هرچند ایجاد یک کسب و کار موفق از هر نوع آن ستودنی است، اما برخی کارآفرینان واقعا به دیگران کمک می کنند و منابع، فرصت، آموزش، و دیگر امکانات را در اختیار کسانی قرار می دهند که بیشتر به آنها نیاز دارند.
این کارآفرین های اجتماعی از کاردانی و دانش خود استفاده می کنند تا جهان را به جای بهتری تبدیل کنند و در این راه، مدل سنتی کسب و کار را با یک تعهد اجتماعی به نحوی ترکیب می کنند که دههها در سرتاسر جهان منشأ ایجاد تغییرات بزرگی بوده است.
معرفی برترین کارآفرین های اجتماعی
در اینجا تنها به تعداد اندکی از کارآفرین های اجتماعی شاخص اشاره می کنیم که نشان می دهند کسب و کارهای موفق نباید فقط به موجودی حساب خود نگاه کنند بلکه می توانند حقیقتاً نسبت به اجتماع و محیط زیست نیز هوشیار باشند.
۱. بیل درایتون
بیل درایتون فقط نمونهای عالی از یک کارآفرین اجتماعی نیست، در واقع او خودش به تعریف و ترویج این واژه کمک کرده است. درایتون مؤسس و رئیس فعلی موسسه آشوکا است، سازمانی که خود را وقف پیدا کردن و کمک به کارآفرینان اجتماعی در سرتاسر جهان کرده است.
درایتون تخصص کارآفرینی اجتماعی خود را به سازمانهای دیگر نیز گسترش داده و علاوه بر مسئولیتهایش در آشوکا، بهعنوان رئیس Community Greens، Youth Venture و Get America Working هم مشغول به کار است. تا سال ۲۰۱۰، بنیاد آشوکا، حامی مالی ۲،۱۴۵ شرکت در ۷۳ کشور جهان بوده، که برخی از آنها به کسب و کارهای پیشرو تبدیل شده و تأثیر شگرفی بر جوامع مختلف در سرتاسر جهان داشتهاند.
۲. محمد یونس
هرگاه از کارآفرینان اجتماعی سخنی به میان بیاید، یکی از اولین اسمهایی که به آن برمیخورید، محمد یونس است. یونس در حوزه کارآفرینی اجتماعی کتاب نوشته و از طریق کتابهایش تخصص خود را در زمینه وامهای خرد و سرمایهداری اجتماعی با دیگران به اشتراک گذاشته است.
یونس مؤسس بانک گرامین است، مؤسسهای که به افراد نیازمند کمک برای رسیدن به خودکفایی مالی، وامهای کماعتبار میدهد. این بانک که در سال ۱۹۸۳ تأسیس شده، بیش از ۱۰ میلیون دلار درآمد خالص داشته است. همکاری یونس با این سازمان در سال ۲۰۰۶، جایزه نوبل را برایش به ارمغان آورده است.
۳. بلیک مایکاسکی
مایکاسکی مؤسس TOMS نیز در این فهرست حضور دارد چون برخلاف بسیاری از سرمایه گذاران دیگر، تقریباً هر کسی که از فرهنگ پاپ خبر دارد، درباره این برند اجتماعی شنیده است. محبوبیت این شرکت مثل آتشی سرکش به همهجا زبانه کشیده، که هم به نفع مایکاسکی است، هم به نفع مردمی که TOMS میخواهد کمکشان کند.
مایکاسکی TOMS را در سال ۲۰۰۶ پس از سفر به آرژانتین تأسیس کرد، جایی که فهمید بسیاری از کودکان بهخاطر نداشتن کفش، مریض یا زخمی میشوند. او برای مبارزه با این وضعیت TOMS را تأسیس کرد، کسب و کاری که به ازای هر کفش خریداری شده، یک جفت کفش به مردم نیازمند میدهد به طوری که این شرکت تاکنون بیش از یک میلیون جفت کفش اهدا کرده است.
TOMS در سال ۲۰۱۱ پروژه دیگری را به راه انداخت که هدفش اهدای یک عینک یا جراحی حفظ بینایی به نیازمندان، به ازای هر عینک یا عینک آفتابی فروخته شده بود.
۴. اسکات هریسون
کمبود آب آشامیدنی پاک و دردسترس، معضلی است که متأسفانه میلیونها نفر در سرتاسر جهان با آن مواجهند(برخی آن را بیش از یک میلیارد برآورد میکنند). اسکات هریسون که در کلوبها مجلسگرمکن بود، در پی رسیدن به بینشی ناگهانی در لیبریا، تصمیم گرفت این وضع را تغییر داده و سازمان خیریه غیرانتفاعی Water را راه بیاندازد.
این خیریه از زمان تأسیسش آب آشامیدنی سالم را به بیش از یک میلیون نفر در ۱۷ کشور مختلف در سرتاسر جهان رسانده است. شاید هریسون یکی از موفقترین کارآفرینان اجتماعی در طول تاریخ باشد که سازمانش در سه ماهه اول سال ۲۰۱۱ علیرغم بحران اقتصادی بزرگی که بسیاری از شرکتهای مشابه را در همین زمان فلج کرده بود، بیش از ۱۰۰ درصد رشد را تجربه کرد.
هریسون میگوید که خیریه Water را به عنوان یک استارتاپ انتفاعی میبیند که هیچ نفعی برایش ندارد و میگوید: «ما ۱۰۰% سود خود را اهدا میکنیم. سهامداران ما افرادی از ۱۷ کشور مختلف در سرتاسر جهان هستند که منتظرند تجهیزات حفاری به دستشان برسد تا عازم یک روستا شده و آب سالم را برای چند صد نفر ساکن آنجا فراهم سازند. ما بیشتر از واژه کسب و کار به جای غیرانتفاعی استفاده میکنیم، هرچند این چیزی است که هستیم.»
۵. جفری هولندر
جفری هولندر در سال ۱۹۸۸ شرکت تولید محصولات شوینده، بهداشتی و دستمال کاغذی Seventh Generation را تأسیس کرد. این شرکت بر تولید محصولاتی متمرکز شده که تأثیر زیستمحیطی کمتری دارند و از مواد شیمیایی مضری که امروزه در بسیاری از محصولات بهداشتی و شوینده به کار میروند، استفاده نمیکند.
علاوه بر این، شرکت ۱۰% از سود قبل از مالیات خود را به تأمین بودجه کارهای غیرانتفاعی و کسب و کارهای متمرکز بر جامعه، محیط زیست، و اقدامات مسئولانه اختصاص میدهد. هولندر و همکارانش بهرغم تعهد نسبت به کارهایی که به ادعای بسیاری از کسب و کارها سود را پایین میآورند، Seventh Generation را به شرکت قدرتمندی تبدیل کردهاند که سال ۲۰۱۰، ۱۵۰ میلیون درآمد داشته است.
هولندر سال ۲۰۱۰ از سمت خود در شرکت برکنار شد، اما معنایش این نیست که ترمز او در کارآفرینی اجتماعی کشیده شده باشد. او به شورای کسب و کار پایدار آمریکا کمک میکند، کتابهایی در زمینه اقدامات تجاری مسئولانه مینویسد و عضو شبکه سرمایهگذاران اجتماعی و مؤسس بانک Community Capital است.
۶. خاویر هلگسن ،کریس فیوکس و جف کورتزمن
این شرکت که دارای گواهینامه B Corporation است، نمونه شگفتانگیزی از یک شرکت کارآفرینی اجتماعی واقعاً موفق است.
مأموریت Better World که سال ۲۰۰۲ توسط فارغالتحصیلان نوتر دام، خاویر هلگِسن، کریس فیوکس، و جف کورتزمن تأسیس شده، به حداکثر رساندن ارزش هر کتاب موجود و کمک به ترویج سوادآموزی در سراسر جهان است. این شرکت با فروش کتابهای دست دوم در وبسایتش یا اهدای کتاب به مدارس، آنها را مورد بازیافت و مصرف مجدد قرار میدهد.
آنها تاکنون از ۸۴ میلیون نسخه کتاب استفاده کرده و ۱۲.۱ میلیون دلار برای تأمین بودجه سوادآموزی جذب کرده اند. این شرکت موفقیت خود را مدیون استفاده از مدل «سود و زیان سه گانه» میداند، که در آن صرفاً نگران سود نیست بلکه به تأثیر اجتماعی و زیستمحیطی هر کاری که میکند هم اهمیت میدهد.
۷. اختر حمید خان
یکی از پیشگامان وامهای خرد در جهان که امروزه در جهان جا افتاده، اختر حمید خان بود که تعهدش نسبت به این موضوع و فعالیتش در ارتقای جوامع روستایی پاکستان، نامزدی جایزه نوبل را برای او به ارمغان آورد.
دو مورد از پروژههای مهم حمید خان در طول حیاتش، پروژه تعاونی کومیا، و پروژه آزمایشی اورنگی بود. هدف تعاونی کومیا ایجاد زیرساختهای محلی در جوامع روستایی و درعینحال کمک به رشد کسب و کارها از طریق قرضههای کوچک بود.
این کار درنهایت موفقیتآمیز نبود، اما تجربه بزرگی برای خان در پروژههای بعدیاش شد، ازجمله اورنگی. برعکس کومیا، پروژه آزمایشی اورنگی بهراستی موفق بود و به جوامع حاشیهنشین کمک کرد تا مشکلات خود را در زمینه بهداشت، سلامت و مسکن حل کنند، در عین حال قرضههای کوچک، آموزش و تنظیم خانواده را به آنها آموخت. برخی جنبههای طرح خان هنوز در کراچی به کار میرود.
۸. ابراهیم ابولعیش
ابراهیم ابوالعیش، اوایل کارش در شرکتهای داروسازی برتر اروپایی کار میکرد و درحال ابداع درمانهای جدیدی برای پوکی استخوان و گرفتگی عروق بود، اما سفری به مصر در اواسط دهه ۷۰، زندگیاش را تغییر داد. وی اروپا را ترک کرد، به مصر برگشت و پروژه توسعه SEKEM را راهاندازی نمود.
ابوالعیش امیدوار بود که با استفاده از مزارع زیستپویا، مدارس و مراکز آموزشی فنی و حرفهای، یک مرکز پزشکی و شرکت تجاری نه تنها بتواند به بازسازی محیط زیست کمک کند، بلکه زندگی کشاورزان مصری در این نواحی را هم بهبود بخشد. SEKEM گیاهانی میکارد که به چای گیاهی، محصولات تازه و حتی پنبه ارگانیک تبدیل میشوند و درعینحال به حفظ دیگر تجهیزات موجود کمک میکنند.
ابوالعیش در ترویج شیوههای جدید غیرشیمیایی بهمنظور فرآوری پنبه و پایهگذاری نخستین شرکت داروسازی خصوصی مصر نقشی کلیدی داشت. کسب و کار او آنقدر موفق بوده که کارشناسان و تفکر حاصل از آن به آفریقای جنوبی، هند، فلسطین، سنگال، و ترکیه صادر میشود.
۹. ویلی اسمیتز
ویلی اسمیتز میکروبیولوژیستی بود که هرگز انتظار تبدیل شدن به کارآفرین اجتماعی را نداشت، اما وقتی یک نوزاد اورانگوتانی رها شده را در سال ۱۹۸۹ حین کار در اندونزی پیدا کرد، ناگهان مسیر کاریاش عوض شد. کار اسمیتز با اورانگوتانها به تأسیس بنیاد نجات اورانگوتان Borneo انجامید که نهتنها به میمونهای یتیم یا آسیبپذیر، بلکه به محلیها هم کمک میکند تا شیوههای کشاورزی پایدار و فواید احیای مراتع را بیاموزند.
اسمیتز عضو بنیاد Masarang هم هست، یک شرکت کارآفرینی اجتماعی بسیار نوآور که از انرژی حرارتی برای تبدیل شیره نخلِ قند به شکر و اتانول استفاده کرده و درعین حفظ مراتع، برای جامعه محلی شغل و انرژی فراهم میسازد. اسمیتز بابت تقدیر از اقداماتش، در زادگاه خود هلند، نشان شوالیه و همچنین بورس تحصیلی آشوکا و چندین جایزه دیگر در ارتباط با حفظ منابع طبیعی را دریافت نمود.
۱۰. بانکر روی
فعال و کارآفرین اجتماعی هندی، سانجیت بانکر روی به هزاران نفر در آسیا و آفریقا کمک کرد تا مهارتهای فنی مهم را بیاموزند و انرژی خورشیدی را به روستاهای گاها دورافتاده آنها آورد. روی، کالج Barefoot را تأسیس نمود، سازمانی که به زنان بیسواد روستاهای فقیر آموزش میدهد چطور پزشک، مهندس، و معمار شوند.
نکته تأثیرگذارتر، این است که هر یک از کمپهای این کالج از انرژی خورشیدی استفاده نموده و اغلب توسط دانشجویان سابق طراحی و ساخته شدهاند. هدف روی از تأسیس این کالج سودآوری برای خودش نبود، بلکه کمک به بهبود تولید اقتصادی و کیفیت زندگی زنان در کشور زادگاهش هند بود. لازم به ذکر است در ادامه برخی از ابعاد این پروژه به آفریقا نیز تسری پیدا کرد.