حتی بهترین سرمایه گذاران جهان هم همیشه کار درست را انجام نمیدهند و بیشترشان برای افزایش ریسک و حمایت از یک فرصت میلیارد دلاری، از رویکرد پورتفولیو استفاده میکنند. در سبد سرمایه گذاران، سه مدل سرمایه گذاری وجود دارد: سگ، ستاره، و زامبی.
مدل سگ: قبل از پیدا کردن یک مدل تجاری مقیاسپذیر، پول نقد مدل سگ تمام میشود. این شرکتها چیزی به سرمایه گذاران بر نمیگردانند.
مدل ستاره: ستارگان همان خانه هستند؛ سرمایه گذاری هایی که با ۱۰ برابر بازدهی بیشتر، مدل سگ را جبران خواهند کرد.
مدل زامبی: زامبی، شرکتهایی هستند که شباهتی به مدل سگ یا مدل ستاره ندارند. در این مدل امکان کسب درآمد، هرچند کم، وجود دارد اما به اندازهای نیست که سود زیادی برای سرمایه گذاران ایجاد کند. رشدشان تا حدی راکد به نظر میرسد و نمیتوانند به طور مداوم درآمدی بیشتر از هزینههای مصرف شده، داشته باشند.
تمرکز این مدل بیشتر روی سرمایهگذاران است تا مشتریان؛ و به ندرت پیشنهاد منحصربهفردی دریافت میکنند که به طور تصاعدی، ارزشی نسبت به راهحل موجود برای مشتریان ایجاد کند.
عوامل ایجاد زامبی
ده سال پیش، ست گودین کتابی ۷۶ صفحهای با عنوان «سرازیری: چه زمانی باید کار را ترک کنید و چه زمانی باید ادامه دهید» را نوشت. ایده ی اصلی گودین برای کتاب این است که برای اینکه بتوانید در جهان بهترین باشید، باید اصول نادرست را کنار بگذارید و به اصول درست پایبند باشید. همچنین در مورد استارتاپ ها میگوید، پس از کشش اولیه، سرازیری و شیب به وجود میآید.
از آن پس، یکی از این دو اتفاق رخ میدهد: سرازیری برعکس میشود و روند صعودی شروع خواهد شد یا سرازیری به صخرهای بزرگ تبدیل میشود و دیگر درست نخواهد شد.
گودین پیشنهاد میکند که در پایینترین قسمت منحنی، بنیانگذاران باید تصمیم بگیرند که ضرر خود را دو برابر کنند یا کاهش دهند. دانستن این موضوع و توانایی مدیریت آن، تفاوت بین مدل سگ و ستاره است.
زامبی شدن به این دلیل اتفاق میافتد که برخی از بنیانگذاران در شیب گرفتار میشوند؛ نه از بین میروند و نه به عظمت میرسند.
استارتآپ محکوم به فنا
علایم هشدار زیادی برای بنیان گذاران وجود دارد که زامبی شدن سرمایه گذاری و متوقف شدن آن را نشان میدهد. دانیل موریل یک بنیانگذار استارتآپهای زامبی است. چند سال پیش، او علایم زیر را معرفی کرد که نشان میدهند ممکن است در مرحله زامبی باشید:
- شما نمیخواهید صبحها از رختخوابتان بلند شوید.
- از ترس اینکه مجبور شوید توضیحی برای کارتان بدهید، تمایل ندارید در انظار عمومی حضور داشته باشید.
- شما طبق معیارهای معنادار (مانند درآمد و کاربران فعال) به ۱۰٪ رشد هفتگی نرسیدهاید.
- بیشتر از یک سال است که روی یک ایده کار میکنید ولی هنوز آن را راهاندازی نکردهاید.
- شما یک سرویس خدمترسانی به مشتری راهاندازی کردهاید و رشد ثبتنام در یک هفته، کمتر از ۲٪ است.
- شما یک سرویس سازمانی راهاندازی کردهاید و کمتر از ۲٪ رشد هفتگی در خط لولهکشی درآمد دارید.
- شما مدیرعامل هستید ولی خودتان را در دفترتان حبس میکنید تا مجبور نباشید با کارمندان صحبت کنید و بتوانید TechCrunch را بخوانید.
- شما مشاورانی را استخدام کردهاید تا درآمد، فرهنگ یا محصول را در یک شرکت کمتر از ۱۰ نفره مدیریت کنند و بسنجند.
راهحلهایی برای رفع مشکل
- مشکل را قبول کنید. تصمیم بگیرید یا موافقت کنید یا کار را متوقف کنید. میتوانید همانطور که برخی از بنیانگذاران انتخاب میکنند، با شکست بزرگی مواجه شوید و شکست را بپذیرید.
- یکی از بخشهای مدل کسبوکارتان را محور قرار دهید. برای تبدیل شدن به یک افسانه در استارتآپ، به یک مزیت خاص در کارتان نیاز دارید تا از زامبی به مدل ستاره تبدیل شوید. (تصور کنید که نتفلیکس ۱۰ برابر سرگرمیهای یک سینما را، با کمتر از نیمی از هزینهها ارائه میکند.) مثال های زیادی برای چگونگی تبدیل زامبی به مدل ستاره وجود دارد: Yelp، YouTube، PayPal، Flickr، Groupon، و Shopify.
- یک کسبوکار را سازماندهی کنید و شرایط بد را با دیدی مثبت به شرایط بهتری تبدیل کنید. گاهی اوقات، دیگران میتوانند از آنچه شما ساختهاید، برای رشد کسب و کارشان استفاده کنند. این مورد اغلب از طریق خرید یک شرکت به عنوان ابزاری برای استخدام افراد آن استارت آپ انجام میشود. هرچند این نتیجه خیلی هم مطلوب نیست، اما معمولا بهترین انتخاب برای زامبیهاست.
برخلاف نمایش تلویزیونی The Walking Dead، مدل زامبی همیشگی نیست. نمونههایی از استارتآپها وجود دارند که تغییر میکنند و به ستاره تبدیل میشوند و حتی نمونههای دیگری که با تغییر، به مدل سگ میرسند. مهمترین کار، تصمیم گیری است. خودتان را فریب ندهید. بگذارید اطلاعات و دادهها، شما را آزاد و رها سازند.