![تریگآپ](/wp-content/uploads/2025/02/IMG_9301-scaled.jpeg)
شناسایی استعدادهای جوان، بررسی ظرفیت و توانمندی کسب و کارهای نوپای خارج از پایتخت و ارائه فرصتهای سرمایهگذاری به تیمهای تازه پا و همچنین بالغی که برای رشد و توسعه خود نیازمند همراهی مجموعههایی با شبکه مالی و ارتباطی قوی هستند. رویکردی که شتابدهنده و میکرو ویسی تریگآپ مدتی است در پس برگزاری رویدادهای «ادونچر» خود در نظر گرفته است. رویدادهای ادونچر تریگآپ که اولین دوره آن با محوریت مشهد به شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری در شرق کشور اختصاص داشت روز دوشنبه ۲۹ بهمن در شهر شیراز میزبان استارتاپ های جنوب کشور است. فرصتی برای شناسایی بهترینها و معرفی آنها به سرمایهگذاران. به بهانه برگزاری سری رویدادهای ادونچر پای گفت و گو با سید حمیدرضا علوی؛ رییس هیئت مدیره تریگآپ نشستیم و او در صحبتهایی صریح و بیپرده از برخی تجربیات تلخ در اکوسیستم نوآوری کشور گفت و از تاثیر ناگواری که بر اعتماد سرمایهپذیران بر رویکردهای بعدی گذاشته است.
سید حمیدرضا علوی در توضیح روندی که تریگآپ در شناسایی ظرفیتکسب و کارهای نوپای خارج از پایتخت در پیش گرفته است، به موضوع عدم توزیع نادرست و عدم توازن در دسترسی به امکانات برای رشد و توسعه در مراکز استانها اشاره می کند. او در این باره توضیح میدهد: «متأسفانه در کشور، در بسیاری از زمینهها، نگاهی که شاهد آن هستیم، این است که ایران مساوی با تهران است. همهچیز در تهران متمرکز است؛ اقتصاد، سیاست، رویدادها و استعدادها. کسی به استعدادها و منابعی که در شهرستانها وجود دارد، توجهی ندارد. من در مورد شهرستانهای دورافتاده صحبت نمیکنم. حتی در کلانشهرها و مراکز استانی هم خبری نیست. سابق بر این تلاشهایی شده بود که اکوسیستم از تهران بیرون برود و در بقیه شهرستانها هم فعالیت زیستبومهای نوآوری را شاهد باشیم اما بعضی از این تلاشها به تجربههای تلخی منجر شد که کار را برای ورود به شهرستانها سختتر کرد. لذا فضای شهرستان ها نیازمند ورود جریانی قوی بود تا به صورت جدی خارج از تهران نقشآفرینی کند.»
رئیس هیئت مدیره تریگآپ در بیان چرایی عدم موفقیت فعالیت های گذشته به موضوعات مختلفی اشاره دارد. از نداشتن هدف و برنامه مشخص ی تا دانش و تجربه لازم. او در این باره توضیح میدهد: «این که چرا این موضوع تا امروز مغفول مانده یا اینکه چرا با شکست مواجه شده دلایل مختلفی دارد. زمانی معاونت علمی کشور سعی می کرد تا برخی حمایت ها را از شتابدهنده ها از طریق مرکز شتابدهی نوآوری داشته باشد. گاهی این حمایتها به صورت هدفمند انجام نشد یعنی خیلی از افراد آمدند و سرمایهای گرفتند تا شتابدهندهای در شهرستان ایجاد کنند، آن هم بدون اینکه ابعاد کار دستشان باشد و شاید تجربیات لازم و دانش آن را هم نداشتند. نتیجه این شد که یا این افراد آدمهای صادق و خوبی بودند تلاش کردند و موفق نشدند و تجربه تلخی برایشان ماند، یا آدمهایی بودند که برای جیب خودشان کار میکردند که این پولها را جور دیگری استفاده کنند. هرچند به صورت پراکنده مواردی هم بودند که واقعاً دغدغه استعدادهای شهرستان را داشتند و میرفتند و با آنها کار میکردند. اما به صورت یکپارچه و منسجم شاهد این اتفاق نبودیم. حالا در تریگآپ این تصمیم گرفته شد که برویم و کار خود را با برگزاری رویداد سعی کنیم از شریکهای محلی هم استفاده کنیم و بتوانیم اتفاق خوبی را رقم بزنیم. این رویداد ها تحت عنوان ادونچرز به منظور شناسایی تیم ها و کسب و کارهای مستعد شهرستانی برای سرمایه گذاری برنامه ریزی و اجرا می شود.»
هر چه با ما کرد آن صد استارتاپ کرد!
معاون سرمایهگذاری شناسا در ادامه صحبتهایش به صورت مصداقی از یک تجربه تلخ در اکوسیستم نوآوری کشور میگوید. از رویکردی که با وجود تبلیغات بسیار و امیدپاشی فراوان در زیستبوم نوآوری خارج از پایتخت کسب و کارهای نوپای استانی را به خود جلب کرد و در نهایت بعد از اجرای ناموفق اهدافی که تعیین شده بود جز بیاعتمادی به سرمایهگذاران عایدی دیگری نداشت.
او در این باره صریح و صادق میگوید: «میخواهم از داستان تلخی بگویم که مسبب بیاعتمادی در فضای نوآوری خارج از تهران شد. تجربه رویدادهای صد استارتاپ که در شهرستانها برگزار می شد، متأسفانه برای استارتاپها خاطره خوبی نساخت. نه اینکه این دوستان مقصر باشند، بلکه مجموع اتفاقها باعث شد که چنین چیزی ایجاد شود. رویکرد اصلی صد استارتاپ این بود که با سرمایه گذاری مشترک چندین سرمایه گذار روی یک تیم، سرمایهگذاری انجام شود، یعنی سرمایهای به عنوان صندوق میگذاشتند، سرمایهای نیز شرکای محلی میگذاشتند و سرمایه ای هم در شبکه خودشان از صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر میگرفتند. و به این ترتیب بود که یک تیم به صورت معمول سه یا حتی بیشتر سرمایهگذار داشت. اما تکسرمایهگذار هیچوقت نبود. ما در کشور تجربه سرمایهگذاری مشترک به این شکل را نداشتیم. سازوکارهایی هم که لازم بود از اول چیده شود در نظر گرفته نشده بود. به علاوه خود صد استارتاپ هم به سرعت دچار تغییراتی شد. همه اینها باعث شد که تیمها بعد از بعد از عقد قرارداد برای رسیدن به سرمایهای که لازم داشتند دچار مشکل شدند و اغلب نتوانستند موفقیتی کسب کنند.»
به عقیده سید حمیدرضا علوی اکوسیستم نوآوری کشور همچنان با قواعد سرمایهگذاری مشترک ناآشناست و تصمیمگیران متعدد کار را برای شرکت نوپا دشوار میکنند و آنچه که امروز در رویکرد تریگآپ شاهد هستیم، استفاده از تجربیات قبلی در کشور و راهبری و سرمایه گذاری روی تیم های خوب شهرستانی در لایه های شتابدهی و میکرو ویسی است.
علوی در این باره میگوید: «راهحل ما در تریگآپ این است که خودمان سرمایهگذاری میکنیم. تیم مستعد خوب با ایده جذاب ببینیم، سرمایهگذاری میکنیم. منتظر نمیمانیم که شریک دیگری بیاید. از حضور شریک استقبال میکنیم. دانشمان هم در مورد سرمایهگذاری مشترک بیشتر شده است، اما صبر نمیکنیم. حالا خودمان سرمایهگذاری میکنیم و البته از شرکای محلی هم استقبال میکنیم.»
چرا سرمایهپذیر امروز بیاعتماد است؟
رییس هیئت مدیره تریگآپ دلیل عدم بیاعتمادی امروز سرمایهپذیران به سرمایهگذاران را در دو جنبه مختلف میبیند. اول عدم آشنایی به حقوق دو طرف و دوم محدودیت در رگولاتوری و قوانین. علوی در این باره میگوید: «ما در اکوسیستم چیزی را از نو اختراع نکردیم. در مناطقی مثل آمریکا و اروپا و حتی شرق تحقیقاتی شده و ما همانها را برداشتیم و مطالعه کردیم و با شرایط کشورمان اینجا گذاشتیم.حالا نکته این است که ما این کار را کردیم، آیا بنیانگذاران تیمها هم چنین مطالعهای داشتند؟ نمونه قراردادهای غربی را دیدند؟ با حقوقی که آنها میگیرند، آشنایی دارند؟ این هم به نظر من خیلی جای کار دارد. حالا تعداد زیادی کتاب هم وجود دارد و همه میتوانند آنها را بخوانند. نکته دیگری هم هست. خارج از ایران قوانین تجارتشان اجازه یک سری از موضوعات را میدهد و اجازه ثبت یکسری از اتفاقات را هم در شرکت میدهد که قانون تجارت ما اجازه چنین چیزهایی را نمیدهد. نهاد سرمایهگذار مجبور است این موارد را با یک سری ادبیات دیگر در قرارداد بگنجاند. پس نکته اول این است که سرمایهپذیر با مفاهیم سرمایه گذاری خطرپذیر به صورت درست و دقیق آن آشنا نیست و فکر میکند که سرمایهگذار خطرپذیر کسی است که پولش را کلاً میگذارد ومی رود. هیچ دخالتی هم در هیچ کجای کسب و کار نمی کند.. در هیچ جای دنیا به این صورت نیست که سرمایهگذار پولش را بگذارد و پیگیر نباشد که برای پول چه اتفاقی میافتد. درست است که ما سرمایهگذار خطرپذیر هستیم، خطر را داریم میپذیریم، این ریسک را میپذیریم که ممکن یک کسب و کار در شرایطی که ما روی آن سرمایهگذاری کرده ایم شکست بخورد، ولی به این معنی نیست که کارآفرین تلاش نکرده یا پول را خارج از کسبوکار خرج کرده است. حتماً این موارد را زیرنظر میگیریم و برای آن روال میگذاریم.»
میکرو ویسی؛ نقطه تمایز تریگآپ
میکرو ویسی. کلیدواژه جدید در فضای سرمایهگذاری که برای اولین بار در ایران تریگآپ آن را وارد دایره لغات اکوسیستم سرمایه گذاران کشور کرد. از سید حمیدرضا علوی در باره این رویکرد جدید در تریگآپ و وارد شدن به مسیر میکرو ویسی همراستا با شتابدهندگی پرسیدیم.
او در پاسخ میگوید: «شاید میکرو ویسی ترمینولوژی جدیدی در تریگآپ باشد، اما کارکرد آن قدیمی است. در مقطعی از زمان ما دچار یک چالش شدیم. تیم خوب بود، خوب هم کار کرده بود اما زمان شتابدهیاش تمام شده بود. برای این فکر کردیم که زمانش را بیشتر میکنیم. اتفاق دوم این بود که سرمایهاش هم تمام شده بود، اما خوب بود، باید یک فرصت و پول مجدد به تیم میدادیم تا هم با بلوغ بهتری سراغ سرمایهگذار برود و هم با اتفاقهای بهتری با سرمایهگذار صحبت کند. اگر در همان لحظه آنها را سراغ سرمایهگذار میفرستادیم، از سمت سرمایهگذار یا رد میشد یا اینکه با ارزشگذاری پایینی با تیم مذاکره را شروع میکردند و این به ضرر تیم بود. راهحلی که ما پیدا کردیم «Bridge Invenstment» بود. پولی را به تیم پرداخت میکنیم با یک زمان مشخص. پولی کهاز پول شتابدهی هم بیشتر بود. تیم میرفت به یکسری اهداف میرسید و پس از آن سراغ سرمایهگذار بعدی میرفت. کمی که کار جلوتر رفت، دیدیم که در دنیا هم این ترمینولوژی وجود دارد، کمی هم با «بریج اینوستمنت» فرق داشت. بریج اینوستمت را ما به تیمهایی میدادیم که مرحله شتابدهی آنها در تریگآپ بود. اگر کسی از بیرون میآمد و میگفت چنین پولی میخواهد، ما قبول نمیکردیم. و به این ترتیب به سراغ میکرو ویسی رفتیم. یعنی تیم هایی که تا ۶ میلیارد تامین سرمایه نیاز داشته باشند در برنامه میکرو ویسی تریگ آپ جا دارند.»
او درباره شاخصهای اصلی یک میکرو ویسی و تفاوتهای آن با سرمایهگذاران خطرپذیر و شتابدهندهها نیز توضیحاتی میدهد. به عقیده او راهبری و همراهی پیوسته با تیمها در مسیر رشد و توسعه از مهمترین و بارزترین شاخصههای میکرو ویهاست که تریگآپ تا امروز به خوبی از عهده آن برآمده است. علوی در این باره میگوید: «من جای دیگری در ایران، به غیر از تریگآپ واژه میکرو ویسی را نشنیدم. شاید خیلی از وسسیها کار میکرو ویسی میکردند از نظر عدد سرمایهگذاری. اما واقعاً میکرو ویسی آنجایی است که راهبری تیم و کنار تیم بودن خیلی پررنگ است. یعنی تیمی را از فرایند شتابدهی فوراً به ویسی بردن. انگار که از فضایی بسیار گرم یک دفعه وارد محیطی سرد شدن. میکرو ویسی حد وسط است. تلطیفکننده این فضاست. همراه است و حامی. همان کاری که ما در تریگآپ به دنبالش هستیم!»