با توجه به کارکرد عمومی واژه لجستیک در کشورمان وقتی از این واژه استفاده میشود، ذهنها به سمت موضوع حمل و نقل منحرف میشوند. باید توجه داشت که منظور از لجستیک چیزی فراتر از حمل و نقل است چنانکه وقتی از لجستیک کشاورزی سخن گفته میشود، منظور تمامی فعالیتهایی است که در زنجیرهی تامین کشاورزی اتفاق میافتد. این فعالیت شامل اقداماتی است که در سه مرحلهی قبل، حین، و بعد از کشت اتفاق میافتد.
فرآیندهای مربوط به تهیه بذر، کود، سم، آماده سازی زمین و فراهم کردن ماشین آلات کشاورزی از بخشهای مهم لجستیک پیش از کشت هستند. در حین کشت مواردی مربوط به سمپاشی، آبیاری و حتی بخشهای از توریسم کشاورزی با لجستیک مرتبط هستند. نهایتا در بعد از کشت هم به اقداماتی نظیر برداشت، فروش و توزیع پرداخته میشود که جملگی جزء فعالیتهای لجستیکی به حساب میآیند.
اصلاح مشکلات زنجیره تامین، چگونه؟
هر کدام از دسته فعالیتهای فوق با مشکلاتی رو به رو هستند اما لجستیک بعد از کشت بیشترین توجهات را به خود جلب کرده است. در لجستیک بعد از کشت حلقههای متعددی ایجاد شده است که باعث میشود “قیمت” محصول تا چندین برابر افزایش یابد، افزایشی که لزوما با افزایش “ارزش” محصول همراه نیست. این زنجیره نه تنها سهمی عادلانه از قیمت نهایی محصول را به کشاورز پرداخت نمیکند بلکه با قدرتی که در خود گسترانیده است، او را در موضع ضعف قرار میدهد تا در پایینترین قیمت ممکن و با کمترین حاشیه سود محصولش را به فروش برساند.
هر وقت سخن از مشکلات این زنجیره به وجود میآید، سریعا دلالها و واسطهها به عنوان متهم ردیف اول معرفی میشوند. همگان آنها را افرادی سودجو میدانند و معتقدند راه حل نهایی برای اصلاح زنجیره تامین محصولات کشاورزی، حذف واسطههاست. اما این نظر مشترک تا چه حد درست است؟ آیا همهی واسطهها نقشی مخرب دارند؟ آیا تمامی آنها رفتاری ناعادلانه از خود بروز میدهند؟
مدیریت تعاملات اعضای زنجیره، با چه ابزاری؟
هر زنجیره تامین شبکهای از اعضای ارزش آفرین است. واقعیت این است که بایستی ساختارهای مشخصی برای مدیریت روابط بین این اعضا وجود داشته باشد و بسترهایی برای تعامل سازندهی آنها گسترانیده شود. اما هنگامی که چنین ساختارها و بسترهایی وجود نداشته باشد حیات و بقای زنجیره چگونه تامین میشود؟
در چنین شرایطی اعضای زنجیره تامین مجبور به تعامل با مجموعهها یا افرادی هستند که نقش واسطه را ایفا میکنند. این واسطهها به خودی خود برای زنجیره تامین مضر نیستند اما جایگاه آنها این قدرت و ظرفیت را ایجاد میکند تا تعاملات را به نحوی که خودشان علاقهمند هستند و متناسب با منافع خودشان مدیریت کنند.
بر خلاف تصور عامه که فکر میکنند واسطهها به صورت سازمان یافته در حال کنترل تعاملات برای تامین منافع خود هستند، مشکل دقیقا در نقطهی مقابل وجود دارد. منظور این است که نه سازمان یافتگی بلکه پراکندگی موجود در زنجیره تامین سبب میشود که هر واسطهای در محیط خود قدرتی بلا منازع داشته باشد و اگر بخواهد دیگران را مطیع رفتارهای ناعادلانه و سودجویانهی خود کند. اما چاره چیست؟ چگونه این پراکندگی را از بین ببریم تا نقش مخرب برخی واسطهها محدود شود؟
با توجه به نیازی که برای تسهیل و ساماندهی روابط بین اعضای زنجیره تامین مطرح شد، مسئله حذف واسطهها نیست بلکه جایگزینی واسطههایی است که بیشترین تاثیر را در رفع پراکندگی زنجیره تامین ایفا کنند و ساختارشان به گونهای باشد که با افزایش سطح اطلاعات و آزادی در عمل دیگر بازیگران، کمترین ظرفیت برای ایجاد نقش مخرب را داشته باشند.
پلتفرم ها، واسطههایی قابل اعتماد
پلتفرم ها به روزترین راهکاری هستند که در جوامع مختلف کشاورزی برای حل مشکل واسطهها مورد استفاده قرار گرفتهاند و روز به روز رشد فزایندهای را تجربه میکنند. پلتفرم ها در جایگاههای مختلفی از زنجیرهی تامین قرار گرفتهاند و مواردی از جمله عرضه، تقاضا و تامین مالی را تسهیل کردهاند. پلتفرم ها را در پنج دستهی زیر قابل دستهبندی هستند:
- بازارگاههای اینترنتی یا مارکت پلیس ها
منظور از مارکت پلیس ها مکان هایی است که با کنار هم آوردن مصرف کنندگان و تامین کنندههای حرفهای سرویسها و کالاها اقدام به پاسخ گویی عرضه و تقاضا میکنند. برای مثال سرویسهایی که تامین کنندگان و یا حتی مصرف کنندگان سفارشهایی را ثبت میکنند تا کسی پاسخ دهد. این تامین محصول میتواند در حوزه تامین ماشین آلات کشاورزی، نهادههای کشاورزی مانند بذر، سم، کود و غیره و حتی محصولات کشاورزی تولیدی توسط کشاورزان باشد. به طور کلی ایده این نوع از بازار ها ایجاد رقابت بین واسطهها با اطلاع رسانی گستره تر به واسطه های مختلف و تامین کنندگان مختلف است.
- اشتراک گذاری و تبادل
این بازارها که از مصرف کنندههای حرفهای و تامین کنندههای حرفه ای تشکیل شده اند و تاکید آنها بر معاوضه و یا اشتراک گذاری محصولات میباشد. به طور مثال استارتاپ هایی که محیطی را برای اجاره ماشین آلات کشاورزی بین کشاورزان یا شرکتهایی که ماشینهای کشاورزی خریداری کرده و اجاره میدهند فراهم میکنند. این نوع از بازار حتی میتواند در زمینه محصول باشد، به طوری که به کشاورزان را به مراکزی که تولید غذا دارند مانند بیمارستانها و رستورانها متصل میکنند.
- تامین کالای مسافت کوتاه (short supply chain)
این نوع از تامین که با واژه Food hub شناخته میشود سعی بر استفاده از محصولات منطقه ای تا مسافت نهایتا ۴۰۰ مایل دارد. این بازار که به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای دولت آمریکا برای حذف واسطه ها انجام پذیرفته، سعی میکند کشاورزان محلی را برای رسیدن به یک قیمت عادلانه همراهی کند. به طور مثال استارتاپ هایی که محصولات تولید شده روستایی ها اعم از میوه ها و حتی لبنیات را برای فروش به مصرف کنندههای نهایی که در فاصله کمتر از ۴۰۰ مایل از این روستاها هستند در قالب برپایی غرفه هایی یاری کرده تا با خروج واسطه ها قیمت عادلانه تری به دست آید.
- کرادفاندینگ (تامین مالی جمعی)
مانند تمام حوزهها استارتاپ های حوزه تامین کشاورزی نیز از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار هستند. در این قسمت استارتاپ هایی وجود دارند که افراد میتوانند پروژههای کشاورزی و دامپروی خود را در این سایتها ثبت کرده و افراد عادی میتوانند در این پروژهها سرمایه گذاری نمایند و یا حتی میتوانند به عنوان کمک به کشاورزان کمک کرده تا پروژه های خود را بهبود دهند.
- اتصال اشخاص حقوقی به اشخاص حقوقی
این قسمت که هدف خود را به متصل کردن اشخاص حقوقی از نوع تامین کننده و مصرف کننده به یکدیگر قرار داده است به طوری که این اشخاص میتوانند در کنار هم غذا بخورند یا غذا هایی را برای اشخاص دیگر تولید نمایند. این خدمت میتواند حتی غیر تجاری باشد.
نمونههای موفق و تاثیرگذار زیادی از پلتفرم ها در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه وجود دارند که آشنایی با آنها و ایجاد نهادهایی مشابه آنها در ایران، در صنعت کشاورزی تحول آفرین خواهد بود. در مقالات بعدی ویژهنامهی کسب و کارهای کشاورزی به معرفی این پلتفرم ها خواهیم پرداخت.
بسیار عالی بود
تشکر از به اشتراک گذاری این محتوای ارزشمند.
خیلی خوش حالیم که این مطلب تونسته نظرتون رو به خودش جلب کنه دوست عزیز