جاستین ترودو نخست وزیر کانادا، در ماه می وقتی خبر از اختصاص بودجه ی ۲۴۰.۵ میلیون دلاری برای «توسعه،گسترش و راه اندازی ابزارهای مراقبت مجازی و بهداشت روانی جهت حمایت از کانادایی ها» در واکنش به همه گیری Covid-19 میداد، اظهار کرد: «اگر میتوانیم از اپلیکیشن ها برای سفارش شام و گفتگوی تصویری جهت برقراری ارتباط با خانواده استفاده کنیم، پس قادریم از فنآوری جدید به منظور سالم نگه داشتن یکدیگر هم بهره ببریم.» همان هفته، دولت اونتاریو در راستای توسعه درمان الکترونیک به پاخواست (به خصوص برای کمک به آنهایی که با استرس ناشی از همه گیری دست به گریبان هستند) و دولت بریتیش کلمبیا نیز وعده داد ۵ میلیون دلار به حمایت از مراقبت های مجازی بهداشت روانی اختصاص می دهد. این تعهدات و موارد دیگری که از سوی دولت های سراسر آمریکای شمالی وعده داده شد، تغییراتی در قانون گذاری ها ایجاد کرد. با وجود این هیجانات سیاسی و همه گیری کرونا، آیا مراقبت های بهداشت روانی وارد عصر دیجیتال شده اند؟
همه گیری کووید-۱۹ نحوه ی مراقبت های بهداشتی از جمله مراقبت بهداشت روانی را تغییر داده است، این تغییرات شامل موارد زیر می شوند:
- در مرکز اعتیاد و سلامت روان (CAMH)، بزرگترین بیمارستان روانپزشکی کانادا، ویزیت های مراقبت مجازی تقریباً از ۳۵۰ مورد در ماه به حدود ۳۰۰۰ مورد رسیده است، یعنی افزایشی بیش از ۸۵۰% از ماه مارس تا آوریل ۲۰۲۰.
- Kaiser Permanente، بزرگترین سازمان مراقبت مدیریت شده در آمریکا با داشتن ۱۲ میلیون عضو ثابت استخدامی، حالا ۹۰% مراقبت های روانپزشکی خود را به شکل مجازی ارائه میدهد.
- در مقاله ای جدید در نشریه ی Psychiatric Services، آشر پاینز به همراه همکارانش با ۲۰ روانپزشک آمریکایی مصاحبه کرده و دریافتند که همه ی آنها به علت همه گیری کووید-۱۹ به اقدامات کاملاً مجازی روی آورده اند و اکثرشان پیش از این از روانپزشکی از راه دور استفاده نکرده بودند.
- اپلیکیشن ها و پلتفرم های مراقبت آنلاین محبوبتر شده اند؛ مثلاً، Talkspace که جلسات درمانی برگزار میکند، از زمان آغاز همه گیری، ۶۵% افزایش کاربر داشته است.
- حتی از اپلیکیشن های ارتباطی مثل WeChat و WhatsApp هم برای مشاوره دادن استفاده کرده اند.
این تغییرات، شرایط را به طرز محسوسی با قبل از همه گیری کرونا تغییر داد به طوری که در سال ۲۰۱۴، جلسات درمان بالینی آنلاین فقط ۰.۱۵% از کل خدمات مراقبت های بهداشتی را به خود اختصاص داده بود. در مطالعه ای جدید، سرهال و همکارانش درخصوص استفاده از روانپزشکی آنلاین در اونتاریو گزارش دادند که فقط ۷% از روانپزشکان به شکل آنلاین به ارائه خدمات میپرداختند، و از میان بیش از ۴۸،۰۰۰ نفر از اهالی اونتاریو که به مراقبت روانپزشکی نیاز دارند، کمتر از ۱% آن ها می توانستند به صورت آنلاین، خدمات دریافت کنند. برای مقایسه، در ایالات متحده، فقط ۵% از روانپزشکانِ Medicare حداقل ۱ ملاقات پزشکی آنلاین در سال ۲۰۱۸ داشته اند.
مراقبت دیجیتال از بهداشت روانی انواع مختلفی دارد، از ماژول های روان درمانی، مثل درمان شناختی-رفتاری (CBT) تا چت باتها یعنی برنامه های رایانه ای که با استفاده از هوش مصنوعی (AI) و پردازش زبان طبیعی، متوجه منظور مخاطب شده و از طریق متن و یا تبدیل متن به گفتار به ایجاد گفت و گو می پردازد. تغییرات دیجیتالی که طی همه گیری کرونا مورد استقبال قرار گرفت، مزایای فراوانی دارد، از جمله: راحتی بیشتر بیماران، پایبندی بیشتر بیماران به قرارهای ملاقات، و دسترسی آسان به مراقبت هایی که محدودیت جغرافیایی ندارند؛ همچنین شواهدی از مؤثر واقع شدن مراقبت های بهداشت روانی دیجیتال گفته است. ما در این مقاله بر ۳ دسته ای تمرکز می کنیم که بیش تر مورد استفاده قرار گرفته اند: روانپزشکی از راه دور، درمان اینترنتی شناختی-رفتاری (iCBT)، و اپلیکیشن ها.
روانپزشکی آنلاین دهه ها مورد مطالعه قرار گرفته است؛ روانپزشکی آنلاین در مقایسه با ملاقات های حضوری، هیچ تفاوتی از لحاظ کیفیت درمان و رضایت بیمار ایجاد نکرده است. تأثیر متوسط تا پیشرفته iCBT در درمان اضطراب و افسردگی اثبات شده است. اپلیکیشن ها کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند، اما میتوانند براساس شواهد موجود از بیمار مراقبت کنند و همچنین محبوبیت تعداد آنها نیز هر روز بیشتر می شود؛ به عنوان مثال، PTSD Coach بیش از ۱۵۰،۰۰۰ بار دانلود شده است.
البته احتمالاً نقاط ضعف و موانعی هم در درمان آنلاین وجود دارد. به عنوان مثال این روش درمان برای بیماران با اختلالات روانی شدید توصیه نمی شود که ممکن است به دلیل موقعیت اجتماعی-اقتصادی پایین تر و شرایط بی ثبات زندگی آنها باشد. در درمان iCBT اگر از سمت درمانگر حمایتی صورت نگیرد، احتمال ترک و رها کردن درمان از سوی بیمار خیلی زیاد است. پاسخ به این سوال که چقدر از اپلیکیشن ها استفاده می شود، مشخص نیست؛ بامل و همکارانش با نگاه کردن به محبوب ترین اپلیکیشن های سلامت روانی که بیش از ۱۰۰،۰۰۰ بار دانلود شده بودند، دریافتند که ۹۶% از کاربران، بعد از ۲ هفته، دیگر به سراغ آن اپلیکیشن نمیرفتند. شاید اپلیکیشن های بهداشت روانی، واجد استانداردها از نظر حفظ حریم شخصی بیمار، رعایت محرمانگی، و تضمین ارائه ی خدمات نیست.
طی همه گیری اخیر، سلامت روانی دیجیتال به سرعت مورد استقبال قرار گرفت چون هیچ جایگزین ایمنی برای تأمین خدمات سلامت روان وجود ندارد. ما به شدت باور داریم که روانپزشکی دیجیتال قابلیت دگرگون کردن شکل تأمین مراقبتهای بهداشت روانی در آینده را دارد. از این لحاظ، ما قدردان سرمایه گذاری دولتها و صنایع بر روی خدمات مجازی بهداشت روانی هستیم اما توجه داشته باشید رویکردی فکورانه لازم است تا این منابع را به سمت تحقق کامل قابلیت هایش سوق بدهد. ما ۵ پیشنهاد مشخص داریم :
ادامه دهید اما اصلاحات مربوط به جبران خسارت و مقررات را بررسی کنید
مراجع ذیصلاح، چارچوب های قانونی را تغییر داده اند تا استفاده از سلامت روان دیجیتال را در راستای پاندمی کرونا تشویق کنند. مثلاً در هر ایالت، تعرفه ی حق ویزیت پزشکان اصلاح شده تا امکان ویزیت مجازی (از جمله ویزیت تلفنی) فراهم شود. در ایالات متحد، نهادهای حاکمیتی ملزومات قانونی را کاهش داده اند، از جمله اینکه قوانین امنیتی، مصوبه ی قابلیت انتقال و مسئولیت پذیری بیمه ی سلامت (HIPAA) اجازه ی استفاده از بسترهای ناایمن را داده و بسیاری از روانپزشکان را قادر به ارائه ی خدمات مراقبت مجازی به بیماران کرده است.
ادامه یافتن این تغییرات در دوران پس از همه گیری باید در اولویت باشد تا امکان انعطاف بیشتر در گزینه های مراقبتی را به کادر درمان و بیماران بدهد، اما به شکلی که از حریم شخصی بیماران هم محافظت شود. بنابراین به عنوان مثال، تغییرات رخداده در حق ویزیت که خسارت ناشی از ویزیت های مجازی را جبران میکنند باید به قوت خود باقی بمانند، اما تغییرات اعمال شده در HIPAA در ایالات متحده و مقررات مربوط به اطلاعات سلامت شخصی در کانادا میبایست مورد بازبینی قرار بگیرند تا حریم شخصی و محرمانگی بیمار حفظ شود.
تضمین ایمنی و حریم شخصی
حریم خصوصی بیمار باید حریم خصوصی دیجیتال او را هم شامل شود. امروزه این مسئله چندان رعایت نمی شود. مثلاً طی پیمایش آشر-پاینز و همکاران، این نتیجه رسیدند که روانپزشکان گاهی از شبکه های ناایمن استفاده کرده اند به طوری که افراد خارج از رابطه ی پزشک-بیمار می توانستند به شکل مجازی «استراق سمع» کنند. (مثلاً Zoom که برای مراقبت از بیمار طراحی نشده، اما به شکل وسیعی مورد استفاده قرار میگیرد، گزارش هایی مبنی بر نقض حریم خصوصی به خاطر «Zoom-bombing / نفوذ ناخواسته در ویدیو-کنفرانس» منتشر کرده، هرچند به وضوح از مشکلات زیربنایی آن پرده برمیدارد.)
نخست وزیر نیز سرمایه گذاری جهت ایمن سازی بسترهای دیجیتال را نخستین گام مهم در این مسیر معرفی کرده است. بااین وجود جزئیات کمی در این باره ارائه شده است. حکومتها باید تلاش کنند تا بسترهایی ایمن در اختیار کادر درمان قرار دهند و ما تأکید میکنیم که هر چه زودتر باید این کار انجام شود. پزشکان هم میبایست درمورد حریم خصوصی دیجیتال با بیمارانشان صحبت کنند، مخصوصاً وقتی در حال استفاده از اپلیکیشن هایی هستند که گفته میشود اطلاعات خصوصی را به اشخاص ثالث میفروشند. یک نقطه ی شروع ساده: بیماران و خانواده هایشان را تشویق کنند تا ببینند آیا سیاست های حریم خصوصی دیجیتال برای آنها مناسب است یا خیر.
مراقبتهای سفارشی
بسیاری از پزشکان به خاطر همه گیری کرونا، از خدمات دیجیتال استقبال نموده و تمام بیماران را با یک رویکرد همگانی «یک روش برای همه مناسب است» رها کرده اند. علاقه ی بیماران نسبت به سلامت روانی دیجیتال، از عوامل مختلفی ناشی می شود مثل: ترجیحات بیمار و سواد دیجیتالی. همانطور که شور و همکارانش میگویند، باید سؤالات اساسی مطرح شوند: «حدود مراقبت مجازی باید چقدر باشد؟ آیا یک نقطه ی اشباع مجازی وجود دارد که بعد از گذر از آن، مزایای ارتباط مجازی کاهش پیدا کند یا بیماران خواهان تعاملات رودروی بیشتری باشند؟»
به مرور زمان، گزینه های دیجیتال باید به بخشی از منوی ارائه شده به بیماران تبدیل شوند، منویی که براساس شواهد علمی و سلایق (و منابع) شخصی آنها ارائه شود. درواقع، گزینه های دیجیتال را میتوان به راحتی در یک مدل مراقبتی گام به گام ادغام کرد، به خصوص افرادی که دچار اختلالات افسردگی یا اضطراب خفیف تا متوسط هستند، می توانند با ماژول های خودیاری یا چت باتها شروع کنند؛ آنهایی که بهتر نمی شوند میتوانند سراغ «قدم بعدی» بروند تا تحت درمان دیجیتال با هدایت درمانگر قرار بگیرند؛ آن دسته که به این روش های درمانی جواب نمیدهند درمان حضوری دریافت میکنند. راهکارهای سلامت روانی دیجیتال هم شاید در کمک به افراد مبتلا به بیماری های روانی شدید مثل اسکیزوفرنی نقش داشته باشند؛ شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه می توان از راهبردهای واقعیت مجازی به منظور توانبخشی شناختی و اجتماعی و بهبود برخی علائم سایکوز (روان پریشی) بهره گرفت.
رفع نابرابری ها
خود ایزوله سازی ناشی از کووید-۱۹ به بروز تغییرات مهمی منجر شده است که این در تغییرات در نحوه ی ارائه ی خدمات عمومی مثل تحصیل و مراقبت های بهداشتی است. اما آیا مردم به حال خود رها شده اند؟ دولت های ایالتی برای رسیدگی به مشکل برخی از دانش آموزان دبستان و راهنمایی که رایانه ندارند، سعی کرده اند برای آنها آیپد و اینترنت فراهم کنند. متأسفانه، در مورد مراقبت های بهداشت روانی با کمبود اقداماتی از این دست مواجهیم، هنوز ده ها میلیون نفر از شهروندان آمریکای شمالی به پهنای باند دسترسی ندارند.
دولتها باید برای پر کردن دو شکاف با بخشهای خصوصی و غیرانتفاعی همکاری کنند. اول: شکاف فنآوری، و فقدان دسترسی به فنآوری های اساسی مثل گوشی هوشمند و یا اینترنت. بیمارستانها و درمانگاه ها میتوانند «اتاق های دیجیتال» داشته باشند که بیماران بتوانند به آنجا مراجعه کرده و از رایانه استفاده کنند. گوشی های هوشمند میبایست در اختیار کسانی قرار بگیرند که از پس خرید آنها برنمی آیند.
مناطق روستایی نیازمند دسترسی به پهنای باند ثابت و ارزان هستند. دوم: شکاف دانش؛ یعنی عده ای که نمیدانند چطور از رایانه استفاده کنند، میتوان با دوره های آموزشی و منابع رایگان سواد دیجیتال را بالا ببرند و فرصت یادگیری و فهم نحوه ی استفاده از مراقبتهای دیجیتال از بهداشت روانی را به مردم داد.
سرمایه گذاری روی تحقیقات
آنطور که ویگو و همکارانش در این نشریه اشاره میکنند: «اکثر ابزارهای موجود هنوز به طور کامل توسعه نیافته و ارزیابی نشده اند، تعهد کاربر نسبت به آنها کم است، و به طور کامل از پیشرفته ترین سازوکارهای هوش مصنوعی بهره نمیبرند.» جهت دستیابی به قابلیت های سلامت روانی دیجیتال، نیاز به تحقیقات بیشتر است تا بهتر بفهمیم چه کسی به کدام نوع از مراقبت جواب میدهد. کلان داده شاید کمکمان کند.
در مطالعه ای که اخیراً با استفاده از ۹۶،۰۰۰ ساعت درمان، بر روی iCBT داده محور انجام شده، روشهای خاصی مثل دادن تکالیف خانگی با نتایج بهتری همراه بوده اند. اما شاید نتایج تحقیقات به خصوص درمورد اپلیکیشن های موبایل، چالش برانگیز باشند. همانطور که گریتزر و گلدبلوم میگویند: «شاید روشهای سنتیِ ارزیابی در تحقیقات روانپزشکی، برای این فنآوری های جدید عملی مناسب نباشند؛ برخلاف دارویی که گواهی ثبت اختراعش ثابت میماند تا آن دارو را سالها بدون تغییر نگه دارد، به روزرسانی برنامه ها میتوانند هر هفته محصول را بهبود ببخشند.» بنابراین، بودجه ی تحقیقات باید تأمین شود، اما به یک چهارچوب قوی و معتبر علمی هم برای این مداخلات نیاز است که در عین حال امکان نظارت را هم فراهم کند.
درنهایت، به مزیت فوق العاده ی هوش مصنوعی اشاره کنیم (که میتوان آن را به عنوان «امکانپذیر کردن یادگیری از تجارب برای ماشین ها، سازگار شدن با ورودی های جدید، و انجام کارهای شبه انسانی» تعریف کرد).
در حال حاضر، عملکرد هوش مصنوعی در مراقبت های بهداشتی نویدبخش بوده است؛ تعدادی از برنامه های بهداشت روانی از هوش مصنوعی استفاده کرده اند، اما کارآیی بالینی اش هنوز روشن نیست (هرچند تجربه ی کاربران مثبت بوده است). هوش مصنوعی با سرمایه گذاری معنادار میتواند ارائه ی مراقبتهای بهداشت روانی را به سطح تازه ای از مدارک و مراقبت های شخصی و سفارشی برساند و حتی به قلمروی مداخله ورود کند. میتوان روزی را تصور کرد که مثلاً یک بیمار اپلیکیشنی دارد که با جمع آوری داده های خود در آن و درک الگوهای رفتاری معمول او، تغییرات رخداده در فعالیت های روزمره اش را درک کند (مثل کاهش خواب، کمتر شدن پیام های متنی، و تنوع کمتر مکان های جغرافیایی که کاربر در آنها حضور داشته است) و سپس اپلیکیشن اقدام میکند به هشدار دادن به تیم درمانی نسبت به علائم اولیه و هشداردهنده ی علت بیماری و ارائه ی CBT (درمان شناختی-رفتاری) در زمان واقعی، تا جلوی بروز یک دوره ی کامل افسردگی گرفته شود .البته همه ی اینها با آگاهی بیمار رخ میدهند.
این پیشرفت های فنآوری باید تحت مراقبت های دقیق اخلاقی انجام شوند. این فنآوری قابلیت فوق العاده ای دارد اما یاید توسعه، پیاده سازی، و ترجمه ی دانش را با هم ترکیب کند، از قدرت صنعت بهره بگیرد، و البته به حمایت جدی و مستمر دولت هم نیاز خواهد داشت.
در نتیجه، ما اعتقاد داریم که وبسایت ها، ابزارها، و پرسشنامه های کافی درخصوص مشکلات سلامت روانی وجود دارد، و هرگونه سرمایه گذاری بیشتر در این حوزه ها تأثیر چندانی بر مراقبت از سلامت روانی نخواهد داشت. درعوض پیشنهاد می دهیم سرمایه گذاری ها به سمت توسعه ی بسترهای ایمن تر و باثبات تر هدایت شوند تا از ارائه ی مراقبت های سلامت دیجیتال حمایت کنند و حفظ حریم شخصی بیمار را تضمین نمایند، و همینطور به سمت توسعه ی برنامه های مبتنی بر هوش مصنوعیِ تعاملی و سفارشی که قادر به رصد کردن سلامت رفتاری در زمان درست و ارائه ی درمان باشند.
Covid 19، شکل مراقبت از بهداشت روانی را تغییر داده است. اما به اعتقاد ما با دنبال کردن این ۵ پیشنهاد، در عصر دیجیتال فعلی میتوان برای بیماران تحول آفرینی کرد.