همانطور که پیشتر در مقاله آشنایی با ویژه نامه کشاورزی اکوموتیو اشاره شد، به دنبال ایجاد محتوای شناختی در زمینه کسب و کارهای نوپا در زمینه کشاورزی هستیم. در این سلسله مقالات هدف معرفی دسته بندی مناسبی از استارتاپ های کشاورزی به منظور شناخت خلأها و ظرفیت های این حوزه است. با ما همراه باشید:
ایجاد استارتاپ زمانی موفقیت آمیز است که آن کسب و کار به یک مسئله واقعی بپردازد. به همین دلیل است که معمولاً ایده های با کیفیت توسط افرادی مطرح می شوند که در صنعت مربوطه فعالیت داشته اند و شناخت قابل قبولی از شرایط آن به دست آورده اند. این برداشت امکان ایجاد نوآوری توسط افراد خارج از صنعت مدنظر را نفی نمی کند بلکه به اهمیت شناخت از مسئله و محیط آن اشاره دارد، شناختی که حتما از طریق مطالعه، پژوهش و استفاده از تجربیات دیگران دست یافتنی است.
همانند دیگر صنایع، در صنعت کشاورزی نیز بخش قابل توجهی از افرادی که اقدام به راه اندازی استارتاپ کرده اند به دلیل عدم شناخت مناسب با شکست مواجه شده اند. ادعای انتشار محتوایی که یک شناخت کامل و بی نقص نسبت به این صنعت ایجاد کند، گزافه گویی است اما می توان با پرداختن به برخی وجوه و ویژگی های کشاورزی درک بهتری از فرصت ها و چالش های آن ایجاد کرد.
فقدان محتوای مناسب در خصوص صنعت کشاورزی ایران سبب شده است آن دسته از افرادی که علاقه مند به نقش آفرینی در این حوزه هستند با مطالعه منابع خارجی به دنبال اثرگذاری در اکوسیستم کشاورزی ایران باشند. حقیقت این است که عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سبب تمایز صنعت کشاورزی ایران با دیگر کشورها شده است. می توان در اصل مسائل مشابهت هایی پیدا کرد و چه بسا بسیاری از ایده هایی که امروزه در اکوسیستم های پیشروی کشاورزی مطرح می شود، در ایران هم قابل اجرا و اثرگذار باشند اما مهم این است که درک مناسبی از سیر رشد این اکوسیستم ها داشته باشیم و بدانیم در حال حاضر و با توجه به وضعیت و واقعیت اکوسیستم کشاورزی ایران چه اقداماتی دارای اولویت بالاتر و اثرگذاری بیشتر هستند.
برای شناخت اولویت ها نیاز به یک دید کلی از صنعت کشاورزی و جایگاه کسب و کارهای مختلف در آن احساس می شود. کسب و کارهای فعال در حوزه کشاورزی بر اساس جایگاهشان در زنجیره تامین به سه دسته اصلی قابل تقسیم هستند که هر یک از این دسته ها مجموعه ای از کسب و کارهای مبتنی بر تکنولوژی های متنوع را شامل می شود.
قبل از مزرعه
تولید و تامین مواد و لوازم اولیه کشاورزی نظیر بذر، کود، خوراک دام، طیور و شیلات، اشتراک گذاری ماشین آلات و از همه مهمتر تامین منابع مالی از فعالیت هایی هستند که در این دسته قرار می گیرند. در واقع این بخش را می توان شکل گرفته از زنجیره متنوع و همبسته تحقیق، توسعه، تولید و توزیع مواد، تجهیزات و خدمات مورد نیاز برای کشاورزی دانست.
داخل مزرعه
توسعه نرم افزارهای مدیریت مزرعه، پلتفرم های آموزشی، پلتفرم های نظارت و کنترل آفت، سیستم های مبتنی بر پردازش داده، اینترنت اشیا، پهبادها و همچنین توسعه و تولید تجهیزات و ماشین آلات از جمله فعالیت هایی هستند که در این بخش دسته بندی می شوند. این فعالیت ها به منظور افزایش بهره وری و کارآمدی فرآیندهای کاشت، داشت و برداشت انجام می شود.
پس از مزرعه
توزیع محصوالت کشاورزی از طریق شبکه گسترده تجارت، انجام مجموعه فعالیت هایی نظیر انبارش، ردیابی، تضمین کیفیت مواد غذایی و فرآوری بر اساس نوآوری های غذایی و نهایتا امر عرضه محصولات در بازارها و مارکت پلیس ها به منظور تامین نیازهای مصرف کنندگان، کارهایی هستند که در دسته فعالیت های پس از مزرعه قرار می گیرند. این دسته از فعالیت ها بیشتر بر موضوع توزیع تمرکز دارد و لجستیک از مهمترین حوزه های دخیل در آن است.
نوآوری می تواند در هر یک از دسته های فوق اتفاق بیفتد و سوال اینجاست که کدام دسته باید هدف فعالیت های کارآفرینانه و ایده پردازی قرار بگیرد؟ تارون خانا، نویسنده، استراتژیست و پروفسور مدرسه کسب و کار هاروارد، پاسخ این سوال را وابسته به شرایط، اولویت ها میزان توسعه یافتگی کشورها می داند. او در خصوص اقتصادهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه موضوع خلأ های نهادی را به عنوان مانع اصلی رشد کسب و کارهای نوپا مطرح می کند و معتقد است برای تسهیل فعالیت کسب و کارهای جدید، ابتدا می بایست این خلأ ها توسط تعدادی از استارتاپ ها برطرف گردد. خانا خلأهای نهادی را یک چالش بزرگ و در عین حال بزرگترین فرصت برای نقش آفرینی کسب و کارهای نوپا می داند.
خانا بر این باور است که رونق اقتصادی در گرو ایجاد ارتباط مناسب بین عرضه و تقاضا است. منظور او از خلأهای نهادی آن دسته از کمبودهایی است که باعث می شود ارتباط مناسبی بین عرضه و تقاضا ایجاد نشود. از جمله خلأهای نهادی می توان مواردی نظیر عدم وجود بسترهای تعامل، عدم شفافیت و امنیت راه های تعامل و عدم دسترسی به اطلاعات طرفین عرضه و تقاضا اشاره کرد.
تاکسی های اینترنتی مثال خوب و واضحی از پوشش خلأ نهادی توسط کسب و کارها هستند. هر چند که این مثال خارج از فضای کشاورزی است اما عملکرد تاکسی های اینترنتی در ایجاد بستر تعامل مناسب بین راننده و مسافر و ایجاد دسترسی متقابل به اطلاعات علاوه بر پوشش خالأ نهادی مربوط به مسافربرهای شخصی که خارج از چارچوب های کنترلی و نظارتی در حال فعالیت بودند، سبب ارتقای کیفیت سرویس حمل و نقل شهری هم گردیده است.
در بازگشت به موضوع کشاورزی و با توجه به اینکه بیشتر تعامالت میان خریدار و فروشنده (عرضه و تقاضا) در دسته سوم کسب و کارهای حوزه کشاورزی، یعنی فعالیت های بعد از مزرعه، اتفاق می افتد، می توان انتظار داشت که بیشتر خلأهای نهادی هم در این بخش وجود داشته باشند. بر این اساس و با توجه به نظریات تارون خانا هدف سوالی که پیشتر مطرح شد، واضح و مشخص است، چنانکه اگر قرار بر ایجاد استارتاپ یا حمایت از آنها باشد، دسته سوم بالاترین اولویت را برای تمرکز، صرف هزینه و نیروی انسانی خواهد داشت.
در مطالب بعدی هر یک از این دسته ها را به زیردسته های ریزتر تقسیم می کنیم و استارتاپ های ایرانی فعال در هرکدام از این زیردسته ها را که می شناسیم را به شما معرفی خواهیم کرد. با ما همراه باشید … .
سلام .از مطالب شما استفاد کردم .بنده کارشناس کشاورزی هستم و به مدت سی سال در ابن بخش در سمت های مختلف اداری خدمت کرده ام و در حال حاضر با ترکیبی از نیرو های با تجربه و جوان یک شرکت در حوزه کشاورزی استان همدان دارم و بسیار مایلم در فعالیتهای پس از مزرعه کار کنم .ممنون میشوم از راهنمایی های شما در این زمینه بهره ببرم.
سلام
از این که مطالب ما برای شما مفید است خرسندیم.
سلام مهندس من میتونم شماره شمارو داشته باشم؟