در مقوله بازاریابی سعی میشود ضمن شناسایی مشتریان و درک خواستهها و نیازهای آنها ، به صاحبان کسبوکار بیان گردد که مشتری از محصول و یا خدمت ارائهشده از سوی آنها چه انتظاری دارد ، چقدر حاضر است برای آن هزینه کند و نیاز او در چه موقعیت مکانی و زمانی وجود دارد. بنابراین بازاریابی چنان مهم و ضروری است که میتوان موجودیت هر کسبوکاری را کاملاً وابسته به آن دانست.
وجود فهم بازاریابی یعنی اعتقاد به این که شرکتها باید سیاستها و برنامهها و اقدامات خود را در جهت رضایت مشتری تنظیم نمایند.
چهار رکن مفهوم بازاریابی عبارتند از:
-
توجه به مشتری
شرکتی که مشتری محور است، پایهی تصمیمات بازاریابی خودش را روی خواستهای مشتری قرار میدهد. مثلا یک تولید کننده رادیو پخش اتومبیل، نمیتواند بدون بررسی خواستههای مشتریان دست به انتخاب خط تولید جدید و یا افزایش ظرفیت تولید خود بزند. بررسی و آنالیز تقاضای بازار این تصمیم را ممکن میسازد.
-
پشتیبانی با بازاریابی یکپارچه
بازایابی یکپارچه، نقش کلیدی در رسیدن به یک برنامه مشتری محور را بازی میکند. این بدین معنی است که هر کس که در یک شرکت شاغل است، میتواند توانایی شرکت را در رسیدن به یک برنامه مشتری محور بالا ببرد.
-
هدف گیری برای جلب رضایت مشتری
بازاریابها در شرکتهای مشتری محور، با بررسی بازار به نیازهای مصرف کنندگان پی برده و شرکتها نیز خود را به این خواستهها نزدیک میکنند. این کار نیاز به استراتژی ارتباط دو سویه دارد تا یک بازاریابی موفق پدید آید.
شرکتهای مشتری محور شانس موفقیت بیشتری برای ادامه حیات تجاری خود نسبت به سایرین دارند. مشتریان، تولیدات یا خدماتی را میخرند که بتواند رضایت ایشان را تامین کند. شرکت نیز باید عوامل ایجاد کننده نارضایتی را از مجموعه خود دور کند، به طور مثال، صف خرید بلیت مسابقات در ورزشگاه موردی برای نارضایتی مشتریان است و پیشفروش بلیتها موجب رفع این نارضایتی خواهد بود.
-
دست یابی به اهداف بازاریابی به عنوان یک هدف سازمانی
در حقیقت ۳ رکن اول یعنی: مشتری محور، بازاریابی یکپارچه و رضایت مشتری، راه رسیدن به رکن چهارم یعنی اهداف سازمانی است که یک هدف بلندمدتتری است و هدف کلیدی که همانا سود و ابزار ادامه حیات است، از این طریق حاصل میگردد.
رضایت مشتری، واکنش مثبت آنها به کالا یا خدمتی است که دریافت کرده اند.