در حدود ۱۰ مایلی جنوب شرقی ابوظبی، پایتخت امارات متحده عربی، شهری وجود دارد که از شیشه و سفال ساخته شده. زیر خورشیدی سوزان، در میان گستره وسیعی از ماسه طلایی، سراب نیست، بلکه اثری دائما در حال تغییر و توسعه است.
در سال ۲۰۰۶، شهر مصدر برای اولین بار به عنوان تحولی عظیم از اقتصاد مبتنی بر نفت منطقه ثبت شد – مدینه فاضل های متراکم و پربازده در مرکز صنعت سوخت فسیلی.
با کمک مالی دولت امارات و شرکت توسعه موبادالا، انرژی شهر به طور کامل از انرژی های تجدید پذیر برداشت شده و از بزرگترین نیروگاه هیدروژنی جهان در مزرعه خورشیدی غول پیکر مجاور آن تامین می شود. کل شهر روی سکویی قرار می گیرد و زیر آن دسته ای از ماشین های بدون راننده برای حمل و نقل ساکنانی که میلی برای قدم زدن در خیابان های داخل شهر را ندارند، وجود دارد. این خیابان ها به ویژه برای مقابله با گرمای خشک بیابان با تهویه طبیعی و برج های بادی خنک کننده طراحی شده اند. در همین حال، یک خط ریلی سبک، شهر مصدر را به منطقه متروی ابوظبی، فرودگاه و سایر مکان های واقع در مرکز شهر متصل می کند.
این شهر قرار بود نوعی کلان شهر برای زندگی سبز باشد – شهری کاملا بهینه که در آن شهروندان در محله های فاقد کربن زندگی کنند و شرکتها قادر باشند در آن ایده های جدید فناوری سبز را خلق و آزمایش کنند. طبق گزارش ها، قرار بود تا سال ۲۰۱۵، ۵۰.۰۰۰ ساکن و ۴۰.۰۰۰ مسافر کاری در این شهر باشد. قرار بود آسیاب های بادی، برق تولید کنند و سبزیجات در گلخانه های هوشمند پرورش یابند و قرار بود این شهر مرکز نوآوری سبز باشد و پیش بینی شده بود ۱۵۰۰ کسب و کار جدید و استارتاپ با حدود ۱۰.۰۰۰ کارمند جدید تاسیس شود.
شهر هوشمند چیست؟
شهر هوشمند، محیطی شهری است که از اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و سایر فناوری های پیشرفته جمع آوری داده برای اداره شهر به روش های کارآمدتر و سازگار با محیط زیست کمک می گیرد.
چشم انداز شهر مصدر درست همان چیزی است که اکثر ما با شنیدن اصطلاح شهر هوشمند تصور می کنیم – فضایی شهری که از فناوری های پیشرفته مانند هوش مصنوعی و اینترنت اشیا برای کمک به اداره آن به روش های کارآمدتر و سازگار با محیط زیست استفاده می کند. رایانه های کوچک جمع آوری داده در اشیایی مانند چراغ های راهنمایی و سطل های زباله قرار می گیرند و این داده ها با هوش مصنوعی تفسیر می شوند تا شهرها را سبزتر و قابل اسکان تر کنند.
با توجه به چنین مفهوم افسانه ای، شهر مصدر به وعده اولیه خود عمل نکرده است. عمدتا به دلیل بحران اقتصادی جهانی در سال ۲۰۰۸، بسیاری از پروژه های جاه طلبانه شهر یا متوقف شده اند یا انتظارات را برآورده نکرده اند. تا سال ۲۰۲۰، در مصدر فقط ۱۳۰۰ نفر در مجموعه کوچکی از ساختمان های کم کربن (اختلافی زیاد با ۵۰.۰۰۰ نفر پیش بینی شده در برنامه ریزی اصلی) زندگی کرده اند و حدود ۴۰۰۰ نفر برای کار به آن جا رفت و آمد می کنند. کل شهر هنوز در فاز یک توسعه خود قرار دارد و انتظار نمی رود تا سال ۲۰۳۰، ۱۵ سال پس از موعد مقرر اولیه اش، به پایان برسد.
گونل، انسان شناس و دانشیار دانشگاه رایس میگوید: “پروژه شهر مصدر با جاه طلبی های زیادی شروع شد و بسیاری از آن وعده ها محقق نشدند.” او در سال ۲۰۱۹ کتابی درباره شهر مصدر نوشت و بسیاری از کاستی های آن را به جاه طلبی بیش از حد پروژه و همچنین تمرکز آن بر بازاریابی به جای تامین مالی واقعی نسبت می دهد. “مشکل اساسا از عدم تطابق بین شیوه راهبردهای برنامه ریزی اصلی و بودجه های موجود نشات می گیرد.”
شهرهای هوشمند: فراتر از واقعیت؟
مصدر تنها شهر هوشمندی نیست که در این سال ها موفق نبوده است. شرکتی به نام Sidewalk Labs در سال ۲۰۱۷ قول داد که یک محله هوشمند با نمای رو به آب در تورنتو بسازد اما این پروژه در سال ۲۰۲۰ در بحبوحه کشمکش سیاسی بین حامیان حریم خصوصی و توسعه دهندگان محلی متوقف شد. در سال ۲۰۱۶، شهر کلمبوس واقع در اوهایو، یک کمک مالی ۵۰ میلیون دلاری برای پیاده سازی فناوری های هوشمند دریافت کرد ولی به دلیل موانع فنی، همه گیری کرونا و تغییر نگرش نسبت به برخی از فناوری های مورد استفاده، به ویژه هنگام مطرح شدن بحث تعادل بین حریم خصوصی و پیشرفت فناوری، اهداف اولیه خود را محقق نکرده است.
در همین حال، Songdo که یک شهر هوشمند تکمیل شده در کره جنوبی به ارزش حدود ۴۰ میلیارد دلار در سواحل دریای زرد است، نتوانسته ساختمان هایش را پر کند. متقابلا بسیاری از شهرهای هوشمند چین هم کمتر از حد انتظار جمعیت دارند و از آن زمان به پروژه های آزمایشی تنزل یافته اند.
سرنوشت شهر مصدر هم همین بوده است. امروزه بیش از ۸۰۰ شرکت از جمله Siemens، Honeywell و Mitsubishi خارج از آن جا فعالیت می کنند. گونل می گوید که بعضی از فناوری هایی که در مصدر آزمایش شده اند در سایر شهرها هم به کار گرفته شده و از آن به عنوان “مقدمه ای جهانی در شهرسازی و نه صرفا چیزی که مختص شهر مصدر باشد” یاد می کنند.
نگویید شهرهای هوشمند، بلکه بگویید فناوری هوشمند در شهرهای موجود
این روزها، در حالی که پروژه شهرهای هوشمند در مقیاس وسیع در سراسر جهان ادامه دارند، تمرکز تا حد زیادی به سمت تعبیه فناوری هوشمند در شهرهای موجود، و نه صرفا ساخت شهرهای نو در زمین های بکر تغییر کرده است. به گفته الن گودمن، استاد دانشکده حقوق Rutgers که به طور گسترده راجع به شهر هوشمند نوشته است، اساسا این مسئله به نهادهای خصوصی واگذار شده که با مجوز و حمایت دولت های شهری یا ایالتی فعالیت می کنند.
او می گوید: “تمرکز بر شهرهای هوشمند یا زندگی شهری هوشمند یا فناوری شهری بوده است، چون شهرها مسئولیت هایی مهم در قبال بسیاری خدمات دارند که در آن ها فرصت فراوان برای کسب درآمد در فناوری وجود دارد. زمینه های زیادی برای پوشش وجود دارند که فناوری می تواند در پوشش آن کمک کند. از نظر آرمانی، این کار استفاده از فناوری به منظور بهبود خدمات است.”
سنگاپور، لندن و بارسلونا از جمله شهرهای پیشگام در زمینه این اقدامات اند. بارسلونا از سطل های زباله هوشمندی استفاده می کند که نشان می دهند چه زمانی پر و آماده تخلیه هستند و از یک سیستم آبیاری هوشمند هم برای آبیاری گیاهان عمومی خود استفاده می کند. در هلند، مردم دوچرخه های هوشمندی سوار می شوند که آلودگی هوا و وضعیت آب و هوا و همچنین سرعت، مکان و ولتاژ باتری دوچرخه را اندازه گیری می کنند تا به دوچرخه سواران کمک کند تمیزترین و سریع ترین مسیرها را انتخاب کنند. سانتاندر در اسپانیا، با هزاران حسگر پارک متصل به اینترنت اشیا مجهز شده است که به منظور کاهش انتشار کربن و تراکم ترافیک، در صورت خالی بودن فضای پارک، به رانندگان هشدار می دهد.
در طول سال ها، شهرهایی در ایالات متحده مانند شیکاگو، سانفرانسیسکو و لاس وگاس پروژه های خود را اجرا کرده اند. طبق گزارش ها پورتلند واقع در اورگان در مسیر تبدیل شدن به هوشمندترین شهر ایالات متحده قرار دارد. اساسا این شهرها فناوری ایجاد شده شرکت های خصوصی را خریداری کرده و در زیرساخت های خود پیاده می کنند.
پیامدهای فناوری شهر هوشمند
با این حال، این که شهرها به شرکت های خصوصی اجازه می دهند داده های شهروندانشان را جمع آوری کنند، مسلما نگرانی هایی به دنبال خواهد داشت. این شرکت ها حجم وسیعی از داده ها را کنترل می کنند و این داده ها نه تنها برای خدماتی که ارائه می کنند استفاده می شود، بلکه برای کسب سود به شرکت های دیگر نیز فروخته می شود و نحوه استفاده از آن داده ها توسط گیرنده کاملا خارج از دسترس شرکت اولیه و کنترل دولت در شهر مدنظر است.
گودمن می گوید: “حتی فراتر از نگرانی های مربوط به حریم خصوصی، این فناوری می تواند مضرات دیگری هم برای شهروندان به دنبال داشته باشند.” این کار می تواند شهر را به آن شرکت اولیه “وابسته” کند چون فناوری “در همه سیستم هایش تعبیه شده است”. وی ادامه می دهد: “در برخی موارد، شهر به نوعی از حراست خود از آن داده ها دست کشیده و به فروشنده به عنوان نگهبان داده ها متکی می شود.”
سپس مسئله هوش مصنوعی تبعیض آمیز یا مغرضانه در میان است که می تواند باعث ایجاد مشکلات بزرگی هنگام پیاده سازی در زندگی روزمره شود.
یا پایداری یا انعطاف پذیری
گونل از دانشگاه رایس می گوید این مسائل “بیشتر به موسساتی که شهرهای هوشمند را اداره می کنند مرتبط است تا خود فناوری ها”.
برای مثال، یکی از پروژه های کوچکتری که او در شهر مصدر در مورد آن مطالعه کرد، در مورد تولید ارزی انرژی محور به نام ergos بود. ایده این بود که ergos با یک واحد انرژی انتخاب شده مطابقت داشته باشد به طوری که مقدار کل ergos صادر شده برابر با عرضه انرژی جامعه باشد. Ergos بین ساکنان شهر، کارگران و بازدیدکنندگان به صورت حق اشتراک توزیع شده و می شد آن را در ازای محتوای انرژی یک خدمت خاص واگذار کرد.
هدف افزایش بازدهی انرژی بود. اما برای اجرای مطلوب این پروژه، شهر به یک زیرساخت نظارتی نسبتا قابل توجهی نیاز داشت تا مشخص شود مردم از کیلووات ساعتی که به دست آورده اند، چگونه، کی و کجا استفاده می کنند.
“یا پایداری یا انعطاف پذیری، نمی توان هر دو را همزمان داشت.”
گونل می گوید: “وقتی از افرادی که روی این زیرساخت ها کار میکردند پرسیدم که درباره پیامدهای سیاسی اجتماعی این موضوع چه فکر میکنند، گفتند: خب، میدانیم که داریم یک دیکتاتوری فنی سالاری میسازیم، اما باید آن را بسازیم چون این تنها راهی است که میتوانیم تغییرات اقلیمی را کمرنگ کنیم.” وی ادامه میدهد: “یا پایداری یا انعطاف پذیری، نمیتوان هر دو را همزمان داشت.”
گونل میگوید که این بخشی از باور بزرگتری است که مسائل پیچیده مانند تغییر اقلیم را میتوان به مشکلات فنی تبدیل کرده و با فشار یک دکمه حل کرد. “فناوری به یک چیز جذاب تبدیل شده چون چیزی است که میتوان خرید. کافی است آن را بخرید، در شهرتان بگذارید و بعد به همین راحتی کارتان را انجام دادید تمام شد رفت. این عمل باعث میشود باور کنیم که وضعیت موجود را میتوان حفظ کرد. اگر انواع لوازم مناسب را داشته باشیم، میتوانیم شرایط کنونی را بهبود و توسعه دهیم.”
البته که اصلا این طور نیست. فقر، کمبود مواد غذایی، آموزش نامطلوب، حمل و نقل ناکارآمد، نرخ بالای جرم و جنایت و دادرسی بد – همه مشکلات قدیمی شهرهای دنیای ما – با چراغ راهنمایی متصل به اینترنت اشیا یا سطل زباله هوشمند قابل حل نیستند.
با این حال، این فناوری تا حد زیادی به عنوان گامی در مسیر درست توسط شهرها پذیرفته شده، چرا که همچنان به پرداخت میلیاردها دلار برای آن ادامه می دهند. یک مطالعه پیش بینی میکند که بازار جهانی شهر هوشمند تا سال ۲۰۳۰ ارزشی بیش از ۱۳۸۰ میلیارد دلار خواهد داشت. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم، به نظر میرسد شهرهای هوشمند جزء ثابتی از زندگی روزمره ما هستند.
گودمن میگوید: “این ذهنیت که «شما جزئی از شهر هوشمند هستید» یا «شما جزء شهر هوشمند نیستید» دیگر مال گذشته هاست. حق انتخابی در کار نیست. در مورد این که آیا داده های مربوط به شما جمع آوری میشوند یا نه، واقعا انتخابی ندارید.”
بازتعریف شهرهای هوشمند
با این حال، گسترش شهرهای هوشمند نباید چیز بدی باشد. بیش از یک دهه پس از آن زمان که گفته میشد IBM برای اولین بار این اصطلاح را ابداع کرد، نوآوران همچنان به تصور دوباره «شهر هوشمند» ادامه میدهند.
گونل به جوامع جدید در حال رشد، مانند پلتفرم توسعه اقتصادی Próspera در رواتان هندوراس، اشاره کرد که هدفش ترکیب شیوه های ساختمانی پایدار، فناوری و رویکرد «اول مردم» برای ایجاد جامعه خود است. این جوامع که این شرکت آن ها را “مراکز توسعه اقتصادی” می نامد، دارای حاکمیت و مقررات نیمه خودمختار، منشور حقوقی خاص خود، مالیات پایین و حفاظت های محیط زیستی تثبیت شده می باشند.
وی می گوید که پدیده خرید زمین در کشورهای در حال توسعه توسط شرکت های فناوری خصوصی به منظور ایجاد جوامع ایده آل خود، می تواند سابقه یا «الگوی قانونی» جدیدی ایجاد کند. “جالب است ببینیم که این کار چه نوع قالب قانونی ایجاد خواهد کرد و این که آیا آن الگوهای قانونی نیز مانند فناوری رواج خواهند یافت یا خیر.”
فناوری بلاکچین وارد میدان میشود
در همین حین، در ایالات متحده، اسکات فیتسیمونز، کارآفرین فناوری، به هیچ وجه بر فناوری هایی مانند اینترنت اشیا یا هوش مصنوعی تمرکز نمی کند. در عوض او در راس جنبشی جدید برای بازسازی شهرها با فناوری بلاک چین است. به بیان دقیق تر، سازمان های خود مختار غیرمتمرکز یا DAO ها – انجمن های آنلاین خودگردان و متعلق به اعضا که اعضای آن برای انجام ماموریتی مشترک، مستقل از واسطه های شخص ثالث، با هم کار می کنند. بیشتر DAO ها ارزهای دیجیتال را در نوعی خزانه جمع کرده و اعضا در مورد نحوه استفاده از آن رای می دهند.
فناوری بلاک چین ذاتا شفاف و مشارکت محور است. به گفته فیتسیمونز، DAO هایی که بر اساس این فناوری ایجاد شده اند، این پتانسیل را دارند که استقلال و قدرت را به شهروندان بازگردانده و شهرهایی که در آن زندگی می کنند را به شیوه ای متفاوت هوشمند کنند.
او در یکی از سخنرانی های اخیرش در TED توضیح می دهد که DAO نوعی «تعاونی رمز ارز» ایجاد کرده و به عموم ساکنان فرصتی می دهد تا در مدیریت شهرشان مشارکت کنند و در موفقیت بالقوه شهر سهیم شوند. مجوزها، بودجه ها، قوانین و سوابق – همه چیزهایی که باعث کارکرد شهرها می شوند – را می توان روی یک بلاک چین آورد تا همه بتوانند آن ها را ببینند و در آن اطلاعات داشته باشند و بتوان با کمک قراردادهای هوشمند آن ها را در عرض چند ثانیه مدیریت کرد.
فیتسیمونز میگوید: “تصور بعضی از مردم از شهرهای هوشمند طوری است که انگار توی تمام چراغ راهنمایی یا هر چیزی حسگرهای IoT نصب شده.” وی ترجیح می دهد تمرکز اصلی بیشتر بر روی «زیر سوال بردن اساس نحوه عملکرد همه این خدمات شهری» باشد. “نمی خواهم صرفا بپذیرم که بوروکراسی اجتناب ناپذیر است و امکان نوآوری و بهبود شهرهایمان وجود ندارد.”
او ایده CityDAO را حدود یک سال پیش زمانی که در حال ساخت اولین شرکت خود به نام Air Garage بود، سایتی که مردم و سازمان ها می توانند در آن فضای پارکینگ اضافی خود را برای اجاره ثبت کنند، مطرح کرد. طی فرایند سه ماهه تلاش برای تعبیه یک پارکینگ خاص در سانفرانسیسکو در پلتفرم، فیتسیمونز از همه مجوزها، تشریفات اداری و بوروکراسی عمومی که رشد شرکت را مختل کرده بود، ناامید شد.
او میگوید: “شوق زیادی برای حل تمام مشکلات با بلاک چین وجود دارد. اما من شهرها، زمین ها، مالیات ها و همه این چیزها را در واقع جزو بدیهیات کاربردهای بلاک چین می دیدم. پیگیری این که چه کسی مالک چه قطعه ای از زمین است، پیگیری مالیات هایی که پرداخت شده اند – این ها چیزهایی هستند که باید در بلاک چین قرار بگیرند چون شفاف و فساد ناپذیر است.”
تقریبا در همان زمان، وایومینگ لایحه ای را تصویب کرد که به DAO ها اجازه می داد شرکت های LLC تشکیل دهند و بدین طریق اساسا سازمان هایی را که بر اساس فناوری بلاک چین تشکیل می شوند را به عنوان نهادهای حقوقی به رسمیت شناخت. به طور کلی، شرکت های LLC می توانند قراردادها را امضا کنند، زمین بخرند و از این قبیل کارها انجام دهند.
او می گوید: “این را در واقع به چشم یک آزمایش دیدیم. قصد و نیتیمان فقط این بود که مقداری پول جمع کنیم، با هم زمین بخریم و ببینیم اوضاع چه طور پیش می رود.”
فاز بعدی شهرهای هوشمند
در حال حاضر، آینده CityDAO نامشخص است. فیتسیمونز می گوید که این سازمان دارای دسته ای از زیرگروه های مختلف است که در حال تشکیل و ارائه پیشنهادهایی درباره اقدامات بعدی این گروه هستند. این کار ارائه طرح کلی بودجه و به روزرسانی های نقطه عطف در حین اثبات پروژه هایشان را شامل می شود.
با این حال، او دلش می خواهد تا CityDAO به عنوان ساز و کاری برای آزمایش ایده ها و تایید موفقیت آن ها عمل کند تا در نهایت بتوان آن ها را در شهرهای سابقا تاسیس شده پیاده کرد. فیتسیمونز بر این باور است که فرایند پیشنهادیه CityDAO و ماهیت غیر متمرکز آن را می توان در شهرها تعبیه کرد تا کارآمدی فرایندهای دموکراتیک آن ها را بهبود بخشد. این میتواند راهی برای شهروندان برای ارائه ایده های خود به منظور تامین مالی و راه اندازی آن ها باشد، یا راهی برای مالیات دهندگان برای بازبینی نحوه عملکرد دولت های محلی و تخصیص وجوه خاص.
او می گوید: “فکر می کنم این به نوعی راه را برای مشارکت جزء به کل هموار می کند” و افزود که بسیاری از این ایده ها را «اجتناب ناپذیر» میداند.
شکل شهرهای هوشمند ۱۰ سال آینده، در حال حاضر در حال به تصویر کشیده شدن است. و این تصویر احتمالا با آن چه امروز در دست داریم متفاوت خواهد بود، به خصوص که رابطه ما با فناوری ای که آن را تشکیل می دهد همچنان در حال تغییر است.
گونل میگوید: “این نوع پروژه در طول زمان شکل می گیرد… مدام از یک چارچوب به چارچوب دیگر در حال تغییر است. کنجکاوم ببینم در آخر چه نوع منطقی به کار گرفته خواهد شد.”