مقالات کارآفرینی

 آیا قله‌ی درستی را برای صعود انتخاب کرده‌ اید؟

اگر هوشمندانه عمل نمی‌کنید دست از تلاش بی وقفه بکشید.

وقتی در سال اول دانشگاه به تازگی کارآفرینی را به صورت جدی شروع کرده بودم، برای حرکت سریع به سمت اهداف و تا حدّ امکان مؤثر و کارآمد بودن، دچار وسواس فکری شده بودم و برای رسیدن به اهداف خود هدف‌گذاری کرده بودم. اما نزدیک یک دهه بعد و پس از تأسیس ۹ شرکت و کسب و کار ، می‌توانم با اطمینان بگویم که هدف‌گذاری من هرچند مهم؛ اما غلط بود.

اغلب باور این مساله که هوشمندانه کار کردن از سخت کار کردن نتیجه بهتری خواهد داشت برایم عجیب بود چرا که هرگز کارآفرینی را ندیده بودم که بدون شب‌زنده‌داری‌های مداوم توانسته باشد تاریخ‌ساز شود. بخش بزرگی از وجودم همیشه با این گفته‌ی توماس ادیسون موافق بوده که: «عامل موفقیت یک درصد نبوغ است و ۹۹ درصد عرق ریختن!»؛ اما امروز نظر کاملا متفاوتی دارم. یعنی، به عنوان یک تیم و یک فرد، باید اول هوشمندانه کار کنید و بعد به دنبال سخت کار کردن باشید. کار سخت به تنهایی، مسیری عاری از بهره‌وری به سمت هدفی است که ارزش و اهمیتی ندارد.

این موضوع را با داستانی که یکی از دوستان عزیزم، اخیراً برایم تعریف کرده، بهتر می‌توانم توضیح دهم. داستانی در مورد صعود به قله!

یک لحظه فرض کنید کلی عرق ریخته‌اید تا با صعود به یک قله، سریع‌تر از هرکس دیگری در تاریخ، رکورد بزنید. زور می‌زنید تا یکی از سریع‌ترین کوهنوردان روی زمین بشوید. پس سال‌ها بی‌وقفه و با رنج و زحمت فراوان تمرین می‌کنید. کلّ زندگی، اولویت‌ها، برنامه‌ی خواب و روابط دوستی و خانوادگی خود را حول همین یک هدف شکل می‌دهید. یک عمر صرفه‌جویی می‌کنید و برای صعود نهایی، حامی مالی جذب کرده و از خانواده و دوستانتان قرض می‌گیرید. بالاخره پس از سال‌ها کم‌خرج کردن و زیاد وقت گذاشتن، روز موعود فرامی‌رسد و آماده‌ی سفر بزرگ خود می‌شوید. به نزدیکی قله می‌رسید و با تمرکز، دقت و جاه‌طلبی لجام‌گسیخته‌ای جلو می‌روید. هوا عالی و همه‌چیز سر جایش است. سرانجام، همان‌طور که سرنوشت مقدر کرده به قله می‌رسید. به ساعتتان نگاه می‌کنید و می‌فهمید رکورد جهانی تازه‌ای ثبت کرده‌اید. شما آن قله را سریع‌تر از هرکس دیگری در جهان فتح کرده‌اید! و به نوعی تاریخ‌ساز شده‌اید.

مهم‌ترین سؤال، حتی بسیار مهم‌تر از سرعت رسیدن شما به قله این است که: «آیا به قله‌ی درستی صعود کرده‌اید؟»

امروزه بر این باورم که یکی از رایج‌ترین دلایل شکست در دنیای استارتاپ دلیلی بسیار ساده است: شما از کوه اشتباهی بالا رفته و در تمام مسیر صعود، احساس فوق‌العاده‌ای داشته‌اید؛ چرا که با سرعت بسیار بالایی حرکت می‌کرده‌اید. من اولین کسی هستم که حاضر است شهادت بدهد این کار را بارها و بارها انجام داده است. من پیش از آن‌که موقعیت، منابعمان، رقابت، یا زمان‌بندی بازار را کاملاً در نظر گرفته باشم، با شتاب به سمت قله دویده‌ام. در حال حاضر، هفته‌ای یک‌بار از خودم می‌پرسم: «آیا از کوه درستی بالا می‌روم؟» صعود به قله‌ی درست، ارزش مرکزی تیم ماست و ما با آن زندگی می‌کنیم. با تجربه‌ی محدودم به عنوان یک کارآفرین، مایلم شرط ببندم تحقق بخشیدن به این ارزش، به ما اجازه خواهد داد زندگی بسیار طولانی‌تری داشته باشیم.

یادداشت صادقانه
من بر این باور نیز هستم که پول درآوردن لزوماً قله‌ی درستی نیست. اگر مهندس یا طراح بااستعدادی باشید و یک بازی موبایل بسازید که میلیون‌ها بار دانلود شود و برایتان میلیون‌ها دلار درآمد داشته باشد، باز هم شک دارم قله‌ی درستی را انتخاب کرده باشید. یعنی آیا مشکلی که حل می‌کنید، اصلاً ارزشش را دارد؟»

به این مطلب چه امتیازی می دهید ؟
[Total: ۰ Average: ۰]
منبع
unreasonable
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *