تِد یک مجموعه همایش جهانی است که توسط بنیاد Sapling که سازمانی غیرانتفاعی خصوصی است، با شعار «ایدهها ارزش گسترش دارند»، برگزار میشود. این سخنرانیها یک طیف وسیع از موضوعات را از تحقیق و علم به صورت عملی و فرهنگ که عمدتاً به شیوهٔ داستانگویی بیان میشود، شامل میشود.
به سخنرانان حداکثر ۱۸ دقیقه فرصت ارائه ایده هایشان به خلاقانهترین و جذابترین شیوهای که میتوانند، داده میشود. TED در حال حاضر توسط ترکیبی از جریانهای مختلف درآمدی، از جمله هزینههای حضور در کنفرانس، حمایت مالی شرکتهای بزرگ، بنیاد پشتیبانی، هزینه صدور مجوز و فروش کتابها تأمین بودجه میشود.
سخنرانی های TED در خصوص کارآفرینی
البته همه این سخنرانیها به یک اندازه محبوب و شناخته شده نیستند؛ بنابراین ما در این مقاله تصمیم گرفتیم ۵ مورد از بهترین سخنرانیهای این چند سال اخیر در زمینه کارآفرینی را که هر کدام میتوانند نگاهِ جدیدی به زندگیمان اضافه کنند را اینجا با شما به اشتراک بگذاریم. با ما همراه باشید.
دلیل خوبی وجود دارد برای اینکه چرا سخنرانی سایمون سینک با عنوان «رهبران بزرگ چطور میتوانند الهامبخش باشند؟»، سومین ویدیوی پربازدید در TED است. سینک نشان میدهد که چطور تأثیرگذارترین رهبران با پیوند دادن پیام خود به یک هدف، به موفقیت بزرگی دستیافتهاند. با استفاده از مثالهایی مثل مارتین لوتر کینگ جونیو و استیو جابز، سینک توضیح میدهد که «مردم اهمیتی به آنچه انجام میدهید نمیدهند، بلکه به اینکه چرا آن کار را انجام میدهید توجه دارند.»
نیگل مارش در جریان سخنرانی خود تحت عنوان «چطور میتوانید میان کار و زندگی تعادل برقرار کنید؟»، سؤال بسیار مهمی میپرسد که شما بهعنوان یک کارفرما باید بتوانید به آن پاسخ دهید: «زندگی خوب چه شکلی است؟». مارش استدلال میکند که تمرکز روی موفقیت کاری و نادیده گرفتن دیگر روابط معنادار و جنبههای زندگی، مقیاسی نامتعادل برای سنجش موفقیت است.
وقتی جی کی رولینگ شروع به نوشتن داستان یک پسرک یتیم جادویی کرد که در یک کمد زندگی میکرد، هیچ ایدهای در مورد موفقیت آیندهاش نداشت. او در سخنرانیخود تحت عنوان «درسهایی که از شکست میتوان گرفت»، در مورد دلشکستگی ناشی از شکست صحبت میکند که راهی است برای یادگیری چگونگی پرتاب خودتان به سمت موفقیت.
اَدورا اسویتک در سخنرانیاش با نام «بزرگترها میتوانند چه چیزی از بچهها یاد بگیرند؟» از این داستان ساختگی پرده برمیدارد که بزرگترها همیشه همه چیز را بهتر نمیدانند. وقتی خودتان را در کارتان غرق میکنید و استرس موفقیت و ترس از شکست به شما هجوم میآورد، این احتمال وجود دارد که زودتر از آنچه فکرش را میکنید، نقش یک انسان بالغ و بزرگسالِ مسئول را ایفا کنید، لذا برای زنده نگه داشتن کودک درونتان، به تیم خود رجوع کنید تا انرژی و ایدههای تازه بگیرید.
مثل جی کی رولینگ، الیزابت گیلبرت هم با شور و اشتیاق بر این ایده تأکید میکند که ما از شکستهایمان بهتر میآموزیم، چیزی که در سخنرانیاش با عنوان «موفقیت، شکست و انگیزهی ادامه دادن به خلق کردن» توضیح میدهد. وقتی شکست یا حتی موفقیت عظیمی را تجربه میکنید، مهم است که نقطهی شروع خود را به یاد آورده و بتوانید به آن بازگردید و روی هدفتان متمرکز بمانید. در این مورد، نقطهی شروع یعنی شور و شوق، حرفه و خدمات شما.