اکوسیستم استارتاپی ایران، فضای جدیدی را به وجود آورده است، اما در همین فضا افرادی پیشکسوت و قدیمی هم مشغول فعالیت هستند.
یکی از این افراد روزبه شاهرخی است که هم اکنون مدیرعامل مرکز نوآوری انرژیک است. وی، کارشناسی مهندسی مکانیک و ارشد مدیریت کارآفرینی از دانشگاه تهران دارد و بنا به رشته تحصیلی اش جای درستی قرار دارد و البته در جایگاه های مختلفی از جمله مدیریت ارزیابی صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر، راه اندازی استارتاپ و منتورینگ و مشاوره در شتابدهنده ها، پژوهشگاه ها ، پارک علم و فناوری و استارتاپ ها را نیز در رزومه کاری خود دارد. گفتگوی اکوموتیو را با وی دنبال کنید:
چطور شد که وارد بخش اکوسیستم استارتاپی شدید؟
داستان به زمان کارشناسی ام برمیگردد، طبق چیزی که در جامعه ما بود در آن زمان آرزوی آموخته نسل ما مهندسی یا پزشکی بود. یاد گرفته بودیم که آرزوی ما این باشد که مهندسی بخوانیم. من مهندسی میخواندم در عین حال هم در آن زمان کار میکردم. کارشناس فنی شرکتی بودم که سیستمهای تهویه مطبوع از جمله چیلر، فنکولر و هواساز از ایتالیا وارد میکرد.
مدیریت آنجا متوجه شد که من در فروش بهتر عمل میکنم و من کارشناس فروش و سپس مدیر بازاریابی وفروش شدم، کاملا اتفاقی برای پروژه یکی از شرکتهای دارویی در سال ۹۰ به پارک فناوری پردیس رفتم. قبل از آن من نمیدانستم پارک پردیس چه فضایی دارد و بعد از انجام آن پروژه با این فضا آشنا شدم و تصمیم گرفتم تغییر رشته دهم و مدیریت بخوانم. طی صحبتی که با یکی از دوستانم داشتم تصمیم گرفتم مدیریت کارآفرینی دانشگاه تهران بخوانم.
من هم از کاری که داشتم بیرون آمدم. سه ماه بصورت فشرده درس خواندم ودر آزمون کنکور کارشناسی ارشد روزانه دانشگاه تهران مدیریت کارآفرینی قبول شدم و وارد این فضا شدم. همیشه به دنبال یادگیری بودم از این رو فعال و جستجوگر بودم. در عین حال که مشاور چند شرکت در زمینه بازاریابی و فروش بودم تصمیم گرفتم که وارد حوزه استارتاپ ها شوم. و وارد اکوسیستم استارتاپی هم شدم که آن روزها تازه در حال شکل گیری بود.
برای مثال در رویدادهای مختلف شرکت میکردم و شبکه سازی میکردم، با احمدرضا مسرور آشنا شدم که مدیر عامل شتابدهنده دیموند بودند و چندین سال هم به عنوان منتور در دیموند فعالیت کردم. در صندوقی سرمیاه گذاری خطر پذیری مدیر ارزیابی شدم. بعد هم مدتی مشاور تجاری سازی فناوری های نوظهور پژوهشگاه ابن سینا در حوزه سلامت و بیوتکنولوژیِ بودم و با برگزاری رویدادهای در اکوسیستم کارآفرینی افراد کلیدی اکوسیستم را بیشتر شناختم، ارتباطات بیشتری برقرار کردم، دوره های آموزشی برگزار کردم، علاقه داشتم که یاد بگیرم و یاد بدهم.
این علاقه را وارد اکوسیستم استارتاپی کردم چون اکوسیستم استارتاپی یک مزیت بزرگ داشت و آن این بود که نیاز من را برطرف میکرد، من نیاز داشتم جایی باشم که حس کنم تاثیرگذارم و این تاثیرگذاری در راستای کمک به افراد تلنت باشد. الان هم همین ارزش را دنبال میکنم و همین باعث میشود از چالشها و سختی های این مسیر عبور کنم و انگیزه این عبور را داشته باشم.
انرژیک چیست و چطور متولد شد؟
مرکز نوآوری انرژیک، اولین مرکز نوآوری خصوصی در حوزهی نفت و انرژی است که توسط هلدینگهای نامدار دانا انرژی، گسترش انرژی پاسارگاد و همچنین سرمایهگذاری صنعت نفت توسط آپادانا ونچرز راه اندازی شده است. مدیران عامل این سه هولینگ بزرگ، اعضای هیئت مدیرهی آپادانا ونچرز هستند که اولین VC در حوزه صنعت نفت و انرژی است.
این سه مدیر عامل تصمیم گرفتند که چنین VC را ایجاد کنند و اولین پروژه این VC مرکز نوآوری انرژیک است که تاسیس شد تا شتابدهی روی استارتاپ ها این حوزه و بهمرسانی فناوران و باشرکت های صنعتی این حوزه انجام شود.
یعنی انرژیک ابتدا به صورت شتابدهنده کار میکند و در نهایت تیمهایش را به سمت وی سی هدایت میکند؟
مرکز نوآری انرژیک فقط یک شتاب دهنده نیست، کار شتابدهی انجام میدهیم ولی هدف ما در انرژیک بزرگتر است و هدف اصلی ما حل چالش های صنعت نفت به وسیله کارآفرینان داخل کشوراست . یعنی از یک سمت نیاز های فناورانه شرکت های صنعتی را با رویکرد نوآوری باز در مقابل فناوران داخلی مطرح می کنیم و از سمت دیگر به شرکتهای دانش بنیان و فناوری که محصول ویاخدمتی دارند کمک میکنیم که بتوانند محصول ویاخدمت خود را به صنعت عرضه کنند و یا جذب سرمایه انجام دهند.
بزرگترین مزیت مرکز نوآوری انرژیک شبکه غنی از افراد کلیدی، مدیر و سرمایهگذاران حوزه نفت است که اینجا به آنها دسترسی داریم. نگاه ما این است که مرکز نوآوری انرژیک یک باشگاه نوآوری در صنعت نفت و انرژی است. این باشگاه نوآوری دو عضو دارد: یکی عضوهای نوآفرین که به اختصار ما میگوییم شرکتهای دانشبنیان، فناور و تیمهای استارتاپی و از سمت دیگر اعضای صنعتی داریم و شرکت صنعتی هستند.
تا امروز هفت شرکت صنعتی عضو ما هستند، پترو دانیال کیش، حفاری استوان کیش، شرکت پترو کاریز امید کیش و شرکت گروه صنایع سینا، پتروشیمی سینا، گروه گسترش انرژی پاسارگاد، شرکت دانا انرژی و ماشین سازی اصفهان. همچنین هولدینگهای دیگری که قرار است عضو مجموعه انرژیک شوند و ما برای این شرکتها یک پل ارتباطی هستیم. یعنی، باشگاه نوآوری به گونهای است که ما هم به اعضای صنعتی خدمات میدهیم و هم به اعضای نوآفرین. مرکز ما محل ارتباط موثر بین صنعت نفت و انرژی و فناوران داخلی است.
نقشه راه انرژیک برای اینکه از دانشگاه تلنتها را جذب کند، پرورش دهد و به این فضا تزریق کند چیست؟
فعالیت ما در این زمینه پررنگ است. اگر چالشهایی وجود داشته باشد و شرکتهایی باشند که برای آن شکل گرفتهاند ما از آنها استقبال میکنیم. در تیم سازی و شتابدهی کمکشان میکنیم. اصلا دلیل اینکه ما در دانشگاه امیرکبیر مستقر هستیم همین است.
ما سال گذشته بیش از ۲۱۰۰ نفر ساعت دوره آموزشی بصورت آنلاین داشتیم و تلاش میکنیم که دانشگاه را با صنعت آشنا کنیم.
این دورهها برای مخاطبان بصورت رایگان بودند و اساتید خبره صنعتی تجربیات خود را در اختیار مخاطبان قرار دادند. از سمت دیگر هم با شرایط کرونایی که به وجود آمده است ما تمام تلاش خود را کردیم که صنعت، شرکتهایی که سهامدار ما هستند، نیروها و افراد تلنت دانشگاهی را به کار بگیرند و استخدام کنند.
ما با واحد نیروی انسانی آنها و همچنین با دانشگاه در ارتباط هستیم تا این اتصال را برقرار کنیم که بتوانند منابع انسانی خود را از اعضای جدیدی که فارغ التحصیل مقاطع و رشتههای مختلف هستند جذب کنند. همچنین برگزاری رویدادهای بین صنعت و دانشگاه هستیم تا دانشجویان از وجود چنین شرکتهایی در صنعت اطلاع یابند و ببینند چه فرصتهایی برای کارآموزی و کار وجود دارد تا به این شرکتها ملحق شوند و فضایی ترتیب دادیم که بتوانند وارد این فضا شوند و با شرکتهای دانش بنیانی که وجود دارند ارتباط بگیرند و صحبت کنند.
با توجه به اینکه خودتان تجربه منتوری دارید، منتورهای این فضا چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
که برخی اوقات منتور، کوچ و مشاور در اکوسیستم با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند. تعریف هر کدام از این موارد متفاوت است. مشاوره از فردی که دانش تئوری دارد و آن را بیان میکند و یا تجربیاتی را که از سرگذرانده است انتقال میدهد. کوچ فردی است که میتواند تخصص آن موضوع را نداشته باشد و آن راه را هم نرفته باشد. در کنار آن افراد قرار بگیرد و فضای پویایی برای او ایجاد کند که بتواند این مسیر را بسیار شفافتر ببیند و مسیر خود را بهتر پیدا کند.
بحث کوچینگ هم بسیار اهمیت دارد ولی مهمتر این است که منتور فردی است که این مسیر را طی کرده است. منتورکسی هست که از چالشهای عملی که وجود دارد اطلاع دارد و تجربات خود را بیان میکند. زمانی که ما میگوییم منتورینگ تخصصی، یعنی منتور فردی است که اگر زمینه فوتبالی باشد خود هم در این زمین همراه آن تیم در حال بازی است. کوچ فردی است که به عنوان مربی کنار زمین ایستاده و مشاور ممکن است در این زمین کنار زمین هم نباشد و بین تماشاگران باشد.
منتورهایی که ما نگاه میکنیم و برای تیمهایی که در اینجا حضور دارند افرادی هستند که ۳۰ـ۲۰ سال در این صنعت کار کردهاند. در پوزیشنهای اجرایی متفاوت و کاملا با فرآیندی که در صنعت اتفاق میافتد آشنا هستند و تمام دانش و تجربه خود را در اختیار این دوستان قرار میدهند. معمولا افرادی که منتور هستند جایگاهی که دارند، دنبال این نیستند که از منتورینگ کسب درآمد کنند. بیشتر به دنبال این هستند که بتوانند تجربه خود را انتقال دهند و این کار را مسئولیت اجتماعی خود میدانند.
این افراد میخواهند این تجربه را انتقال دهند تا فرد دیگری در کنار آنها رشد کند. نگاه ما هم منتوری است.
به بحث آموزش اشاره کردید، آموزشهای انرژیک تخصصی است یا در راستای کارآفرینی؟
هر دو، ما هم بحثهای نفت و انرژی و هم بحثهای حوزهی سبک و کار آموزش داریم.
مسیر شما، در راستای دانشی است که در دانشگاه وجود دارد یا مسیر دیگری را طی میکند؟
تلاش ما این است که مکمل زنجیرهی ارزش باشیم، یعنی نه موازی دانشگاه و نه موازی صنعت عمل کنیم. ما در مواردی تلاش کردیم که لازم میدانیم تا بتواند این گپ میان دانشگاه و صنعت را پر کند. عصر اخیر، عصر قابلیت است و قابلیت مساوی چهار جزء است: دانش، مهارت، توانایی و انگیزه که بیان اجزا عاملضرب وجود دارد یعنی اگر من دانش بالایی داشته باشم اما مهارتهای ارتباطی، بازاریابی فروش، فنی و ارائه موثر را نداشته باشم تمام رابطه و قابلیت من صفر میشود.
دانشی که در دانشگاه یاد گرفتهام ممکن است که سه مدرک دکتری هم داشته باشم چه اتفاقی میافتد؟ اما از سمت دیگر مهارت را هم داشته باشم، توانایی های و شایستگی ها را داشته باشمو انگیزههم داشته داشته باشم می توانم بگویم که در عصر حاضر قابلیت دارم.
بیشتر تلاش ما در اینجا این است که بتوانیم دانشها و مهارتهای که مکمل است و چیزی است که در دانشگاهها و کتابها نیست را انتقال دهیم. تجربیات افراد را منتقل کنیم، مهارتها را بیشتر بیاموزند و بتوانند مهارتهای را در خود را در این فضایی که هستند، توسعه دهند. برای مثال ما در رویدادی که داریم مثل بسیاری از جاها میگوییم مهارتهای ارائه موثر را آموزش میدهیم و افراد را در موقعیتی قرار میدهیم که پرزنت کنند.
قبل از آن منتورینگهایی مختلفی انجام میشود تا به این مرحله برسد. ابتدا بحث منتورینگهای فنی میشوند که چطور آن را پرزنت کنند و با چالشها آشنا شوند. ما تمام تلاش خود را میکنیم تا تمام این پروسه را بتوانیم پر کنیم و روی گپ دانشگاه و صنعت تمرکز کنیم.
از برنامه توسعه خود در انرژیک بگویید:
در حال حاضر بیش از ۲۰ شرکت دانش بنیان و فناور و شرکتهای صنعتی عضو ما هستند. تمرکز ما این است که بتوانیم اطمینان صنعت و فناوران داخلی را بهم روز به روز بیشتر کنیم و رویداد ارائه نیاز های فناورانه خروجی محور بیشتری در راستای حل چالش های صنعت بوسیله فناوران داخلی برگزار کنیم.
برنامهی بعدی ما این است که برنامه شتابدهی بصورت مستمر در راستای رشد تیمهایی که در حوزه فناوریهای نوین، مدیریت پشتیبانی، تجهیزات و قطعات، مواد شیمیایی، پلتفرم ونرم افزار تخصصی، دیجیتالیزیشن در صنعت نفت و انرژی داشته باشیم. در بحث پالایش، پخش و انرژی تجدیدپذیر و برق، همچنین در صنعت نفت هر فردی که ایدهای داشته باشد را جذب کنیم. آنها را وارد پروسه شتابدهی یا سرمایه گذاری کنیم.
توصیه ای به دوستان ابتدای مسیر دارید؟
من چندین سال پیش در مورد موضوعی مطالعه میکردم و اینکه یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین را میگویم که به آن مرکز کنترل درونی میگویم. پیشنهاد من این است که در مورد این بیشتر مطالعه کنند. کارآفرینی یک ویژگی دارد به نام مرکز کنترل درونی، این ویژگی میگوید که افرادی که کارآفرین (ارزش آفرین) هستند خود را سازندهی شرایطی بیرونی میدانند، ممکن است در اتفاقاتی که بیرون از آنها اتفاق میافتد مقصر نباشند ولی همیشه خود را مسئول میدانند.
اینطور نیست که خود را محکوم کنند و قربانی شرایطی شوند که بیرون از شرایط حاکم است. شرایط سخت شود، مثلا پاندمی کرونا پیش بیاید، شرایط اقتصادی سختتر شود و… با این حال خود را سازنده شرایط بیرونی میدانند و ناامید نمیشوند. ادامه میدهند، سازندگی میکنند. چون در ناامیدی فردی که ناامید میشود منفعل شده و دیگر کاری انجام نمیدهد این نوع افراد مرکز کنترل آنها بیرونی دارند یعنی میگویند که شرایط بیرونی سازنده حال ما است.
ولی دقیقا افراد کارآفرین و ارزش آفرین، (کارآفرین به معنای ارزش آفرین است) افرادی هستند که خود را سازندهی شرایط بیرونی میدانند. چیزی که سالها پیش یاد گرفتم و تمام تلاشم این است که با همین مدل ذهنی به اتفاق بیرونی خود نگاه کنم. بسیاری از مواقع ما ممکن است که مقصر اتفاقی نباشیم ولی قطعا سهمی داشتهایم.
میتوانستیم قبل از اینکه این اتفاق بیافتد متوجه شویم و کاری برای آن انجام دهیم و میتوانم بگویم که الان زمانی است که همهی ما میتوانیم امیدوار باشیم، تلاش خود را انجام دهیم برای اینکه امید افراد نخبه که در جامعهی ما هستند از بین نرود برای اینکه بتوانیم کسبوکارها را رشد دهیم.
برای اینکه بتوانیم پیشنهادهای سازنده به بخشهای حاکمیتی بدهیم که این کارها را پیش ببرد و فعالیت آنها هم سازندهتر شود و منفعلانه به اتفاقات نگاه نکنیم و نگاه همافزایی و سازندگی و دست به دست هم دادن کار را پیش ببریم چون اگر بخواهیم نگاه کنیم فضای اکوسیستم نوآوری و فناوری مثل اجزای بدن است که به هم متصل هستند.
اگر عضوی کار نکند، یا عضوی رشد و پیشرفت شخصی را به رشد و پیشرفت جمعی ترجیح دهد مانند سلول سرطانی عمل میکند و آن سیستم مختل میشود و تمام سیستم با هم فرو میریزد و رشد نمیکند. نگاهم این است که از سمتی همه به فکر رشد و پیشرفت جمعی باشیم و فقط به این فکر نباشیم که شرکت یا استارتاپ خودمان رشد کند. منافع دیگر اجزای اکوسیستم را که ممکن است در این اکوسیستم رشد داشته باشد که روی کار ما تاثیر بگذارد هم نگاه کنیم و این باعث میشود که هم فضای اکوسیستم رشد کند همین باعث میشود که بتوانم امیدوارانه به شرایط نگاه کنیم و سازندگی کنیم.