ما شش مرحله را که ایده ها از زمان تکوین تا اثربخشی طی میکنند شناسایی کرده ایم. این مراحل همیشه به ترتیب رخ نمیدهند (برخی نوآوریها یک راست به مرحله ی «اجرا» یا حتی «توسعه» میپرند)، و چرخه های بازخورد بین آنها وجود دارد. میتوان آنها را فضاهای همپوشان، با فرهنگها و مهارتهای متمایز در نظر گرفت.آنها چارچوب کاری مفیدی برای تفکر درمورد انواع مختلف حمایت هایی فراهم میکنند که نوآوران و نوآوریها برای رشد نیاز دارند.
۱) انگیزه ها، الهامات و تشخیصها
در این مرحله ما تمام عواملی را در نظر میگیریم که نیاز به نوآوری را برجسته میسازند، مثل بحران، کاهش بودجه ی عمومی، عملکرد ضعیف، راهبرد و همچنین الهاماتی که جرقه ی آن را میزنند، از تصور خلاق تا شواهد جدید. این مرحله شامل تشخیص مسئله و پیکربندی سؤال به شکلی میشود که نه فقط به علائم مسئله، بلکه به ریشه های آن پرداخته می شود. پیکربندی پرسش درست، نصف راه پیدا کردن پاسخ درست است. این یعنی فراتر رفتن از علائم به منظور تشخیص علل یک مسئله ی خاص.
۲) پیشنهادات و ایده ها
این مرحله ی ایده پردازی است و میتواند روشهای صوری را شامل شود،مثل شیوه های طراحی یا خلاقیت جهت گسترش دادن فهرست گزینه های موجود. بسیاری از این روشها به استخراج بینشها و تجارب مختلف از طیف وسیعی از منابع کمک میکنند.
۳) ساخت نمونه ی اولیه و آزمایشی
در اینجاست که ایده ها در عمل آزمایش میشوند. این کار میتواند صرفاً از طریق امتحان کردن آنها، یا آزمایشها، نمونه های اولیه و رسمی تر و سنجشهای کنترل شده ی تصادفی انجام شود. فرآیند اصلاح و آزمودن ایده ها از اهمیت ویژه ای در اقتصاد اجتماعی برخوردار است چون ازطریق تکرار، و آزمون و خطاست که ائتلافها قدرت میگیرند (مثلاً، با وصل کردن کاربران به کارشناسان) و اختلافات حل میشوند (ازجمله مبارزه با گروههای رقیب). به علاوه، ازطریق این فرآیندهاست که بر سر مقیاسهای موفقیت به توافق میرسند.
۴) حفظ و نگهداری
این زمانی است که ایده تبدیل به کار روزمره میشود. این مرحله شامل تیز کردن ایده ها (و اغلب افزودن بر کارایی آنها)، و شناسایی جریانهای درآمدی به منظور تضمین ثبات مالی شرکت، تشکیلات اجتماعی یا خیریه در درازمدت میشود، که نوآوری را جلو خواهد برد. در بخش دولتی این به معنای شناسایی بودجه ها، گروهها و دیگر منابع مثل قانونگذاری است.
۵) توسعه و ترویج
در این مرحله راهبردهای مختلفی برای رشد و ترویج یک نوآوری وجود دارد،از رشد سازمانی، تا صدور مجوز و دادن امتیاز به اتحادیهها و انتشار آزاد. رقابت و الهامبخشی هم ، نقش مهمی در انتشار یک ایده یا عمل ایفا میکند. تقاضا به اندازهی عرضه اهمیت دارد: چگونه تقاضای بازار، یا تقاضای صاحب منصبان و سیاستگذاران بسیج میشود تا یک مدل جدید موفق را رواج دهد. اغلب این فرآیند را «scaling رشد و توسعه» مینامند، و در برخی موارد این واژه درست است، چراکه نوآوری در یک سازمان تعمیم پیدا میکند یا خود سازمان توسعه مییابد. اما scaling مفهومی مربوط به عصر تولید انبوه است، و نوآوریها به بسیاری از اشکال دیگر در اقتصاد اجتماعی رخ میدهند، یا ازطریق الهامبخشی و تقلید، یا ازطریق ارائهی پشتیبانی و فوت و فنها از سوی یک شخص به شخص دیگر به شکل بنیانیتر و سازگارتری از رشد.
۶) تغییر نظاممند
این هدف نهایی نوآوری اجتماعی است. تغییر نظاممند غالباً دخالت عناصر بسیاری را میطلبد: جنبشهای اجتماعی، مدلهای کسب و کار، قوانین و مقررات، دادهها و زیرساختها، و راههای کاملاً تازهی اندیشه و عمل. بهطورکلی تغییر نظاممند شامل چارچوبها یا سازههای جدیدی میشود که از چندین نوآوری کوچکتر تشکیل شدهاند. نوآوریهای اجتماعی معمولاً در برابر موانع و خصومت نظم قدیم به پا میخیزد. افراد پیشرو از این موانع عبور میکنند، اما سقف رشد آنها اغلب به برقراری شرایط جدیدی بستگی خواهد داشت که نوآوریها را از لحاظ اقتصادی ممکن میسازند. این شرایط شامل فنآوریهای جدید، زنجیرههای تأمین، اَشکال سازمانی، مهارتها، و چارچوبهای نظارتی و مالی میشوند. نوآوری نظاممند معمولاً تغییر در بخش دولتی، بخش خصوصی، grant economy و بخش خانگی در دورههای زمانی اغلب طولانی را میطلبد.