در تعریف لغتی مرکز رشد آمده است: مرکز رشد محلی است که نوزادهای زودرس را در آن قرار می دهند تا به رشد کامل برسند، همچنین این تعریف هم آمده است: محلی که گرمای لازم را برای تبدیل تخم مرغ به جوجه فراهم می کند. این فرآیند برای شرکت های نوپا هم رخ می دهد و هدف مراکز رشد حمایت از شرکت های نوپا به منظور پیشرفت آنها در کسب و کارشان است.
مراکز رشد معمولا در یک زمینه تخصصی به فعالیت می پردازند و اکثر تیم های مستقر در آنها در آن زمینه به خصوص فعالیت می کنند که باعث می شود علاوه بر این که آن مرکز بتواند به تیم ها خدمات مشاوره مناسب بدهد، از کنار هم بودن تیم ها، هم افزایی شکل بگیرد. یکی از مراکز رشد نوپا و در عین حال تخصصی، مرکز رشد موسسه تحقیقات علوم دامی است. برای آشنایی بیشتر با این مرکز رشد، با دکتر محمد حسین بناءبازی، معاون پژوهش، فناوری و انتقال یافته های تحقیقاتی موسسه تحقیقات علوم دامی کشور هم صحبت شدیم:
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور در سال ۱۳۱۲ تاسیس شد. میتوان فعالیت این موسسه را به دو قسمت تقسیم کرد: پیش از انقلاب و بعد از آن. این مجموعه پیش از انقلاب با عنوان “بنگاه دام پروری” تاسیس شد و دامهای خارجی پر بازدهی که وارد کشور میشدند، در این موسسه دوره سازگاری را میگذراندند تا با اقلیم ایران آشنا شوند سپس در سطح کشور توزیع میشدند.
هدف این سیستم ترویج دامداری صنعتی بود. بعد از انقلاب، موسسه چندین بار تحت حمایتهای وزارت خانه کشاورزی و جهاد سازندگی جابه جا شد تا اینکه در نهایت این دو وزارت خانه به یک سازمان تبدیل شدند و موسسه نیز زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی قرار گرفت.
تمام موسسات تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی مانند موسسه تحقیقاتی علوم دامی کشور در زیرمجموعه معاونتی با عنوان “معاونت تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی” در سازمان جهاد کشاورزی قرار دارند؛ این معاونت از دهه ۷۰ به عنوان یک موسسه تحقیقاتی فعالیت خود را ادامه داد و تمام پژوهش و تحقیقات مرتبط به دام و طیور و زنبور عسل را بر عهده گرفت.
غالبا در حوزه گیاه و زراعت موسسات متعددی وجود دارد و موسسات غالبا محصول محور هستند مانند موسسه خرما، پسته و … اما در حوزه دام تنها دو موسسه در حوزه وزارت جهاد کشاورزی فعالیت دارند که یکی از آن موسسه تحقیقاتی علوم دامی کشور و دیگری موسسه تحقیقات سرم سازی رازی است که این موسسه مسائل بهداشتی-درمانی را بر عهده دارد.
موسسه علوم دامی کشور ۶ بخش پژوهشی و ۲ بخش مدیریت دارد. بخشهای مختلف این موسسه شامل: تحقیقات ژنتیک و اصلاح نژاد دام، تحقیقات بیوتکنولوژی، تحقیقات تغذیه، تحقیقات فرآوری، زنبور عسل و بخش مدیریت پرورش میشود.
آزمایشگاههای موسسه و ایستگاههای آن تحت یک مدیریت واحد قرار دارند. علاوه بر ستاد موسسه که در تهران قرار دارد، ۲۲ بخش علوم دامی نیز در استانهای مختلف وجود دارد که آنها نیز زیرمجموعه این موسسه هستند؛ دو سوم اعضای هیئت علمی در مراکز استانی و مابقی آن داخل موسسه حضور دارند.
در حال حاضر در چه پروژه هایی در حال مشارکت هستید؟
ما به دلیل قرار گرفتن موسسه در داخل شهر کرج، تعدادی از آن مراکز را تعطیل کردیم؛ زیرا دامداری در داخل بافت شهری ممکن نیست و در حال حاضر نیز در قسمت ایستگاههای موسسه، یک فارم سنتز نژاد بز شامل ۲۰۰۰ راس بز نژاد مهابادی و آمیختههای آن نگهداری میشود که حامی آن بنیاد تعاون سپاه است و یکی از بزرگترین پروژههای ما با بخش خصولتی است. یک پروژه دیگر در بناب در حوزه توسعه بوقلمون و تولید هیبریدهای آن وجود دارد که زیرساختها و امکانات آماده ای دارد و تنها به دنبال سرمایه گذار برای همکاری هستیم.
یک پروژه دیگر نیز در خوزستان است، تحت عنوان تولید خوراک دام از سرشاخههای نیشکر که در جشنواره خوارزمی رتبه دوم بخش پژوهشهای کاربردی را از آن خود کرد و جهاد نصر به عنوان سرمایه گذار در این پروژه با ما همکاری میکند؛ کارخانه پایلوت پروژه نیز راه اندازی شده است که این پروژه یک معضل زیست محیطی را حل کرد؛ زیرا از یک طرف وجود سرشاخه ها در زمین منجر به آلودگی خاک میشد و از طرف دیگر سوزاندن آن آلودگی هوا را در پی دارد و جمع آوری آن نیز هزینههای زیادی داشت؛ لذا از طریق مسئله ای که منجر به آلودگی میشد، خوراک دام تولید شد.
یک پروژه دیگر تحت عنوان اصلاح نژاد ملکه زنبور عسل ایرانی در حال فعالیت است که حدود ۲۰ سال پیش فعالیت خود را آغاز کرد؛ غالباً پروژههای اصلاح نژاد پایان ناپذیرند و بهبودهای ژنتیکی باید ادامه پیدا کنند. این پروژه در چند سال اخیر تحت حمایت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری بوده است و در حال حاضر نیز به مرحله تولید ملکه رسیدیم و موفق به تولید زنبورعسل هایی با حجم تولیدی بالاتر و قابل رقابت با نژادهای ملکه خارجی شدیم.
وظایف موسسه چیست؟
یکی از وظایف اصلی موسسه حفظ ذخایر ژنتیکی و ثبت و پایش ذخایر است؛ در ماده ۱۰ و ۱۷ قانون نظام جامع دامپروری نیز از این موسسه نام برده شده است. در استانها نیز ایستگاههایی در راستای حفظ ذخایر انرژی داریم از جمله ایستگاه زهک در زابل که مسئولیت حفظ گاو سیستانی را دارد به طوری که اگر این ایستگاه نبود، گاو سیستانی نیز همانند گاو گلپایگانی منقرض شده بود؛ کما اینکه اکنون در وضعیتی قرار داریم که بسیاری از نژادها در خطر انقراض هستند که این بحران هم نیازمند حمایت از مجامع بین المللی مانند فائو و همچنین مجامع داخلی است که متاسفانه مجامع داخلی در سالهای اخیر در این حوزه فعالیتی ندارند.
موسسه تحقیقات علوم دامی کشور با شعار “بهره برداری” به جای “حفظ” بر این باور است که اگر دامی اقتصادی باشد، به طور خود به خود حفظ میشود و غالبا در ذخایر نژادها به دنبال برندسازی است تا دام را نسبت به بقیه برجسته کند و از طریق بهره برداری به حفظ آنها کمک کند؛ به عنوان مثال سالهای گذشته به اشتباه بر شیر گاو سیستانی تاکید شده بود در حالی که گاو سیستانی تنها با خوردن نی های موجود در هامون سرعت رشد بسیار بالایی دارد و نژادی مناسب برای تولید گوشت است؛ متاسفانه در کشور، دام های خارجی را پربازده اعلام میکنند در حالی که دامهای خارجی پر بازده نیستند، بلکه پرتولید هستند، از طرفی هزینه تولید بیش تر آنها نیز به همان اندازه بالاست و به علاوه تنها در اقلیم آب و هوایی مرتبط با خودشان، بازدهی دارند.
جایگاه دامپروری را در اقتصاد کشور بیشتر برای ما تبیین بفرمایید؟
صنعت طیور در کشور در مبحث اقتصاد بعد از صنعت نفت در رتبه دوم قرار دارد؛ اما متاسفانه صنعتی کاملا وابسته است به طوری که اگر تولیدیهای بزرگ طیور دنیا به ما جوجه یک روزه نفروشند، این صنعت در ایران فلج میشود. از طرفی نیز این صنعت خوراک پرهزینه ای دارد مثلا یک مرغ، برای بازدهی خوب، باید خوراکی مانند سویا، ذرت و … مصرف کند؛ برخلاف گاو که با خوراک بد نیز میتواند، تولید داشته باشد. موسسه دامپروری نیز سالها بر چگونگی تعویض این نوع خوراک با خوراک کم هزینهتر تحقیق کرد اما به دلیل نوع سیستم گوارش باید مواد مغذی در اختیار مرغ قرار گیرد. دومین بخش صنعت دامپروری، صنعت گاو شیری است که در این بخش نیز کشور ما وابسته است به طوری که اسپرم جزو ۵ قلم وارداتی کشور است؛ در این صنعت حتی در پیچیده ترین شرایط تحریمی نیز اسپرم از آمریکا وارد کشور میشد و هنوز هم وارد میشود.
مابقی بخش دامپروری را نمیتوان جزو “صنعت” به حساب آورد و اغلب بر اساس سیستم عشایری و روستایی و خرده پا است. به دلیل سنتی بودن صنعت دام سبک، در این حوزه وابستگی به کشور دیگری نداریم اما در سالهای اخیر متاسفانه تلاشهایی در راستای واردات نژادهای پربازده به کشور مخصوصاً در زمینه بز شده است و در این زمینه بنیادهایی خصولتی مانند بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان وارد این حوزه شدند و به جای استفاده از تولیدات داخلی از نژادهای خارجی استفاده کردند؛ البته قابل انکار نیست که سود حاصل از واردات باعث میشود که کسی به فکر اصلاح نژاد بومی نیفتد زیرا بسیار زمان بر است؛ البته اخیرا مساله تحریم منجر به تغییر رویه در این سیستم شده و مسئولین به فکر سرمایه گذاری بر دامهای بومی افتاده اند. مهد مواد ژنی دام سنگین و سبک برای ایران، فرانسه است. البته ما در موسسه تلاشهایی در راستای سنتز نژاد و آمیخته گری بین آلپاین فرانسه و مهاباد ایران داشتیم تا به تولید نژادی سازگار با شرایط اقلیمی ایران دست پیدا کنیم که خوشبختانه با حمایت هایی که بنیاد تعاون سپاه از ما کرده است، به نسل f2 رسیده ایم.
استارتاپ ها چه کمکی در راستای حل معضلات این صنعت میتوانند داشته باشند؟
یکی از معضلات این صنعت، سنتی بودن آن است؛ استارتاپ نیز به دلیل اینکه مساله ای جدید است، دامپروری احتمالا دیرتر به آن سوق پیدا کند. یکی از وظایف موسسههای تحقیقاتی نیز اخیراً حمایت از این نوع کسب و کارها است و یکی از ساختارهایی که برای این هدف در نظر گرفته شده است، مرکز رشد است؛ اما از آنجایی که حمایت از جانب این مرکز اخیرا به صفر رسیده است، ما تصمیم به فعالیت در این راستا به صورت مستقل گرفتیم.
پروسه جذب موسسه به چه صورت است؟
این پروسه به صورت فراخوان است. به این صورت که هر شخص دارای هسته فناوری، شرکت دانش بنیان و یا … که او را واجد شرایط در استقرار در مرکز رشد میکرد، فرمهایی را پر کردند و سپس در مرحله ارزیابی ۶ شرکت تایید شدند. در حال حاضر ۶ شرکت در حوزه دامپروری و یک شرکت نیز در زمینه توریسم دامپروری در حال فعالیت هستند. این را هم بگویم که استقرار در مرکز رشد نیز به اجاره دفتر کار منتهی نمیشود؛ زیرا تجربه اجاره دفتر کار تجربه موفقی نبوده است.
ما در بهترین موقعیت شهر کرج یک دفتر کار در اختیار افراد قرار دادیم و تا زمان استقرار کامل نیز اجاره ای از آنها دریافت نمیکنیم و پس از آن نیز تنها مختصر اجاره ای از شرکتها دریافت میشود؛ از طرفی وجود این شرکتها در یک مکان باعث انتقال ایده ها به یکدیگر میشود. ما به مدت ۶ ماه دفتر کار و امکانات موسسه مانند فضای آزمایشگاهی، فضای ایستگاهی و فضای مزرعه ای و اطلاعاتی و … را در اختیار تیم ها قرار می دهیم؛ تیمها پس از ۶ ماه باید به مرحله تولید برسند در غیر این صورت، نه افراد متضرر میشوند و نه موسسه.
در مرحله ارزیابی توسط تیم فنی، اغلب کسانی انتخاب می شوند که ۷۰ درصد احتمال تولید را در آنها پیش بینی کنند؛ پس از ۶ ماه نیز در صورت تولید محصول، موسسه در فروش محصول شراکت دارد. در این راستا یکی از شرکتهای حاضر در موسسه حوزه هسته فناور نیز موفق به تولید ژل رویال شده است. مدت زمان استقرار نیز تابع قوانین مراکز رشد حداکثر ۳ سال است و بعد از این مدت، تکلیف شرکت باید به طور کامل مشخص شده باشد.