یک استارتاپ برای شروع به چند نفر نیرو نیاز دارد؟ این جدول میانگین تعداد کارکنان استارتاپ های آمریکایی را در سال نخست فعالیتشان، از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۲۳، نشان میدهد. این جدول نخستین بار در سایت voronoiapp.com منتشر شده است.
اطلاعات این گزارش از اداره آمار کار آمریکا (Bureau of Labor Statistics) گرفته شده و در ژانویه ۲۰۲۴ منتشر شده است. این آمار شامل بنیانگذارانی نیز میشود که در لیست حقوق و دستمزد آن سال بودهاند.
Year | Average Employees at Startup Birth |
---|---|
۱۹۹۴ | ۷.۲ |
۱۹۹۵ | ۷.۲ |
۱۹۹۶ | ۷.۲ |
۱۹۹۷ | ۷.۳ |
۱۹۹۸ | ۷.۳ |
۱۹۹۹ | ۷.۳ |
۲۰۰۰ | ۶.۹ |
۲۰۰۱ | ۶.۴ |
۲۰۰۲ | ۶.۴ |
۲۰۰۳ | ۵.۹ |
۲۰۰۴ | ۵.۶ |
۲۰۰۵ | ۵.۳ |
۲۰۰۶ | ۵ |
۲۰۰۷ | ۵ |
۲۰۰۸ | ۴.۹ |
۲۰۰۹ | ۴.۶ |
۲۰۱۰ | ۴.۵ |
۲۰۱۱ | ۴.۴ |
۲۰۱۲ | ۴.۴ |
۲۰۱۳ | ۴.۴ |
۲۰۱۴ | ۴.۴ |
۲۰۱۵ | ۴.۴ |
۲۰۱۶ | ۴.۳ |
۲۰۱۷ | ۴.۲ |
۲۰۱۸ | ۴.۲ |
۲۰۱۹ | ۴ |
۲۰۲۰ | ۴ |
۲۰۲۱ | ۳.۶ |
۲۰۲۲ | ۳.۵ |
۲۰۲۳ | ۳.۵ |
بر اساس داده های میانگین تعداد کارکنان استارتاپ ها، در سال ۲۰۲۳، استارتاپهای آمریکایی بهطور میانگین حدود ۴ کارمند داشتند، درحالیکه این عدد در سال ۱۹۹۲ حدود ۷ نفر بود. با افزایش امکان تبدیل ایدهها به کسبوکار، تعداد استارتاپهای جدید در آمریکا از دهه ۹۰ میلادی رشد چشمگیری داشته است. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۲۳ حدود ۱.۵ میلیون استارتاپ جدید در آمریکا راهاندازی شد، درحالیکه این رقم در سال ۱۹۹۴ حدود ۵۰۰ هزار مورد بود.
برداشت هایی از میانگین تعداد کارکنان استارتاپ در طول زمان
با این حال، میانگین تعداد کارکنان استارتاپ ها در زمان شروع با همین سرعت رشد نکرده است. به نظر میرسد پیشرفتهای فناوری به کسبوکارهای نوپا امکان داده است که با تیمهای کوچکتر فعالیت کنند و همچنان به کار خود ادامه دهند.
یکی از نکات جالب این روند، مقایسه آن با تعداد استارتاپهای تأسیسشده در هر سال است. برای مثال، در سال ۲۰۲۳ حدود ۱.۵ میلیون استارتاپ جدید در آمریکا راهاندازی شد، درحالیکه این رقم در سال ۱۹۹۴ حدود ۵۰۰ هزار مورد بود.
این افزایش نشان میدهد که کارآفرینی بیش از هر زمان دیگری در دسترس قرار گرفته است. رشد درخواستهای ثبت کسبوکار نیز این موضوع را تأیید میکند. این امر تا حد زیادی به دلیل کاهش موانع ورود به حوزههایی مانند تأمین سرمایه، توزیع و بازاریابی است.
با این حال، همین پیشرفتهای فناوری ممکن است باعث شده باشد که استارتاپها با تیمهای کوچکتر راهاندازی شوند و همچنان بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. بهعنوان مثال، شرکتهای فناوری معمولاً در مقیاس کوچک شروع به کار میکنند. گوگل در یک گاراژ با دو نفر تأسیس شد (و نفر سوم بعدها بهعنوان اولین کارمند رسمی به آنها پیوست). فیسبوک نیز توسط چهار هماتاقی در دانشگاه هاروارد شکل گرفت که یکی از آنها همچنان مدیریت شرکت را بر عهده دارد.
همین شروعهای کوچک باعث شکلگیری “فرهنگ استارتاپی” شده است. تیمهای کوچک معمولاً ساختار سازمانی سادهتری دارند، همکاری در آنها بیشتر است و ریسکپذیری بالاتری دارند. در چنین محیطهایی، چابکی، اشتیاق و تفکر مأموریتمحور بر ساختارهای سخت و سلسلهمراتبی شرکتهای سنتی ارجحیت دارد. البته این نوع فرهنگ چالشهایی نیز دارد، از جمله استرس زیاد، ساعات کاری طولانی و عدم ثبات شغلی، زیرا شرکتهای نوپا در مراحل اولیه بسیار ناپایدارند. همچنین، نبود ساختار مشخص و کمبود منابع میتواند منجر به فرسودگی شغلی و ابهام در نقشها شود.