکره میشویم و به برد-برد واقعی فکر میکنیم؛ یعنی میگوییم که پس از عقد قرارداد، اگر به ۱۰ نفر هم نشان دهد، آنها نیز تایید کرده و تیم پشیمان نشود چون اعتقاد داریم که هر لحظه که فناور احساس کند که قرارداد خوبی بسته نشده است، کار را ادامه نمیدهد و چون این فرایند فن آور محور است، به سرانجامی هم نمیرسد؛ بنابراین همواره برای این موضوع اهمیت ویژه قائل هستیم.
شاید مزیت رقابتی اصلی ما این فضای همدلی باشد. محیط ما، محیط دینامیکی است و جلسات متعددی با هدف تجاری سازی با تیم ها داریم. ما میدانیم که باید آنچه را که میدانیم با دیگران تقسیم کنیم؛ یعنی برعکس نگاه پتنت!
قرارداد همکاری با شتابدهندهی ماد در چه زمینه هایی است؟
در بیوتک، یکسری مواد اولیه داریم که استراتژیک هستند و در عین حال ممکن است فناوری پیچیده ای پشتش باشد. در شتاب دهنده ماد، گروهی از نخبگان و دانشمندان جوان و جهادی مثل آقای دکتر احمدی و دوستان ایشان از بهترین دانشگاههای طراز اول کشور دور هم جمع شدهاند، لذا هر موردی در حوزهی مواد شیمیایی را به آنها ارجاع داده و یکسری طرحهای مشترک این چنینی را هم با هم پیش میبریم که بتوانیم آن زنجیرهی ارزش تولید را کامل کنیم لذا از این جهت ما این تعامل را شکل داده ایم و آنها هم اگر موضوعی داشته باشند که بیولوژیک باشد، از ظرفیتهای ما استفاده میکنند.
شبکه سازی بسیار مهم است تا ما باید بتوانیم از ارزش افزودهی هر یک از این کلونیها استفاده کنیم و نخواهیم که چرخ را از نو اختراع کنیم.
چشم انداز ترسیمی تان برای شتابدهنده فن یاخته چیست؟
چشماندازی که درنظر داریم این است که ما بتوانیم از خلاء های دانشی در صنایع lowtech حسن استفاده را کرده و دانش فنی را به آنها بدهیم؛ یعنی اصلا دنبال تعدد شعب فیزیکی خود نیستیم. احساس میکنیم که high tech و mid tech دانشمحور است و تاحدودی فضای کوچکی میخواهد و ما بتوانیم مشکلات آنها حل کنیم؛ البته این بدین معنی نیست که تصمیم داریم که وارد ساختوساز شویم و از ابتدا کارخانهای را بسازیم.
چشمانداز ما این است که بتوانیم نیاز صنایع مرتبط با فناوری زیستی را در حوزههای کشاورزی، واکسن، تغذیه، دارویی، سلامت و … پوشش دهیم. فعلا ما در سلامت شروع کردهایم ولی درواقع نگاه ما این است که هر چه بیشتر جامعهنگر باشیم و ظرفیتهای معطل، کمبازده و بیبازده صنایع مرتبط با بیوتک را به بهترین حد بازدهی و بهره وری برسانیم تا از این طریق صادرات هم داشته باشیم.
آیا توصیهای به افراد علاقه مند به زیست کارآفرینی دارید؟
توصیهی اصلی من این است که دانش بایوبیزینس خود را افزایش دهند. فردی میگفت که من ۱۰ میلیون تومان دارم، باید چه کاری انجام دهم؟ گفتم تمام این مبلغ را دوره ثبت نام کرده و کتاب بخرید،مطمئن باشید بعد از گذشت کمتر از شش ماه، راه خود را پیدا میکنید.
بنابراین باید دانش خود را افزایش دهند؛ برای مثال در حوزههای بایوبیزینس ۱۰حدود دوره و کتاب های متعددی وجود دارد. دانش حقوقی، حقوق فناوری، اقتصادی و پولشناسی! هم از موارد دیگر است. پولشناسی را در دبیرستان و دانشگاه به ما یاد ندادهاند؛ باید یک مقدار یاد بگیریم و بدانیم که لازم است دنبال پول به عنوان ابزار نه هدف و متعاقب آن ارزش آفرینی باشیم.
مورد دیگری هست که بخواهید به صحبت هایتان اضافه نمایید؟
باید ابتدا خودمان به فکر خود باشیم؛ کارآفرینی را ایدهآل نبینیم که ۱۰۰ نفر را استخدام کنیم. پس میخواهم بگویم که باید از همان اطرافیان توانمند خودمان شروع کنیم تا بعدا بتوانیم کار را توسعه داده و به کل کشورمان خدمت نموده و دین مان را ادا کنیم. به خاطر داشته باشید که ادعاهای خیلی بزرگ معمولا به نتیجه نمیرسند؛ به اصطلاح میگویند که جهانی فکر کنید اما محلی عمل کنید.
همچنین همهی افراد دوست دارند که یا دکتر شوند یا مهندس اما در ما شتابدهنده فن یاخته،یک واژه ای داریم مثلا می گوییم فناور فلانی! گاهی اوقات اینها به شوخی مطرح میشود ولی به نظر من، این مورد کم کم باید به فرهنگ عمومی تبدیل شود و لقب فناور هم به ادبیات علمی کشور اضافه شود.
سلام و عرض ادب
ممنون دکترجان
بسیار استفاده کردیم
موفق باشید
زنده باد دکتر کاغذیان
فرد دانشمند شجاع و مستقل و جنگنده و در عین حال با تدبیر