
هر کارآفرین یا مدیر کسبوکار برای اینکه بتواند تصمیمهای درستی برای کسب و کار خود بگیرد، باید اطلاعات کامل و دقیقی از وضعیت مالی کسب و کار خود داشته باشد. این اطلاعات مالی علاوهبر کمک به تصمیمگیر های درست و کمخطر خوبی از وضعیت آینده کسبوکار به مدیر میدهند. برای کسب این اطلاعات به شاخصهای مالی نیاز داریم تا عملکرد کسبوکار را تحلیل کنیم. این شاخصها مانند علائم حیاتی کسبوکار هستند و مدیران و کارآفرینان باید همیشه از آنها استفاده کنند تا از سلامت کسب و کار خود مطمئن شوند.
وضعیت کنونی اقتصاد به گونهایست که اگر به تحلیل اطلاعات مالی کسب و کار خود تسلط نداشته باشید، احتمال آسیب دیدن کسبوکارتان در بحرانهای اقتصادی بسیار زیاد است. در این مطلب درباره ۶ شاخص عملکرد مالی کسب و کارها (kpi های مالی) مانند درآمد، سودآوری، جریان نقدی، نسبت های مالی و موجودی کالا صحبت می کنیم که نیاز است هر کارآفرینی با آنها آشنایی داشته باشد.
شاخص های کلیدی عملکرد در حوزه مالی
در این بخش سعی میکنیم شما مدیران و کارآفرینان را با ۶ شاخص کلیدی عملکرد مالی (KPI مالی) آشنا کنیم و در کنار بیان اهمیت آنها هرکدام را با ذکر مثال های واقعی تحلیل کنیم. در کنای آشنایی با این lpiها پیشنهاد میکنیم از یک مشاور مالی خبره برای تحلیل وضعیت سلامت مالی کسب و کار خود استفاده کنید.
۱. درآمد (Revenue)
یکی از اصلیترین شاخصهای مالی هر کسبوکار درآمد است. درآمد نشان دهنده این است که یک کسب و کار چه میزان فروش داشته است.
درواقع درآمد پولی است که از عملیات کسبوکار بهدست میآید. فرقی نمی کند کسبوکار شما خدماتی باشد یا فروش محصولات فیزیکی؛ درآمد بالا یعنی کسبوکارتان بهخوبی توانسته است مشتری جذب کند.
۲. سود
دکتر فرهادی نیا در دوره آنلاین مدیریت مالی برای مدیران غیر مالی :
«درآمد بالا بدون سود واقعی، فقط یک آمار خشک است. اگر نتوانید از درآمد سود بسازید، هیچ چیز بهدست نیاوردهاید».
با این توضیح متوجه شده اید که سود برای کسب و کارها چقدر اهمیت دارد. برای محاسبه سود کافی است هزینهها را از میزان فروش خود کسر کنید. برای درک بهتر این موضوع از یک مثال استفاده میکنیم.
تصور کنید یک فروشگاه لوازم خانگی دارید و درآمد ماهیانه شما ۱۰۰ میلیون تومان است؛ یعنی در هر ماه ۱۰۰ میلیون تومان فروش دارید. این محصولات هزینههایی مانند خرید محصول از نمایندگی، هزینه حمل و هزینه انبارداری دارند. تا زمانیکه این هزینهها پرداخت نشود، نمیتوان حرفی از سود زد. در این مثال فروش ۱۰۰میلیون و هزینهها ۹۵ میلیون تومان بوده است؛ درنتیجه سود شما ۵ میلیون تومان خواهد بود.
اگر درآمد خوبی دارید، اما پولی که برای شما میماند ناچیز است، یعنی سود شما کاهش پیدا کرده است؛ زیرا هزینههای شما زیاد شدهاند. برای درک بهتر ترازوی سنتی را تصور کنید که یک کفه آن سود قرار گرفته است و کفه دیگر آن هزینهها. وقتی هزینهها سنگینتر از سود شوند، باید خیلی جزئی و دقیق هزینهها را بررسی کنید. این کار باعث می شود بخشی در کسبوکارتان که کارایی لازم را ندارد و آنطورکه باید به سودآوری شما کمک نمیکند پیدا کنید.
یکی از بهترین راهکارها برای بیشتر کردن سود کسب و کار کم کردن هزینههاست. مراقب هزینههای خُرد باشید؛ زیرا به مرور و حاصل جمع آنها با یکدیگر میتواند هزینه های سنگینی به وجود آورد.
در مثال فروشگاه لوازم خانگی اگر هربار حجم بیشتری محصول بخرید (خرید کلّی) میتوانید تخفیف بیشتری بگیرید؛ درنتیجه با کاهش هزینهها سود بیشتری به دست آورید.
۳. سود خالص (Net Profit)
وبسایت Forbes تعریف سادهای از سود خالص دارد: «سود خالص، درآمد منهای تمام هزینههاست. یعنی هرچه باقی مانده است». اگر این باقیمانده مثبت بود، شما توانستهاید سود کسب کنید و کسبوکار شما سالم است. تفاوت سود و سود خالص در کسر شدن مالیات است. درواقع سود خالص برابر است با سود (درآمد – هزینه) منهای مالیات.
۴. جریان نقدی
یکی از مهم ترین موضوعات که در مقالات مدیریت کسب و کار زیاد درباره آن محتوا منتشر شده است، جریان نقدینگی است. جریان نقدی یا همان پول نقد نگهدارنده کسبوکارهاست؛ طبیعی است در صورت نبود وجه نقد، کسبوکار شما نمیتواند هزینههایش (مانند هزینههای جاری، حقوق کارکنان و پرداخت سود سرمایهگذاران) را بپردازد.
جریان نقدی میتواند مثبت یا منفی باشد که در ادامه هرکدام را بیشتر توضیح میدهیم.
جریان نقدی مثبت
جریان نقدی مثبت یعنی برای پرداخت حقوق کارکنان و هزینههای جاری کسبوکارتان پول کافی دارید.
جریان نقدی منفی
زمانیکه کسبوکار شما نمیتواند بدهیهایش را بپردازد، با مشکل جریان نقدینگی مواجه است و درواقع جریان نقدی منفی شده است.
در صورت منفی بودن جریان نقدی باید در اولین فرصت به سراغ منابع جدید برای تأمین نقدینگی بروید. میتوانید سرمایهگذار جدید جذب کنید، وامهای کوتاهمدت بگیرید یا روش گرفتن پول از مشتریهایتان را تغییر دهید. شاید موثرترین اقدام در چنین شرایطی شناسایی و کاهش هزینههای غیرضروری کسبوکارتان باشد کافی است هر پولی که خرج میکنید را ثبت کنید و درآخر تصمیم بگیرید که این هزینهها برای کسبوکارتان لازم بودهاند یا خیر.
شرکت تولیدکننده کولرهای گازی در فصل تابستان با مشکل جریان نقدی مواجه شده است؛ درحالیکه فصل تابستان باید بهترین زمان درآمد و سودآوری برای این شرکت باشد. این شرکت میتواند از تأمینکنندگان مواد اولیهاش مهلت بیشتری درخواست کند یا از مشتریان بخواهد هنگام سفارش کولر، مبلغی بهعنوان پیشپرداخت بپردازند.
۵. نسبتهای مالی
نسبتهای مالی نشاندهنده این است که کسبوکار، چقدر میتواند هزینههایش را مدیریت کند، آنها را بپردازد و از داراییهایش درست استفاده کند.
چند نمونه از نسبت های مالی پرکاربرد:
- نسبت بدهی به دارایی
- نسبت بازده دارایی
- نسبت جاری
- نسبت آنی
نسبت بدهی به دارایی
نسبت بدهی به دارایی نشان می دهد چه مقدار از داراییهایی که به کسبوکار شما مربوطند، غیرنقدی خریداری شدهاند. عدد بهدست آمده هرچه بیشتر باشد، خطر بزرگتری در کمین کسبوکار شماست؛ زیرا زمان مواجهه با مشکلات مالی ممکن است نتوانید بهراحتی بدهیهایتان را پرداخت کنید.
اگر در کسب و کار شما نسبت بدهی به دارایی زیاد باشد، باید بدهیهای ثابت را کاهش و داراییها را افزایش دهید. برنامهریزی برای پرداخت سریعتر بدهیها، مذاکره با تأمینکنندگان و افزایش داراییهای ثابت مانند ساختمان، استراتژی های خوبی برای بهینه کردن نسبت بدهی به دارایی است.
فرض کنید ۶۰% از داراییهای کسبوکارتان از طریق وام و خرید قسطی تأمین شده است. این عدد نشان می دهد نسبت بدهی به دارایی کسب و کار شما بالاست. در این شرایط در صورت پیش آمدن رکود یا نوسان در بازار، پرداخت بدهیهایتان آسان نخواهد بود. برای بازپرداخت بدهیها راهکارهایی بیابید؛ مثلاً میتوانید در تعداد دفعات بالا و با مبالغ کم، بدهیهایتان را بپردازید.
نسبت بازده داراییها
نسبت بازده دارایی ها نشان می دهد چه مقدار از داراییهای کسب و کار شما برایتان سودآور است. هرچه عدد این نسبت بزرگتر باشد، نشاندهنده این است که کسبوکارتان استفاده بهتری از داراییهای خود دارد.
برای محاسبه نسبت بازده داراییها کافی است فرآیند کسبوکارتان را بررسی کنید تا ببینید سودآوری شما از کدام داراییها صورت میگیرد. حالا میتوانید داراییهای با سود کم را شناسایی کنید و برای بهبود کل سیستم سودآوری کسب و کار آگاهانه تصمیم بگیرید. ممکن است دارایی را بفروشید یا سیستم جدیدی طراحی کنید تا آن دارایی هم وارد چرخه سودآوری شود و به کسبوکار شما بهره برساند.
نسبت جاری
نسبت جاری نشان میدهد که آیا شرکت میتواند بدهیهای کوتاهمدتش (مانند هزینه قبض تلفن و آب و برق و گاز) را با داراییهای جاری (مثل پول نقد، پولی که از مشتریانش طلب دارد و موجودی کالا) بپردازد یا خیر.
برای محاسبه نسبت جاری، کافی است ارزش داراییهای جاری را بر بدهیهای جاری (کوتاهمدت) تقسیم کنید.
نسبت آنی
این نسبت، نسخه محافظهکارانهترِ نسبت جاری است. به این معنی که دقیقتر به شما میگوید اگر همین الان پول لازم باشد، شرکت چقدر آماده است. تفاوتش در محاسبات، درنظر نگرفتن موجودی کالای شرکت است؛ زیرا بالاخره برای نقد کردن آن ها به زمان احتیاج دارید.
بنابراین برای محاسبه نسبت آنی، باید داراییهای جاری به جز موجودی کالا را بر بدهیهای جاری یا بدهیهای کوتاهمدت تقسیم کنید.
۶. موجودی کالا و چرخش آن
یکی از چالشهای اصلی در مدیریت کسبوکارهای فروشگاهی و تولیدی مدیریت موجودی کالا است. موجودی زیاد کالا باعث افزایش هزینههایی مانند هزینهی انبارداری میشود که کاهش سود را به دنبال خواهد داشت.
اگر با این چالش مواجه شدید، میتوانید با اقداماتی مانند استراحت دادن به واحد تولیدتان یا طرحهای فروش فوقالعاده، مشکل مازاد موجودی را حل کنید. به مثال زیر توجه کنید.
در فصل زمستان، یک فروشگاه پوشاک موجودی زیادی از لباسهای تابستانی دارد که به فروش نمیرسد؛ درنتیجه بخش زیادی از انبار این فروشگاه از کالاهای بیفایده پر شده است. برای خروج از این وضعیت، فروشگاه میتواند تخفیفهای ویژهای برای لباسهای تابستانی بگذارد تا هم پولی که انتظارش را داشته به کسبوکارش بازگردد و هم انبارش را برای لباسهای فصل آماده کند.
نتیجهگیری
دنیای کسبوکار پر است از چالشهای آشنا و ناآشنا. غلبه بر این چالشها نیازمند داشتن مهارتها و دانشهایی است. شاید موثرترین دانش و مهارت برای کارآفرینان و مدیران کسبوکار، شناختن و دانستنِ شاخصهای مالی باشد. پیشنهاد میکنیم برای گرفتن تصمیمات مالی مهم، از مشاوران مالی کمک بگیرید تا ریسک کمتری متحمل شوید.